در جست‌وجوی صلح از باستان تا امروز | آرمان امروز


صلح کلمه‌ای گم‌شده‌ی‌ این روزهای جهانِ ماست؛ آن‌هم وقتی نگاهی گذرا به جهان بیاندازیم، می‌بینیم برخورد فرهنگ‌ها بیش از هر زمان دیگری جایش را به گفت‌وگوی فرهنگ‌ها داده است؛ برخوردی که در هیاتِ جنگ‌ در اوکراین و غزه به شکل خونباری، هر روز جان آدم‌های بی‌گناه را می‌گیرد. از این‌ منظر خوانشِ کتاب «تاریخ فرهنگی مفهوم صلح» [A cultural history of peace] راهی برای ورود به تامل در خصوص صلح در طول تاریخ انسانی است.

تاریخ فرهنگی مفهوم صلح» [A cultural history of peace]

این اثر به ویراستاری رانلد ادزفورث و ترجمه محمدابراهیم محجوب از سوی نشر ماهی منتشر شده است. کتاب دارای شش فصل است و این فصول درواقع هر یک مدخل جلدی از مجموعه‌ای در باب صلح به زبان انگلیسی است. درواقع کتاب مداخلی به «تاریخ فرهنگی مفهوم صلح» است و ما را به راهی می‌کشاند که در آن بتوانیم صلح را از نظرِ تاریخی به‌عنوان یک مفهوم بشناسیم. در این کتاب هم رویدادهای سیاسی، اساطیر و زبان و نیز اندیشمندان و اندیشه‌هایشان در طول تاریخ بررسی شده‌ است.

در این اثر به ترتیب تاریخ فرهنگی مفهوم صلح در عصر باستان، سده‌های میانه، عصر رنسانس، روشنگری، امپراتوری و عصر حاضر تشریح شده است. کتاب خود را در پشت جلد چنین معرفی کرده است: «این کتاب به سیر تاریخی مفهوم صلح از روزگار باستان تا عصر حاضر از منظر فرهنگی می‌پردازد: برداشت یونانیان و رومیان باستان از صلح؛ صلح در سده‌های میانه با نقش پررنگ کلیسا و تداخل تعریف مسیحی صلح با تعاریف سیاسی دنیوی؛ صلح در عصر رنسانس، در عصر گشایش راه‌های تجاری دریایی، شکل‌گیری اقتصاد سرمایه‌داری، اصلاحات پروتستانی و جنگ‌های فرساینده‌ دینی؛ صلح در عصر روشنگری، در عصر ریشه‌دواندن اندیشه جهان شهری بر پیرنگ رخدادهایی چون انقلاب آمریکا، انقلاب فرانسه و جنگ‌های ناپلئونی و مرور دیدگاه اندیشمندانی چون هابز، مونتسکیو، روسو، کنستان و خاصه کانت درباره‌‌ صلح؛ صلح در عصر امپراتوری، در عصر استعمار و انقلاب صنعتی و پدیداری اندیشه‌ صلح ایجابی؛ صلح در عصر مدرن با مرور صلح هسته‌ای، جنبش‌های صلح‌طلب و دیدگاه‌ صلح جویانی چون گاندی، مارتین لوترکینگ و دالایی ‌لاما، و سیاسیونی چون لنین، مائو، نیکسون و گورباچف، و امکان‌سنجی شکل‌گرفتن صلحِ پایا.»

مترجم در ابتدای کتاب و متن کوتاهی با عنوان سخن مترجم، که به پرسش در فحوای تعجبِ «مگر صلح هم تاریخ دارد؟» می‌پردازد، قاطعانه پاسخ می‌دهد که بله و به نقل از ویراستار متن شش جلدی انگلیسی می‌نویسد: «آری صلح تاریخ دارد، جستارهای محققانه و اصیلی که در این مجلد است گرد آمده‌اند و آشکارا نشان می‌دهند صلح همواره مشغله مهم ذهن بشر بوده است» هرچند که این کتاب تصریح کرده است که صلح یک معنا و مفهوم نداشته و ندارد. در بخش‌های پایانی این کتاب می‌خوانیم: «صلح تعریف جوهری بی‌تغییر ندارد. باید هم این طور باشد. صلح مانند خود بشریت، کلمه‌ای است، و کنشی است پیوسته در حال پیشروی». از این رو ما در سرتاسر کتاب و سیرِ تاریخی که روایت آن را می‌خوانیم، تحولِ این مفهوم را شاهدیم.

کتاب تقریبا کاملا به غرب پرداخته و تاریخ مفهومی صلح بیشتر بر چنین بستری از یونان آغاز و به یومنا هذا رسیده و اگر نیم‌نگاهی به غیر از این جهان شده است، در خصوصِ انعکاسش در جهان غربی است. جنگ‌ها و منازعات نیز در چارچوب این تمدن مورد نظر بوده است. در بخش دوم که به مسیحیت اختصاص دارد جنگ‌های صلیبی غایب است، اما در فصل‌ پایانی نیم‌نگاهی به جهان غیرغربی ذیل جنبش‌های معاصر و افرادی چون دالایی لاما و گاندی شده است. نگارنده در این فصل چنین می‌نویسد: تا میانه‌ سده‌ بیستم گفتمان مسلط صلح عملا در انحصار دو گروه بود: یک گروه سیاست‌ورزان مذکر غربی و مشاوران راهبردی ایشان، گروه دیگر فیلسوفان غربی... اما از آن زمان تاکنون، گفتمان صلح ایجابی عمدتا با به رسمیت‌شناختن نظریه‌ها و کنش‌های بی‌خشونت کسانی چون ماهاتما گاندی و مارتین لوتر کینگ... جهانی شده است.»

از جمله‌ پیوندهای مفهومی ایجادشده در این کتاب بین صلح و عدالت است. صلح بدون عدالت فاقد ارزش قلمداد شده است و چنین رهیافت‌هایی در اثر حاضر باعث می‌شود تا کتاب تنها مجموعه‌ای از توصیفات و تحلیل‌ها در خصوص صلح نباشد و کمک کند تا در هر جای جهان و هر عمل سیاسی صلح را در نظر گرفت و فعلِ سیاسی را در جهتی صلح‌آمیز پیش بُرد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...