کتاب «آخرین کیمیاگر در پاریس؛ داستان‌هایی جذاب از شیمی» [The Last Alchemist in Paris: And Other Curious Tales from Chemistry] نوشته لارس اورسترام [Lars Öhrström] با ترجمه یوسف و یاسمن عرفانی‌فرد توسط انتشارات معین منتشر و راهی بازار نشر شد.

آخرین کیمیاگر در پاریس؛ داستان‌هایی جذاب از شیمی» [The Last Alchemist in Paris: And Other Curious Tales from Chemistry]  لارس اورسترام [Lars Öhrström]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «کتاب‌های زیتون» است که این‌ناشر چاپ می‌کند و موضوعات علمی دارند.

لارس اورسترام، شیمیدان سوئدی و مدرس دانشگاه گوتنبرگ است. نسخه اصلی کتاب نیز سال ۲۰۱۳ توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد به چاپ رسید. اورسترام در این‌کتاب سرگذشت علمی شیمی را در طول تاریخ با روایت داستانی ارائه کرده و آن را به موضوعاتی مانند هنر و سینما هم گره زده است. بازه زمانی قصه علم شیمی در این‌کتاب، از یک‌قرن پیش از میلاد مسیح شروع شده و تا قرن بیست و یکم میلادی می‌رسد.

کتاب پیش‌رو، حالتی داستانی و روایی دارد و اطلاعات پیچیده، فرمولی و جزئی زیادی درباره علم شیمی ندارد. اما نویسنده‌اش در پی ایجاد جذابیت برای مطالب کتابش، در پی پاسخ به سوالاتی مثل این‌عناوین بوده است:

آیا می‌دانستید دکمه‌های لباس نظامیان ارتش ناپلئون بناپارت که از جنس عنصر قلع بود، بر اثر سرما منفجر شد و باعث شکست وی گردید؟ آیا می‌دانستید که یکی از شخصیت‌های داستان‌های آگاتا کریستی از عنصر برم برای قتل استفاده کرد؟ و ...

این‌کتاب با ۲۶۳ صفحه و قیمت ۶۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...