کتاب «مهمان انقلاب» [Guest of the revolution] نوشته کاترین‌ کوب [Kathryn Koob] با ترجمه رامین ناصرنصیر به تازگی راهی بازار نشر شده است.

مهمان انقلاب» [Guest of the revolution] نوشته کاترین‌ کوب [Kathryn Koob]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  ایسنا، در معرفی نشر چشمه از این کتاب آمده است: سیزده آبان ۱۳۵۸ روز مهمی در تاریخ روابط ایران و آمریکاست. روزی که شاخه‌ای از دانشجویان انقلابی سفارت آمریکا در تهران را به تصرف درآوردند و باعث رخدادهایی شدند که آثارشان تا امروز ادامه دارد.

کاترین‌ کوب یکی از ۵۲ گروگان‌ آمریکایی‌ای بود که ۴۴۴ روز در تهران نگه‌داری شدند. یکی از معدود زن‌های این گروه. او چهار ماه قبل‌تر از این تاریخ به ایران آمد و مدیر انجمن ایران-آمریکا شد. کوب بعد از آزادی و بازگشت به آمریکا در ۳۰ دی‌ماه ۱۳۵۹، ایران و روزهایی را که گذرانده بود از یاد نبرد و بعد از مدتی این کتاب را نوشت.

او تأکید می‌کند که این کتاب صرفا درباره خودش است و کمی هم درباره هم‌اتاقی‌اش در آن روزها، و نمی‌تواند راوی وضعیت تمام گروگان‌ها باشد، چون اصولا او جدای از بقیه نگه‌داری می‌شد.

کوب، که زنی به شدت مذهبی است، در این کتاب تلاش کرده تصویری عادلانه از آن روزها ارائه دهد. او بعد از ترک ایران، و تا امروز هم که زنی ‌است سالخورده، «دشمن» ایران نشده و حتی بارها به سیاست‌های جنگ‌طلبانه علیه ایران اعتراض کرده است. «مهمان انقلاب» تصویری متفاوت ارائه می‌دهد از یک اتفاق سرنوشت‌ساز. روایتی از داخل سفارت و روزهایی که کوب در انتظار بود و البته به تماشای وضعیتش نشسته بود.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...