«خشمآبه» عنوان کتابی با فرم روایت به قلم فردین آریش است که به تازگی از انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده و به بازار کتاب عرضه شده است.

خشمآبه فردین آریش

به گزارش کتاب نیوز به نقل از فارس، کتاب خشمآبه، روایت مواجهه مردم با بحران بی‌آبی در غیزانیه از منظر و نقطه‌دید‌ خود آن‌ها خوزستان است. روایت آدم‌هایی که فرسنگ‌ها‌ دور از ما زندگی‌شان وابسته به آب است؛ آبی که گاه هست و گاه نیست.

این اثر حاصل روایت‌های میدانی یک خبرنگار و نویسنده از حضور سه روزه خود در تنش آبی غیزانیه است که کل پروسه ایده تا اجرا آن چند ساعت هم طول نکشید. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«در سفر اول به غیزانیه، جاسم فقط یکبار گریه کرد؛ در مسیر برگشت از روستای چایسودان و زیر لب چیزهایی گفت با خودش. در چایسودان رد تراکتور و لودر روی کوه‌ها نامنظم هاشور زده بود. خود جاده می‌گفت کسی اینجا نیامده است. آن مردی که از چایسودان تماس گرفت گفت: «وایسید سر جاده می‌آم می‌برمتون.» می‌دانست این جاده جوری نیست که کسی با پای خودش بیاید. در طول مسیر، جسته گریخته، گیاهانی توی بیابان روییده بودند؛ گیاهانی که مثل آدم‌ها پوست کلفت شده بودند. دو طرف جاده گندمزاری ناکام بود. اگر باران می‌بارید، شاید گندم دِیم می‌رویید. شبیه زندگی در خود روستا که در آن همه چیز به تصادف و تقدیر وابسته شده بود. اگر کسی آبی بیاورد، اگر تراکتور کار کند... یکجور تردید طولانی و لحظه به لحظه که بعدش معلوم نیست. ظهر تاسوعای ۱۴۴۱ و هفتم شهریور ۱۳۹۹ بود آن روز.»

«خشمآبه» توسط انتشارات سوره مهر با ۲۰۰ صفحه راهی بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...