خاطرات روزانه خدمتکار اشراف‌زاده | شرق


یاکوب
فرزند خانواده‌ای اشرافی و ثروتمند است که خانه و کاشانه خود را ترک کرده و به مدرسه‌ای آمده که هدف اصلی‌اش تربیت «خدمتکار» است. او حین روزهای زندگی خود در این مدرسه، انستیتو بنیامنتا، خاطرات روزانه خود را یادداشت می‌کند و در اوج ظرافت به بررسی شخصیت‌هایی می‌پردازد که در مدرسه با آنها روبه‌رو می‌شود. همشاگردی‌ها هرکدام اخلاقی دارند. یکی سختکوش و متعهد، یکی تن‌پرور و لذت‌پرست، یکی اهل معاشرت و دیگری کودن و کندذهن است. یاکوب از ارتباطات خود با دودنیای مدرن و سنتی، ثروتمند و ندار، بافرهنگ و بی‌فرهنگ می‌گوید و در هرلحظه خود را در تمام این دسته‌ها جای می‌دهد.

 یاکوب‌فون‌گونتن [Jakob von Gunten; ein tagebuch]  روبرت والزر [Robert Walser]

یاکوب مدام در خود خصوصیات متضاد دون و متعالی می‌یابد و این خصوصیات را به‌صراحت مطرح می‌کند. کم‌کم ارتباط یاکوب با مدیر مدرسه، آقای‌بنیامنتا و معلم مدرسه که خواهر مدیر مدرسه است، فروی‌لاین بنیامنتا، بالا می‌گیرد و یاکوب به‌صورت شمرده و آهسته‌آهسته چنان بر انستیتو تاثیر می‌گذارد که سرانجام انستیتو تعطیل می‌شود. خانم معلم که از زخمی قدیمی در عذاب است، عاشق او می‌شود و به مرگی آرام می‌میرد. مدیر مدرسه سخت به این جوان کله‌شق و افاده‌ای علاقه‌مند می‌شود و به او پیشنهاد می‌دهد با هم به سفرهای دور بروند و از دنیای تمدن دور شوند. یاکوب نیز سرانجام قبول می‌کند و خواننده، به‌قول جی.‌ ام. کوتسی که مقاله‌ای از او به‌نام «نبوغ روبرت والزر» درباره روبرت والزر [Robert Walser] و یاکوب‌فون‌گونتن [Jakob von Gunten; ein tagebuch] در ابتدای کتاب آورده شده است، به خود می‌گوید «خدا به داد آقای‌بنیامنتا برسد.»

در مقدمه کتاب می‌خوانیم: «روبرت والزر از برجسته‌ترین پیشگامان ادبیات مدرن و آوانگارد است و بر نویسندگان و متفکران برجسته‌ای مانند فرانتس کافکا، والتر بنیامین، اشتفان تسوایک، هرمان هسه و روبرت موزیل تاثیر گذاشته است. کافکا بارها آثار والزر را ستوده است و بسیاری او را حلقه گمشده بین کلایست و کافکا می‌دانند. چنان‌که روبرت موزیل درباره والزر می‌نویسد: «آثار کافکا حالت خاصی از سبک والزر است.»

روبرت والزر در سال‌1878 در شهر بیل در سوییس به‌دنیا آمد. در جوانی شاعر بود و در زوریخ و دیگر شهرهای سوییس کارمندی و منشی‌گری می‌کرد و روزگار می‌گذراند. مدتی بعد به کار نویسندگی رو آورد و به برلین رفت، اما دوباره به بیل برگشت و سرانجام در شهر برن مستقر شد. پس از خودکشی نافرجام والزر در سال 1929، افسردگی او را به‌غلط شیزوفرنی تشخیص دادند و در سال 1933 به آسایشگاهی در هریزائو فرستادندش که تا پایان عمر همان‌جا ماندنی شد. در این آسایشگاه وقت والزر به چسباندن پاکت‌های کاغذی و پاک‌کردن لوبیا می‌گذشت. او هرگز دچار جنون یا زوال عقل نشد اما از سال۱۹۳۲ به‌بعد دیگر چیزی ننوشت، به بازدیدکننده‌ای گفت: «من را این‌جا نیاورده‌اند که بنویسم، من را آورده‌اند که دیوانه باشم.» والزر روز کریسمس سال 1956 پس از چنددهه انزوا و 23سال زندگی در آسایشگاه حین پیاده‌روی در برف درگذشت.

یاکوب فون گونتن Jakob von Gunten; ein tagebuch] اولین‌بار در سال 1909 منتشر شد. این کتاب سومین رمان روبرت والزر و مشهورترین رمان او است که بیش از بقیه آثارش نقد و بررسی شده است. این کتاب را از جمله پیشروترین و آوانگاردترین رمان‌های پیشگام در ادبیات مدرن می‌دانند. والزر این رمان را در سال1908 در برلین نوشت. قبل از نوشتن آن سه‌سال شاگرد یک آموزشگاه شبانه‌روزی تعلیم و تربیت نوجوانان برای خدمت در جامعه و ادارات بود. مدیر و صاحب این آموزشگاه فردی به نام آقای میلیو بود که در رمان با شخصیت مدیر آموزشگاه شبانه‌روزی بنیامنتا منظور شده است. چنان‌که روبرت والزر خود به کارل زیلیش گفته است، یاکوب فون گونتن را بیش از همه کتاب‌های خود می‌پسندیده است. والتر بنیامین درباره کتاب گفته است: «داستانی بسیار عجیب و ظریف که حس‌وحالی ناب و سرزنده دارد.» کریستوفر میدلتن، شاعر برجسته انگلیسی، مترجم آثار والزر (ازجمله همین کتاب) و والزرشناس، درباره این کتاب می‌گوید: «یاکوب فون گونتن ازجمله آثاری است که در زمان خود کارکرد ادبی زبان آلمانی را دگرگون کردند. این کتاب شبیه هیچ‌کدام از دیگر رمان‌های آلمانی و اصلا هیچ‌کدام از آثار ادبی اروپایی نیست.» آثار روبرت والزر و به‌خصوص کتاب یاکوب فون گونتن در سال‌های اخیر با اقبال گسترده دوباره روبه‌رو شده است و بسیاری از نویسندگان امروز این کتاب را بر کار خود اثرگذار می‌دانند. این اولین رمان والزر است که به فارسی ترجمه می‌شود و مترجم کتاب قصد دارد تمام آثار والزر را ترجمه کند و هم‌اکنون مشغول ترجمه رمان دیگری از او به نام «دستیار» است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...