کتاب «اعتراف‌باز» نوشته شهلا زرلکی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.

اعتراف‌باز شهلا زرلکی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، شهلا زرلکی نویسنده این‌کتاب متولد سال ۱۳۵۵ است و آثاری درباره ادبیات و زنان در حوزه نقد و داستان در کارنامه دارد. «زنان، دشتان و جنون ماهانه»، «در خدمت و خیانت زنان: گفتارهایی درباره‌ زنان»، «زنان علیه زنان»، مجموعه‌داستان «ما دایناسور بودیم»، «خلسه خاطرات»، «چراغ‌ها را من روشن می‌کنم»، «جادوگر سرزمین سامبا»‌ و ... عناوین برخی از آثار او هستند.

نویسنده در کتاب «اعتراف‌باز» بخش‌هایی از زندگی شخصی خود را، بدون آن‌که قصد نوشتن زندگینامه یا خاطره داشته باشد، روایت کرده است. زرلکی در مقام راوی مطالب کتاب، گوشه‌هایی از زندگی خود را روایت کرده که مربوط به زوایای پنهان این‌زندگی هستند.

زرلکی در صفحه اول کتاب، آن را با این‌عبارات به خودش تقدیم کرده است: «تقدیم به خودم؛ با عشق و نفرت». او در صفحات بعدی این‌توضیح را هم داده است: «این‌کتاب شوخی کوچکی است با گونه ادبی مهجور و محبوبم: ادبیات اعترافی»

کتاب پیش‌رو ۱۸ داستان یا اعتراف‌ دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از:

«دفاعیه اول»، «عروسک عقب‌افتاده‌ای که با باتری قلمی کار می‌کند»، «لُری که خون مغول در رگ‌هایش جاری است»، «تمساح پیری که در چاه فاضلاب ما زندگی می‌کند»، «شمران‌نویی‌ها»، «در باب ترس که مادر دروغ است و چیزهای بی‌پدرومادر دیگر»، «خواب زمستانیِ ماده خرس قطبی»، «باید روی دروغ‌هایمان بیشتر کار کنیم»، «همه دستگیره‌ها بوی دست‌های تو را می‌دهند»، «در باب لو رفتگی و نامه‌ای به شوهر عزیزم»، «خدایان مثل سوسک کافکا نمی‌میرند»، «روده درازی»، «لاشه کم‌چربی گوساله‌ای جوان در قصابی»، «در باب لذت لو دادن و موضوع بی‌اهمیت قتل قناری»، «آن‌ها به جهنم! من به بهشت می‌روم»، «اهمیت ژاله عرفانیان بودن و نکاتی در باب ضرورت ناخن‌خواری»، «دبیرستان دخترانه زهرا» و «دفاعیه آخر».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

طرف‌های غروب که دیگر از کجی چانه خبری نیست، همه با حدس و گمان به این نتیجه قطعی می‌رسند که همزمانی ترس شدید ناگهانی و برخورد محکم چانه به قالی عامل آن کجی بوده. یک فلج عصبی عضلانی موقت مثلا. چارلی نفس راحتی می‌کشد. مثل همه وقت‌هایی که سرحال است زیرشلواری‌اش را تا زیر سینه می‌کشد بالا و چارلی‌تر می‌شود. زیرجلکی می‌خندد و دیگر هیچ‌وقت تا زمانی که زنده است دچار عذاب وجدان یا احساس گناه نمی‌شود.

بپذیری یا نه خوشی تمام می‌شود حتی اگر حاضر باشی هزینه زیادی بابتش بپردازی. حتی اگر بپذیری یک عمر با فک پایین آمده سر کنی و در عوض همه هوایت را داشته باشند. فردای خوشبختی بدبختی است. بین خوشبختی و بدبختی مسابقه است. یک روز بدبخت می‌شوی و یک روز خوشبخت. سر تا ته زندگی اکثریت آدم‌ها همین است. (البته بجز آن بدبخت‌های مادرزادی که به طرز ناعادلانه‌ای همیشه و در همه حال بدبخت‌اند.)

این‌کتاب با ۱۸۴ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۳۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...