روایت یک تراژدی اجتماعی | الف


با گذشت نزدیک به سه دهه از فاجعه‌ی خیابان گاندی، تحلیل‌ها درباره‌ی آن تفاوت‌هایی شگرف با زمان وقوع‌شان پیدا کرده‌اند. این تفاوت‌ها را پارامترهای بسیاری تعیین می‌کنند که عمده‌ترین‌شان تغییر گفتمانی است که در طی این ربع قرن در جامعه رخ داده است. ماجرای شاهرخ و سمیه در زمانه‌ی خود ابعاد متعددی برای تعبیر و تفسیر داشت؛ از تابوشکنی یک نسل گرفته تا تزلزل هنجارهای خانوادگی، از بحران معنویت گرفته تا تهاجم فرهنگی و خطر گسترش ابتذال.

مهراوه فردوسی در مجموعه جستار «خیابان گاندی، ساعت پنج عصر

هر بخش از جامعه درگیر جنبه‌ای از ابعاد گسترده‌ی این حادثه‌ی تراژیک بود و برخورد حاکمیت در قبال مجازات عاملان جنایت و رویکردی که خانواده‌ی قربانیان در پیش گرفت نیز بر ابهام در افکار عمومی افزود و به پرونده‌ی خیابان گاندی وجوه متعددی بخشید. آن‌چه سیاستگزاران را درگیر خود می‌ساخت نگرانی‌شان از نفوذ فرهنگ بیگانه‌ای بود که قشر جوان را از اخلاقیات تهی می‌سازد. جامعه‌شناسان به تغییر نگرش نسل جدید به روابط خانوادگی و اجتماعی می‌اندیشیدند و در سایه‌ی این واقعه آن را آسیب‌شناسی می‌کردند. نخبگان سیاست‌های غلط فرهنگی و فشارها و محدودیت‌های دولتی را که بر اجتماع تحمیل می‌شد مسبب این‌گونه حوادث می‌دانستند و عموم مردم ماهیت رابطه‌ی متهمان پرونده را هدف گرفته و معتقد بودند که از شئون معمول آن دوره فرارَوی کرده و به‌راحتی قابل درک و توجیه نیست. مهراوه فردوسی در مجموعه جستار «خیابان گاندی، ساعت پنج عصر»، کوشیده به برخی از مهم‌ترین این دیدگاه‌ها بپردازد.

کتاب در پنج پرده به بررسی ابعاد مختلف جنایت خیابان گاندی می‌پردازد. در هر پرده، پس از بازخوانی بخشی از پرونده جستاری مرتبط با آن آمده که واقعه را از منظری خاص واکاوی می‌کند. نویسنده ابتدا به نقل مستقیم از مطبوعات آن دوره درباره‌ی قسمتی از ماجراهای پرونده می‌پردازد و سپس آن را در بوته‌ی نقد و تحلیل قرار می‌دهد. رویکرد مؤلف در اغلب بخش‌های کتاب کرونوتروپیک است که به طبقه‌بندی نظام‌مند وقایع در ذهن مخاطب کمک شایانی می‌کند و از پیچیدگی‌های روایی آن می‌کاهد. بنابراین آغاز مجموعه با نقطه‌ی شروع وقایع همراه است و پایانش به اکنون می‌رسد که مقایسه‌ای کلی درباره‌ی گفتمان‌های رایج آن دوره با زمال حال را نیز صورت داده است.

آن‌چه در نگاه اول ممکن است توجه مخاطب را به خود جلب کند تعدد مطبوعاتی است که در آن دوره به نقل ماجرا می‌پرداختند. روزنامه‌ها، مجلات و هفته‌نامه‌ها در مقیاسی وسیع و دقیق روایت‌گر لحظه به لحظه‌ی وقایع پرونده بودند و می‌کوشیدند هیچ نکته‌ای را از قلم نیاندازند. مطبوعات مکتوب تسلطی بلامنازع در عرصه‌ی رسانه داشتند و می‌توانستند به راحتی و بدون حضور رقیبی جدی افکار عمومی را به سمت و سوی مطلوب خود سوق دهند. صفحات اول آن‌ها مملو از تیترهای جنجالی درباره‌ی تازه‌ترین تحولات پرونده بود و مردمی که تنها منبع خبررسانی‌شان درباره‌ی حوادث اجتماعی را مطبوعات می‌دیدند، همواره پیگیر تازه‌ترین شماره‌های آن‌ها بودند. بخشی از مطبوعات اختصاصا به حوادثی این‌چنینی می‌پرداختند و در غیاب سایر منابع رسانه‌ای در این حوزه، بازار داغی برای خود داشتند.

