وقتی آثاری نظیر «باغ تلو» یا «عقرب روی پله‌های راه آهن اندیمشک» نامزد دریافت جایزه دفاع مقدس می‌شوند، باید بدانیم که داوری کتاب سال دفاع مقدس، دستخوش مشکلات مضمونی است.

احمد شاکری در گفتگو با مهر با بیان این مطلب گفت: «با وجود اینکه برخی اعتقاد دارند داستان‌هایی از این قبیل، عنوان ضد جنگ را یدک می‌کشند؛ اما من تصور می‌کنم تعریف صحیح و مشترکی از ادبیات ضد جنگ در گفتگوهای رسمی ادبی وجود ندارد. بنابراین مایلم به جای این اصطلاح، تعبیر داستان‌های سیاه‌انگارانه را برای آثاری نظیر «باغ تلو» و «عقرب روی پله‌های راه آهن اندیمشک» به کار بگیرم.»

وی افزود: «افرادی که متولی برگزاری جشنواره ادبی دفاع مقدس هستند، مسلما با توجه به شناختی که دارند، قصد ندارند اثری را به عنوان یک اثر ضد جنگ معرفی کنند. درمجموع دیدگاه من نسبت به آثاری چون «باغ تلو» یا «عقرب روی پله‌های راه آهن اندیمشک» این است که هرچند نمی‌توانم به صراحت آنها را رمان‌های ضد جنگ بنامم ولی اعتقاد دارم که نویسندگان در این دو رمان به سیاه‌نمایی زیادی پرداخته‌اند.»

نویسنده رمان «عریان در برابر باد» ادامه داد: «بنیاد حفظ آثار همواره به دنبال ارزش محوری در آثار ادبی بوده است؛ نوعی ارزش که علاوه بر مطابقت داشتن با فرهنگی دینی با اعتقادات اسلامی ما نیز همخوانی داشته باشد و مسلما چنین سیاه نمایی‌هایی بی آنکه از پشتوانه‌ای مذهبی برخوردار باشند، مغایر چنین ارزش‌هایی هستند. مثلا در دو رمان «باغ تلو» و «عقرب روی پله‌های راه آهن اندیمشک» که نامزد کتاب سال دفاع مقدس شده‌اند، صرف نظر از سیاه نمایی، شاهد یاس و نا امیدی نیز هستیم. این درحالی است که نویسندگان دفاع مقدس باید با خلق آثار خود منجر به نوعی سازندگی شوند و این دو اثر فاقد این مولفه‌اند.»

این منتقد ادبی خاطرنشان کرد: «باید از متولیان سوال کرد که آثار نامزد شده چه ریشه‌هایی در باورهای مذهبی ما دارند و یا اینکه چه کمکی به حفظ ارزش‌های دفاع مقدس کرده‌اند؟ به گمان من این قبیل سیاه انگاری‌ها پشتوانه مذهبی ندارند و با فرهنگ ایثار و شهادت و اساسا با وظیفه بنیاد حفظ آثار که در جهت گسترش این فرهنگ می‌کوشد مغایرت دارند.»

وی اضافه کرد: «چنین انتخاب‌هایی ناشی از نوعی تسلیم و خودباختگی فنی یا ادبی است و این انتخاب‌ها به پیکره جریان دفاع مقدس آسیب‌های جدی وارد می‌کند. گویی نوعی جریان خزنده و آسیب رسان و غیرخودی توام با سیاه انگاری در ادبیات ما حاکم شده است. درمجموع رسمیت بخشیدن و نهادینه کردن به گونه‌ای از ادبیات دفاع مقدس بدون رعایت کردن ویِژگی‌های دینی می‌تواند تبعات سوئی درپی باشد.»

احمد شاکردی با اشاره به اینکه داوری یک جشنواره باید به دور از غرض شکل بگیرد یادآور شد: «ممکن است جریانی درحال شکل گیری باشد که ادبیات بدون مضمون و ضد ارزش را جاری سازد، جریانی که در درازمدت می‌تواند مشکل‌ساز شود.»

................ هر روز با کتاب ...............

شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...