کتاب «آقاسعید»؛ برگ‌هایی از زندگی و زمانه شهید سیدمحمدسعید جعفری به همت محمدمهدی همتی و بهنام باقری از سوی انتشارات «راه یار» روانه بازار نشر شد.

آقاسعید زندگی و زمانه شهید سیدمحمدسعید جعفری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در بخشی از مقدمه این کتاب به قلم نویسنده اینطور می‎‌خوانیم: «مقام معظم رهبری در سفر به استان کرمانشاه، در مهر 1390، سه بار به شهید سیدمحمدسعید جعفری اشاره کردند. ایشان ابتدا در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه فرمودند: یک ماه بعد از پیروزی انقلاب، یعنی در اسفند سال 57، جوان‌های کرمانشاهی بودند که رفتند تا از پادگان لشکر سنندج دفاع کنند؛ اولین گروههایی که برای دفاع در مقابل ضدانقلاب بسیج شدند و راه افتادند رفتند، که بعضی از همانها جزو شهدای نام‌آور کرمانشاه‌اند.

روز بعد، در جمع خانواده‌های شهدا و ایثارگران کرمانشاه فرمودند: من دیروز اشاره کردم که جوان‌های کرمانشاهی، یک ماه بعد از پیروزی انقلاب احساس کردند نیاز هست که بروند. شهید سیدمحمدسعید جعفری، شهید پیشرو و پیشتاز، با جمع رفقای خودش رفتند از پادگان لشکر سنندج دفاع کردند؛ فهمیدند که معنای این دفاع چیست؛ تسلط ضدانقلاب بر یک پادگان نظامی، معنایش چیست. این زود فهمیدن، به‌وقت فهمیدن، به هنگام عملکردن و پاسخ به نیاز دادن، آن نقطه برجسته‌ای است که نباید مغفول بماند.

روز سوم، در دیدار بسیجیان استان دوباره فرمودند: در همین غرب کشور، در منطقه جنوب‌شرقی کشور، در منطقه شمال‌شرقی کشور، در منطقه جنوب‌غربی کشور، در مناطق گوناگون، مستکبرین، دشمنان انقلاب، دشمنان اسلام، دشمنان ایران حوادثی را به راه انداخته بودند. آن روز جوانان مؤمن و دلباخته، با روحیه خودجوش بسیجی توی میدان می‌افتادند و جان خودشان را فدا می‌کردند که من مثال‌های کرمانشاهش را، هم دیروز در دیدار با خانواده‌های شهدا بعضی را اشاره کردم، هم در صحبت پریروز، که یک ماه بعد از انقلاب انسان می‌دید این حرکت‌های خودجوش مردمی، این جوان‌ها، از همین کرمانشاه دارند حرکت می‌کنند.

این اشاره مکرر به شهید سیدمحمدسعید جعفری، برای کرمانشاهی‌ها معنایی متفاوت داشت؛ معنایی بیش از تجلیل رهبر انقلاب از یکی از شهدای شاخص استان. آقاسعید تنها سیوشش روز پس از آغاز جنگ تحمیلی به شهادت رسید؛ اما عرصه فعالیت‌هایش قبل و بعد از انقلاب چندان گسترده بود و چنان بر فضای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی کرمانشاه اثر گذاشت که حتی با گذشت چهل سال از شهادتش، همچنان در یک‌سو طرفدارانی جدی و در سوی دیگر مخالفانی سرسخت دارد. چنین شد که تصمیم گرفتیم برای شناخت و سپس معرفی او تلاشی آغاز کنیم.»

شهید سیدمحمدسعید جعفری، نخستین فرمانده سپاه غرب کشور، 4 آبان 1359 در منطقه قراویز سرپل ذهاب به شهادت رسید.

نخستین چاپ کتاب «آقا سعید» در 662 صفحه با شمارگان 1000 نسخه به بهای 130 هزار تومان از سوی انتشارات «راه یار» منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...