در جستجوی آرمانشهر | الف


انسان همواره بخشی عمده از زندگی خود را صرف جست‌وجوی آرمانشهری می‌کند که معمولاً دست‌نیافتنی و محال است. اما فریبندگیِ اتوپیا برای بشر چنان است که به سرانجام جست‌وجوی خود نمی‌اندیشد و تمام قوای خود را برای رسیدن به آن به کار می‌گیرد. اتوپیا در ذهن آدمی گاه چنان انتزاعی می‌شود که مشخصات مکانی و زمانی خاصی نمی‌توان به آن اطلاق کرد و گاه چنان عینی است و به نقطه‌ای معین از مکان و زمان تعلق دارد که به نظر بسیار قابل دست‌یابی می‌آید. اما در عینی‌ترین حالتِ ممکن نیز همواره مانعی برای رسیدن به آرمانشهر وجود دارد، مانعی که مایه‌ی حسرت انسان و احساس ناکامی اوست.

خلاصه رمان  بریزبن» [Брисбен یا Brisbane]  یوگنی وادالازکین [Eugene Vodolazkin]

یوگنی وادالازکین [Eugene Vodolazkin]  در کتاب «بریزبن» [Брисбен یا Brisbane] با محوریت موضوع اتوپیا در زندگی انسان به روایتی چندلایه و طولانی پرداخته است.

وادالازکین با رمان «هوانورد» در عرصه‌ی ادبیات شهرت یافت، اما این کتابِ «برگ بو» بود که او را به عنوان مهره‌ای تعیین‌کننده در ادبیات روسی به دنیا معرفی کرد. بسیاری منتقدان با رمان «برگ بو» برای وادالازکین جایگاهی همپایه‌ی اومبرتو اکو قائل شدند. او از همان آثار آغازینش سبک خاص خود را نشان داده بود. برای وادالازکین علاوه بر قصه‌های دامنه‌دار و پرشاخ و برگ، مسأله‌ی زبان نیز همواره اهمیتی ویژه داشته است. او تلاش کرده نثری آهنگین را در متنش وارد کند و نیز از صنایع مختلف ادبی بهره گیرد تا زبان متمایز را بیافریند. وادالازکین همچنین زبان روایت را در زمان حال و گذشته به شکلی متفاوت انتخاب کرده است. او از تفاوت‌های زبان روسی و اوکراینی نیز برای نشان دادن تعارض‌های شخصیتی و ارتباطی استفاده کرده که کار را بر مترجمین و مخاطبینش دشوارتر نموده است.

در کتاب «بریزبن» اشاره‌های بینامتنی بسیاری دیده می‌شود که گویی بر تکرار اسطوره و متون اساطیری در هر اثر ادبی تأکید می‌ورزد. نویسنده‌ای که باب آشنایی‌اش با قهرمان داستان در صحنه‌ی ورودی کتاب باز می‌شود، نستور نام دارد که هم یادآور نام مورخی قرون وسطایی از روسیه است و هم اشاره به فصلی از داستان اودیسه دارد. با این مقدمه نویسنده مخاطب را وارد سفری پرفراز و نشیب مانند سفر اولیس می‌کند که منزلگاه‌های خطیر و توفانی بسیاری دارد. وادالازکین اغلب عاری از هر گونه ملاحظه‌ای دست به پیچیده کردن داستان خود می‌زند و از این که خواننده‌ی خود را در منزلگاهی از این سفر داستانی گیج و مبهوت رها کند ابایی ندارد. به همین خاطر است که خواندن این رمان پرچالش مخاطبی حرفه‌ای و سرشار از حوصله می‌طلبد.