نویسنده رویکردی روایی و روزنامه‌نگارانه در ارزیابی این رویداد دارد و برای تحلیل و واکاوی جنبه‌های گوناگون آن به سراغ متخصصین و کارشناسانی نیز می‌رود. بسیاری از این افراد در آن دوره درگیر و یا به نوعی پیگیر ماجراها بوده‌اند و از این‌رو نگاهی دقیق و جزئی‌نگرانه و مبتنی بر تخصص خود بر موضوع داشته‌اند. آن‌ها، اعم از حقوقدان، روانشناس، مددکار اجتماعی، جامعه‌شناس و کارشناس کانون اصلاح و تربیت به بیان روایت‌گونه‌ی تجارب خود از حادثه و حواشی آن و نیز تفاسیری که در آن دوره رایج بوده پرداخته‌اند و بخش عمده‌ای از جستار را همین مطالب به خود اختصاص داده است.

دغدغه‌های مهم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در آن دروه نیز در مرکز توجه مؤلف قرار داشته و کوشیده به موضوعاتی همچون تهاجم فرهنگی و تأثیرش بر نسل جوان، که قسمت اعظم نگرانی‌های حاکمیت را می‌ساخته بپردازد. مسأله‌ی تجمل و تفاوت‌های طبقاتی نیز از نگاه نویسنده دور نمانده است؛ چیزی که در برخورد اول بسیاری از ناظران در آن زمان به چشم می‌آمده و در عنوانی که برای معرفی جنایت انتخاب شده بود نیز جلوه‌گر است. اسم خیابان گاندی و خانه‌ی ویلایی که جنایت در آن رخ داده بود و نیز عاملان واقعه که از خانواده‌ای نسبتاً مرفه می‌آمدند، تداعی‌گر اشرافیت و فقدان ارزش‌های معنوی و اخلاقی در ذهن عامه بود و بسیاری از تحلیل‌های مردم را تحت تأثیر خود قرار می‌داد.

نویسنده در هر بخش کوشیده با شواهدی به اثبات غلبه‌ی گفتمانی خاص در دوره‌ی وقوع جنایت خیابان گاندی بپردازد. نظرات کارشناسان و متخصصین نیز در راستای این کوشش پیش رفته است. اعترافات و اظهارات بعضاً متناقض افراد درگیر پرونده نیز به ایجاد موج‌های مختلفی منجر شده بوده که نویسنده در این کتاب مفصلاً به آن‌ها نیز پرداخته است؛ از جمله باب شدن نوعی خاص از موسیقی و تأثیر آن بر ارتکاب به جنایت که بخشی از پرونده‌ی خیابان گاندی به آن اختصاص داده شده و اختلافات بسیاری میان نخبگان و سیاست‌گزاران برانگیخته بود.

اما آن‌چه انگیزه‌ی اصلی تألیف کتاب را تشکیل داده و نویسنده در آغاز و پایان کار خود به آن پرداخته است، مسأله‌ی مقایسه‌ی اجتماع آن دوره با زمان حاضر و تغییراتی است که در این فاصله زمانی چنددهه‌ای رخ داده است. غالب موضوعاتی که در میانه‌ی دهه‌ی هفتاد در زمره‌ی دغدغه‌های اساسی جامعه قرار می‌گرفته، اکنون عاری از اهمیت‌اند. روابط، نظام ارزشی حاکم بر آن‌ها، مطالبات نسل جوان، رسانه‌ها، هنجارهای خانوادگی و بسیاری از مسائل فرهنگی تحولی شگرف پیدا کرده‌اند و امروزه بسیاری از وقایع در چارچوب‌های رایج دهه‌های گذشته قابل ارزیابی نیستند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...