هفدهمین نشست از سلسله نشست‌های «صد کتاب ماندگار قرن» با بررسی کتاب «دایرةالمعارف فارسی» تالیف غلامحسین مصاحب برگزار شد.

دایرةالمعارف فارسی» تالیف غلامحسین مصاحب

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، حسین معصومی همدانی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این نشست که در کتابخانه ملی برگزار شد، گفت: اشاره به دایرةالمعارف‌نویسی نشان می‌دهد گردآوردن دانش در زمان معینی پیدا شد، آنچه که قبل از این دوران داریم، توسعه دانشنامه به معنی امروزی هستند. مدعی نبودند کل دانش بشری را در یکجا گردآوردند. اندیشه‌ای که در دوران روشنگری پیدا شد، این بود که دانش را در اختیار همگان قرار بدهند و بخصوص در آن دوران به فنون هم خیلی توجه می‌کردند. این در واقع الگویی بود که تا زمان ما دوام آورد و کم‌کم دانشنامه‌های تخصصی ایجاد شد و از آن بلندپروازی تدوین‌کنندگان دوره روشنگری کوتاه آمدند و مخاطب را خاص‌تر در نظر گرفتند.

وی افزود: امروز نفس تدوین دایرةالمعارف محل مناقشه است، که آیا تدوین دایرةالمعارف لازم است یا لازم نیست و چقدر مفید است؟ بنابراین وقتی در مورد دانشنامه صحبت می‌کنیم، در دوره معینی پیدا شد و احیاناً وفاتی هم خواهد داشت. در ابتدا به پیروی از فرهنگ‌های لاروس بخش اعلام هم ضمیمه داشتند، بخش اعلام در واقع نوعی دایرةالمعارف کوچک برای مراجعه سریع بود.

معصومی همدانی بیان کرد: مرحوم مصاحب بعد از انتشار جلد اول و اواسط جلد دوم از انتشارات فرانکلین رفت. او هم اشتغال به کار علمی داشت و هم دارای روحیه اشرافی‌گری بود، که این روحیه او گاهی در ذوق اطرافیانش می‌زد. دکتر غلامحسین مصاحب از آغاز جوانی به کار نوشتن و انتشار مشغول بوده است. او معلم بود و بر آثاری که از او منتشر می‌شد، نظارت کامل داشت. کتاب «منطق مدخل صورت» او در زمان خودش مجهول ماند و سال‌ها طول کشید تا جلد اول آن به فروش رفت. این کتاب اولین کتابی است که در منطق فارسی نوشته شده و به صورت زیبایی به چاپ رسید.

وی در ادامه گفت: غلامحسین مصاحب بنیانگذار پژوهش به صورت جدی در تاریخ علم در ایران است. او وقتی خیلی جوان بود، جبر و مقابله خیام را چاپ کرد. خیام را عده‌ای به عنوان فیلسوف و عده‌ای به عنوان ریاضی‌دان می‌شناختند، عنوان شاعر بزرگ در قدیم برای خیام شناخته نبود و کتاب جبر و مقابله خیام در ایران به کلی مجهول نبود اما کشف این کتاب به اواسط قرن نوزدهم بر می‌گردد. محقق آلمانی در پاریس کار می‌کرد، نسخه‌ای از کتاب را پیدا کرد و آن را تصحیح و به فارسی ترجمه کرد. کتاب دکتر مصاحب بر اساس این تصحیح ترجمه به فارسی شد. کتاب «ریاضیات در عالم اسلام تا زمان خیام» در ۳۹-۴۰ تجدید تحریر شد. هم تصحیح، هم متن عربی و هم ترجمه دکتر مصاحب تا سال‌ها در عالم پژوهش در ایران نظیری پیدا نکرد.

بهتر است دائره‌المعارف غلامحسین مصاحب برخط شود

معصومی همدانی افزود: مصاحب یک روحیه دایرةالمعارفی داشت. «مدخل منطق صورت»، «آنالیز ریاضی» و «تئوری مقدماتی اعداد» از مهم‌ترین کتاب‌های غلامحسین مصاحب است. حجم این سه اثر بیش از چهار هزار صفحه است. او کنه هر مطلبی را کنکاش می‌کرد، هیچ نکته‌ای را ناگفته نمی‌گذاشت و مطالب جنبی را بیان می‌کرد. سبک دکتر مصاحب در آموزش نیز سبک پرداختن به جزئیات، از دست‌نگذاشتن هیچ نکته‌ای در زمینه مورد پژوهش و مدارا نکردن بود.

وی بیان کرد: کتاب‌های دکتر مصاحب در حوزه ریاضیات با وجود اینکه قابل تدریس نیستند ولی الگوهایی برای ریاضی‌نویسی در ایران به دست داد. او نشان داد که فرق بین جزوه و کتاب درسی چیست. البته کتاب او هم‌اکنون نیز در بین کسانی که کار ریاضی می‌کنند، به دلیل تفصیل بیش از حد به دور از توجه مانده است. غلامحسین مصاحب آدمی بسیار پابند به جزئیات بود. در حوزه شخصی و کار علمی خطا را خیلی سخت تحمل می‌کرد. وقتی سرپرست دایرةالمعارف شد، نمی‌توانست در همان چهارچوب قبلی بماند. اغلب مقالات کتاب دکتر مصاحب مقالات تالیفی و بخشی مقالات پزشکی است.

معصومی همدانی گفت: مرحوم مصاحب تا آخر حرف «ف» یا «عین» را کار کرده بود که مابقی به کسی دیگر واگذار شد و تفاوت این دو قسمت کاملاً مشهود است. ابداع حروف ایرانیک از دکتر غلامحسین مصاحب است. او به این حروف می‌گفت؛ حروف دکتر مصاحب، اما این حروف به ایرانیک معروف شد. واقعیت این است که هیچ دائره‌المعارفی از خطا در امان نیست. اگر نویسنده به اشتباه انتخاب شود هیچ ویراستاری نمی‌تواند کار او را اصلاح کند. غلامحسین مصاحب در ابتدای کار سعی کرده بود با یک عده نویسنده بزرگ آن زمان کار کند اما بعد به طرف افراد جوان‌تر مانند محمدرضا شفیعی کدکنی و عباس زریاب خویی سوق پیدا کرد. احمد آرام نیز همواره با او همکاری داشت.

وی افزود: بهتر است دایرةالمعارف غلامحسین مصاحب برخط شود، هر اشتباهی هم اگر داشته باشد باز اشتباهات آن در مقابل ویکی پدیای فارسی ناچیز است. اگر دایرةالمعارف مصاحب را روزآمد کنیم و به عنوان یک اثر زنده دربیاید، بسیار مفید خواهد بود. حتی زبان این دایرةالمعارف هم برای امروز قدیمی شده است. مرحوم مصاحب به مسئله زبانی حساس بود. او پرورده مکتب قدیم بود. او یکی از آغازکنندگان واژه‌گزینی علمی فارسی بود. آنها هر هفته جلساتی به نام «ضرابخانه» برای واژه‌گزینی برگزار می‌کردند. ما امروز یک دایرةالمعارف عمومی در ایران نداریم. تدوین یک دایرةالمعارف برخط فارسی که پاسخگوی نیازها باشد و از خطاهای فضای مجازی در امان باشد، لازم و ضروری است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...