خواندن درباره کتاب خوانی و حاشیه‌های آن و عاداتی که پیرامونش شکل می‌گیرد، جذاب و مفرح است. یکی از لذت‌های کتاب خوان ها، آنان که عمل خواندن در نفس خود برایشان امر مقدس محسوب می‌شود، این است که کتابی بخوانند درباره آداب کتاب خواندن. از آنجا که بیشتر کتاب‌خوان‌ها اشخاصی منزوی هستند و به جهان دیگر افراد جامعه و مناسبات حاکم بر زندگی مردم عادی راهی نمی‌یابند، از رهگذار خواندن چنین کتاب‌هایی گویی به حسی مشترک با دیگر کتاب‌خوان‌ها دست می‌یابند. وقتی چنین چیزی را تجربه می‌کنند، به نوعی حضور دوستان ندیده و نشناخته شان را حس می‌کنند و از تنهایی و انزوا در جهان ذهنی خود فاصله می‌گیرند.

احمد اخوت «خاطرات کتابی

احمد اخوت را علاوه بر ترجمه‌های فراوانش از ادبیات داستانی غرب، به نوشته‌های ذوقی اش در باب خواندن و نوشتن می‌شناسیم. کتاب «تا روشنایی بنویس» او کم کم دارد به اثری کلاسیک در این ژانر نوظهور میان کتاب‌خوان‌ها تبدیل می‌شود؛ ژانری که قاعده اش بر تجربیات خواندن و عشق به کتاب استوار است. به نوعی شاید بتوانیم این شکل از نوشته‌ها را زیرمجموعه ای از ادبیات پست مدرن بدانیم، چراکه ارجاعات در آن‌ها فراوان است و به گونه ای عمل خواندن در خواندن صورت می‌گیرد. همچنین کتاب‌هایی از این دست، ترجمه و تألیف را توأمان دارند و گاهی رد مؤلف را گم می‌کنیم و تشخیص نمی‌دهیم مطلبی که می‌خوانیم از کیست؛ از نویسنده ای آمریکایی یا آرژانتینی است که عینا ترجمه شده یا آن قدر به ذهن مترجم نزدیک است که از برآیند آن دو، مفهومی تازه خلق می‌شود.

در فصل‌هایی که قرار است ترجمه جستار یا داستانی را بخوانیم، ابتدا با یادداشت مترجم روبه رو می‌شویم که به نوعی متن نویسنده را کامل می‌کند. شاید اگر مقدمه‌هایی را که تابه حال احمد اخوت روی جستارها و داستان‌های کوتاه مختلف نوشته است جمع آوری کنیم، خودش یک کتاب مستقل جذاب شود.این ژانری است برای گم شدن در ادبیات و یکی شدن با کتاب، طوری که حتی گاهی احساس می‌کنیم خودمان خالق مفاهیم هستیم. در عمل خواندن، مفاهیمی نو زاده می‌شوند؛ ژانری در ستایش خواننده که به متن، معنایی دیگر می‌بخشد.

«خاطرات کتابی»، تازه ترین کار احمد اخوت، طراوتی عجیب دارد و بوی خوش کتاب‌های نو، فضای کتاب فروشی ها، کتاب‌های دست دوم، جمعه بازار کتاب، حاشیه نویسی‌ها بر کتاب، کاغذهایی که وسط کتاب‌ها جامانده اند، ارتباط روحی با صاحب قبلی کتاب و... از آن استشمام و درک می‌شود. بازیگوشی اخوت و سرک کشیدن به حاشیه‌ها و جوانبی که یک کتاب خوان برایش اهمیت دارد (چنان که خودش یک عشق کتاب مجنون است)، چیزی فراتر از یک سرخوشی لحظه ای و گذراست. او با چنان شوری می‌نویسد که خواننده ذره ذره آن را مال خود می‌کند. دراین میان، اخوت خودش را به نوشتن صرف درباره لذت خواندن و اشیای مربوط به آن محدود نمی‌کند؛ اشارات فراوان به ظرافت کار ترجمه، ارجاع به اسطوره ها، سخن گفتن درباره نویسنده‌های محبوبش و. .. همگی سبب فربه شدن کتاب او می‌شوند. شاید کسی بگوید خواندن این گونه متن‌ها هدردادن وقت است و به قول معروف «چیزی گیرمان نمی‌آید»، اما کار او فراتر از این حرف هاست و لذت و آموختن در آن به هم تنیده است. اگر بخواهم از گوشه وکنار این کتاب مثالی بیاورم، سخن به درازا می‌کشد و در این مجال نمی‌گنجد؛ فقط به اشاره ای باید اکتفا کرد: اشتیاق نویسنده به کتاب محبوبی که در نوجوانی خوانده و بعدها ظرایف متن اصلی و ترجمه جدید را دریافته و رمان در ذهنش بازآفرینی شده و معنایی دیگر یافته، از بخش‌های جذاب «خاطرات کتابی» است. می‌پرسید چه رمانی؟ آلیس در سرزمین عجایب!
عشق اخوت به ویرجینیا وولف، بورخس، پروست، فاکنر و... عجیب غبطه برانگیز و رؤیایی است. او در هر فرصتی عشقش به آثار آنان را اظهار و یادآوری می‌کند.

شهرآرا

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...