«حکومت نامرئی» [The invisible government] نوشته دیوید وایز [David Wise] کتابی است که به ما می‌آموزد چگونه نیات خیر در مجموعه دستگاه‌های امنیتی هر کشور ممکن است به علت زیاده‌روی و افراط، به قلمروهای ناخواسته و پیش‌بینی‌ناپذیر وارد شوند. کتابی جذاب که بخشی از تاریخ پنهان جهان را به شیوه‌ای داستان‌وار حکایت می‌کند.

حکومت نامرئی» [The invisible government]  دیوید وایز [David Wise]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، نثر کتاب «حکومت نامرئی» شیوا، مستند و هنرمندانه است. رخدادهای واقعی به شکل داستان‌وار و بسیار جذاب ارائه شده‌اند. شرح وقایع و توصیف افراد به گونه‌ای است که هیچ تردیدی در صحت و استناد مطالب باقی نمی‌گذارد. در این کتاب به تعداد زیادی از مداخله‌های دستگاه اطلاعات مرکزی ایالات متحده در خارج آن کشور اشاره شده است که «حکومت نامرئی» را به روایتی تاریخی، مستند و سرگرم کننده از وقاحت‌ها و جنایت‌های دستگاه اطلاعات مرکزی ایالات متحده و شرح حالی مختصر و مفید از دیگر سازمان‌های اطلاعاتی آن کشور بدل می‌کند و بهتر است فصول کتاب به ترتیب خوانده شوند، زیرا شخصیت‌های متعددی در کتاب هستند که در فصول اولیه معرفی شده‌اند و ناآشنایی با آنان در فصول بعدی شاید تا اندازه‌ای گیج کننده باشد.

کتابی جذاب که بخشی از تاریخ پنهان جهان را به شیوه‌ای داستان‌وار حکایت می‌کند. حکومت نامرئی کتابی است که به ما می‌آموزد چگونه نیات خیر در مجموعه دستگاه‌های امنیتی هر کشور ممکن است به علت زیاده‌روی و افراط، به قلمروهای ناخواسته و پیش‌بینی‌ناپذیر وارد شوند و بار دیگر به آدمیان تذکر می‌دهد که دوام و خیر هر اقدام و هر طرح، به دامنه و مقدار آن بستگی دارد و اگر از حدود خاصی بگذرد، نیات خیر را به عواقب شر ختم می‌سازد.

در بخش «پیشگفتار مترجم» آمده است: «دستگاه‌های اطلاعاتی کشورها - به ویژه ابرقدرت‌ها - که در اصل با ادعای حفاظت از منافع و اسرار داخلی به وجود می‌آیند، به تدریج برای محکم‌تر کردن جای پای خود و ارضای حرص مداخله‌جویی و قلدرمابی سیاست‌مداران، به دستگاه‌های جاسوسی و مداخله در امور سایر کشورها بدل می‌شوند و حتی گاهی به عمد یا به سهو، در مسیر این دست درازی‌ها، اتباع داخلی را نیز از گزند خود مصون نگذاشته، امنیت آنها را به مثابه دستاویزی برای دخالت و جنایت در امور کشورهای دیگر قرار می‌دهند. چیزی نمی‌گذرد که حتی بلندپایه‌ترین مسئولان کشورها در می‌یابند در چنگال دستگاه عریض و طویل و مخوفی وارد شده‌اند که گاهی از ایشان تبعیت نمی‌کند، به رقابت‌ها و پنهان کاری‌ها موازی کاری‌های درونی دچار است و گاهی آبروی نظام سیاسی را با مداخله‌ها به جنایاتش بر باد می‌دهد.

افشاگری‌های چند ساله اخیر - به واسطه ویکی لیکس و ادوارد اسنودن - گوشه‌ای از کوه یخ را به مردم دنیا نشان داد. همچنین روزنه‌های امیدبخشی که محصول وجود مطبوعات آزاد هستند، هر چندگاه یک بار، از دل اسناد قدیمی که به آسانی و با وقاحت در دسترس همگان قرار می‌گیرند - زیرا گویی تاریخ انقضای آنها گذشته و جنایات آنها با گذشت زمان از شمول تعقیب قانونی خارج شده است - بیرون می‌آیند و همانند محتوای این کتاب، گوشه‌ای کوچک از این دنیای سیاه را در معرض دید قرار می‌دهند.»

این کتاب از چند جنبه آموزنده است نخست آنکه به خواننده و به سیاست‌مداران می‌فهماند که این دست درازی‌ها یا حداقل بخشی از آن‌ها، دیر یا زود عیان خواهد شد و به وجهه بین‌المللی کشورها آسیب خواهد شد. دوم آنکه فواید آزادی بیان و مطبوعات مستقل را نشان می‌دهد، زیرا اگر نویسندگان این کتاب از آزادی کافی برای بیان افتضاحات رؤسای جمهور و مسئولان اطلاعاتی ایالات متحده برخوردار نبودند، این واقعیت‌ها در اختیار مردم سراسر دنیا قرار نمی‌گرفت و حتی دستگاه جاسوسی آن کشور از فرصت بازبینی و دقت در محتوا و شیوه عملیات خود، برخوردار نمی شد. سوم اینکه بی‌تردید مواردی شبیه به این دخالت‌ها و افتضاحات، هم اکنون نیز البته با پختگی و چیره دستی بیشتر، از جانب دستگاه‌های جاسوسی دنیا - به ویژه ایالات متحده - به اجرا در می‌آیند و از چشم و گوش مردم و از روزنه رسانه‌ها مخفی نگه داشته می‌شوند. چهارم آنکه مانند هزاران شاهد که پیش از این وجود داشته است، به ساده‌انگاران می‌فهماند که «بیگانه، بیگانه است و دنیای سیاست، عرصه قلدری و جنایت».

کتاب «حکومت نامرئی» نوشته دیوید وایز و ترجمه اصلان قودجانی، در 464 صفحه با قیمت 98000 تومان از سوی انتشارات طرح نو منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...