شخصیت‌پردازی یکی از ستون‌های اصلی بنای داستانی وادالازکین را می‌سازد. او اغلب پیچیدگی‌های عمده‌ی کارش را بر شخصیت سوار می‌کند. گلب یانفسکی که قهرمان رمان «بریزبن» است وجوه شخصیتی متعددی دارد که از او موجودی مرموز و نه چندان قابل پیش‌بینی می‌سازد. صحنه‌ی آغازین مواجهه‌ی یانفسکی با نویسنده‌ای که علاقمند به نگارش بیوگرافی اوست، حاکی از چندلایه بودن شخصیت اوست. او در مکالمه‌ای نسبتاً کوتاه جنبه‌های مختلفی از افکار و عادات خود را رو می‌کند که به قدر کافی برای نویسنده‌ی بیوگرافی جذاب و قابل ‌پیگیری به نظر می‌آید تا او را مبنای نگارش یک کتاب قرار دهد. حل معمای یانفسکی به‌تدریج برای خواننده نیز جاذبه پیدا می‌کند.

گریزهای فراوان به گذشته و بازگشت به زمان حال به سفر قهرمان داستان پیچ و خم‌های بیش‌تری می‌بخشد. از همان ابتدای رمان این رفت و برگشت‌ها به گونه‌ای بارز مشاهده می‌شود و حکایت از شاخ و برگ‌های بسیاری دارد که نهایتاً به تنه‌ی اصلی داستان متصل می‌شود و جهانِ شلوغ و پرتراکمِ یانفسکی را می‌سازد. در زندگی شخصیت اصلی داستان مسیر به گونه‌ای پیش می‌رود که بدون رجوع به گذشته نمی‌توان به چشم‌اندازی روشن و کامل رسید. اکنونِ یانفسکی محصول رنج‌ها و لذت‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌های دوران کودکی اوست. همان جایی که اولین بارقه‌های نبوغ موسیقایی در او دیده شده و او را به تکاپو برای پیمودن مسیری چنین پر فراز و فرود تا تبدیل شدن به یک ستاره‌ی موسیقی واداشته است.

اما بزرگ‌ترین مضمونی که نویسنده در این کتاب پی می‌گیرد، همان جست‌وجوی آرمانشهر است. یانفسکی همانند نویسنده‌ی کتاب، وادالازکین، کوشیده در شهری همچون سنت‌ پترزبورگ رؤیاهای خود را جامه‌ی عمل بپوشاند، اما نتوانسته است. مهاجرت هم کمک چندانی به تحقق آرزوهایش نکرده است. گویی زمان در جایی برای یانفسکی متوقف شده و او هر چه می‌کوشد نمی‌تواند رکود و توقف را از زندگی‌اش بزداید. به همین‌ علت است که به جایی از جهان می‌اندیشد که از نظر زمانی و الگوی فصلی با آن‌جا که او زندگی می‌کند تفاوت‌های بسیاری دارد؛ یعنی شهری در قاره‌ای دیگر که اساساً شکلی دگرگونه از زندگی را داراست.

بریزبن همان اتوپیایی است که در آن سوی کره‌ی زمین و در نقطه‌ی مقابلِ شهر محل زندگی یانفسکی قرار گرفته است. آرمانشهری که یانفسکی برای خود ساخته، معدن رفاه و منبع نظم و عدالت است. جایی است که می‌توان زمان را بر خلاف روال همیشه تنظیم کرد و تحقق آرزوها را به چشم دید، بی‌آن که نقص‌ها، ناتوانی‌ها، ترس‌ها و تردید‌ها سد راه شوند. گرچه تجربه همواره نشان داده که اتوپیا رؤیایی ناممکن است، اما یانفسکی همه‌ی امکانات وجودی خویش را به کار می‌گیرد تا به آن برسد. اما این‌‌که در این سفر آیا این مسیر است که اهمیت بیش‌تری دارد یا مقصد؟ پرسشی است که در طول رمان و به سبک خاص وادالازکین به آن پاسخ داده می‌شود. پاسخی که درک آن چالش‌برانگیز و سرشار از معماست.

[«بریزبن» با ترجمه نرگس سنایی توسط نشر نو منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...