کتاب «سقوط برمکیان» [العباسه اخت الرشيد] تالیف جرجی زیدان و ترجمه محمدتقی شریعتی از سوی انتشارات جامی (مصدق) به بازار چاپ و نشر آمد.

سقوط برمکیان» [العباسه اخت الرشيد] تالیف جرجی زیدان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این کتاب روی دوره خاصی از حکومت اسلامی تمرکز کرده و یکی از نمادین‌ترین اتفاقات این دوره را که هم‌آورد ایرانیان و اعراب است مورد کنکاش قرار داده است.

حکومت اسلامی پس از خلفای راشدین که مدینه را به عنوان دارالخلافه در نظر گرفته بودند، در دوره امویان به سرزمین‌های شام منتقل شد و علت این امر تجمع هواداران حکومت در این سرزمین بوده است. پس از امویان حکومت عباسیان بر سر کار آمد و یکی از درخشان‌ترین دوران حکومت اسلامی رقم خورد. عباسیان که ارتباطات بسیار با ایرانیان داشتند از استعدادهای مردم ایران در بهبود حکومت و نظام اداری و دیوانی خود بهره بردند و اسلام به واسطه فرهنگ غنی مردم ایران‌زمین بیش از پیش درخشید و مورد توجه قرار گرفت.

جرجی زیدان نویسنده کتاب سقوط برمکیان به طور خاص تاریخ هارون‌الرشید عباسی را با بیانی داستانی مورد بررسی قرار می‌دهد و در این کتاب بر تأثیر ایرانیان بر حکومت عباسی اشاره می‌کند. شواهد تاریخی نشان می‌دهند که یکی از دلایل مهم سقوط برمکیان و پس از آن تضعیف هارون‌الرشید یک تراژدی عاشقانه بوده است.

نویسنده در این اثر شکوه و قدرت حکومت اسلامی در دوره عباسیان را توصیف می‌کند و مخاطب را با آداب‌ورسوم دربار و عیش‌ونوش شاه و نزدیکانش آشنا می‌کند. هارون‌الرشید به‌واسطه دوستی عمیقی که با جعفر برمکی، وزیر دربارش داشته است از او برای همنشینی‌های شبانه دعوت می‌کند. مناسبات و آشنایی که بین خواهر هارون و جعفر برمکی ایرانی شکل می‌گیرد باعث می‌شود شاه آن‌ها را به عقد هم درآورد. اما ماجرا از جایی شروع می‌شود که هارون مانع از معاشرت و صمیمیت این دو نفر می‌شود. عباسه، خواهر هارون در بخشی از کتاب برادرش را ظالم‌ترین شخصی که می‌شناسد معرفی می‌کند چرا که مانع از کامیابی او و همسر قانونی‌اش از هم شده است. خواهر هارون‌الرشید و جعفر برمکی اما تن به این ظلم نمی‌دهند و ماجرای جالب و عجیب کتاب در اصل روایت همین ماجرا است.

جرجی زیدان که استاد مسلم داستان‌های تاریخی است با روایت این داستان، مرور زیبایی از تاریخ عباسیان را ارائه کرده است و تأثیر ایرانیان بر این حکومت را شرح داده است.

کتاب «سقوط برمکیان» تالیف جرجی زیدان و ترجمه محمدتقی شریعتی با ۲۸۷ صفحه و بهای ۲۳۰ هزار تومان از سوی انتشارات جامی (مصدق) به بازار چاپ و نشر آمد.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...