کتاب «جهان بی‌تفکر» [World Without Mind: The Existential Threat of Big Tech] اثر فرانکلین فوئربا [Franklin Foer] به همت جمعی از دانش‌آموختگان دکتری مدیریت رسانه از سوی انتشارات روز هشتم منتشر شد.

جهان بی‌تفکر» [World Without Mind: The Existential Threat of Big Tech] اثر فرانکلین فوئربا [Franklin Foer]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «جهان بی تفکر» با سرپرستی سید وحید عقیلی استاد علوم ارتباطات و با ترجمه: محمد مهدی منافی، امیررضا بشیرنژاد، علی عبدالصمدی، الهه سعیدی، بهنام احمدپور، مهدی فرجی، هادی عباسی کسبی، منوچهر صابر، محمد علی منافی، اشرف سادات موسوی و رویا فرامرزی از سوی انتشارات روز هشتم منتشر شد.

نویسنده در این کتاب تاکید می‌کند که در دنیای امروز ابرشرکت‌هایی شکل گرفته که قصد و نیت آن‌ها سلطه به تمام بشریت است و کاری را که دانشمندان علوم سیاسی در طول قرن‌ها سعی در انجام آن داشتند و موفق نشدند، امروز مهندسان در حال انجام آن با استفاده از تکنولوژی هستند و آن سلطه بر بشر و شکل دادن بر تصمیمات اوست.
وی در ادامه به بررسی ابر شرکت‌هایی مانند گوگل و اپل و آمازون و فیس بوک می‌پردازد و اثبات می‌کند که گرچه این شرکت‌ها در ابتدا بر پایه فعالیتی خاص تشکیل شده‌اند، اما اکنون به تمام حوزه‌های زندگی انسان دست‌اندازی کرده‌اند طوری‌که دیگر نمی‌توان گفت دقیقا در چه زمینه‌ای فعالیت می‌کنند همچنین به بررسی سخنرانی‌ها و برنامه‌های این شرکت‌ها می‌پردازد که برای تسلط بر انسان‌ها تشکیل شده است؛ مانند پروژه تسخیر مرگ گوگل که در پی شکستن کدهای بیولوژیکی مغز انسان و تبدیل آن به کدهای کامپیوتری است تا از این طریق بتواند با انتقال اطلاعات مغز یک انسان پیر به بدن فردی دیگر یا یک ربات؛ مرگ را از بین برده و آن را تسخیر کنند.
مطالب موجود در کتاب واقعیت‌های جالب و تکان دهنده‌ای است که انسان را به یاد فیلم‌های علمی تخیلی می‌اندازد، اما نویسنده با سند ثابت می‌کند که چنین پروژه‌هایی در جریان هستند.
کتاب «جهان بی‌تفکر» با محوریت تکنولوژی، رسانه‌های اجتماعی و تفکر و اندیشه در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و ۲۸۰ صفحه و با قیمت ۶۰ هزار تومان از سوی انتشارات روز هشتم ناشر کتاب‌های علوم انسانی منتشر و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...