دوران هشت‌ساله جنگ تحمیلی مرحله‌ای خاص و بسیار متفاوت از تاریخ معاصر است كه شاید سال‌های بعد اهمیت و حساسیت آن بیشتر به چشم بیاید. تجربه دفاع مقدس در كنار همه تهدیدهای تلخ و دردناك، فرصت‌هایی درخشان و افتخارآفرین را نیز رقم زد و موجب شكوفایی شخصیت‌ها و استعدادها و بروز فضیلت‌ها و ارزش‌های درونی شد.

چرا باید «شماره پنج» را خواند؟ | محمدرضا زائری فاطمه جوشی

در این میان نقش زنان چه در حضور مستقیم میدانی و چه در اثر غیرمستقیم و پشت جبهه كمتر موردتوجه قرار گرفته و مخصوصاً بانوانی كه خود در خط اول و مواجهه رویارو در متن حوادث و رویدادها بوده‌اند شایسته پژوهش و مطالعه دقیق‌تر به نظر می‌رسد.

خوشبختانه مركز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، كار خود را در این زمینه آغاز كرده و یكی از آثاری كه با نام «شماره پنج» برای بررسی نقش زنان در مقاومت آبادان به چاپ رسانده بسیار خواندنی است. این كتاب روایت خانم فاطمه جوشی است كه تجربه دقیق و جذاب حضور خود در حوادث دوران انقلاب و جنگ را به زیبایی و ظرافت نقل كرده و اطلاعات دست‌اول و نكات مهمی را به خواننده منتقل می‌کند.

من خود به دلایلی - كه گفتن نمی‌خواهد - معمولاً در برابر این‌گونه آثار از تاریخ شفاهی با این پرسش و تردید ابتدایی مواجه هستم كه صاحب اثر چه قدر گرفتار تعارفات معمول و شعارهای رسمی بوده و حتى اگر او خود همه چیز را صریح و راحت گفته باشد ناشر تا چه اندازه نسبت به واقعیت‌های تاریخی وفادار بوده و سانسور و حذف را بر كتاب تحمیل نكرده است؟

در كتاب «شماره پنج» وقتی نویسنده از حوادث قبل از انقلاب سخن می‌گوید به‌سادگی و شفافیت به بی‌حجابی خود در نوجوانی اشاره دارد و بعد هم از كتاب زهرا رهنورد و سخنرانی‌های هاشم آغاجری نام می‌برد و به همین روانی و صراحت تحولات فكری خود و انتخاب حجاب و فعال شدن در هسته‌های مبارزه و پیوستن به سپاه و بسیج را تشریح می‌کند. این رویكرد به‌طور طبیعی به خواننده اطمینان نسبی می‌دهد و بر اعتماد او به اثر می‌افزاید و به همین دلیل شیرینی و جذابیت خاطرات را در فصول بعد دوچندان می‌کند.

كتاب سرشار است از داستان‌های بسیار خاص و خاطرات متفاوت و انحصاری از مسائل و اتفاقاتی كه در متن دفاع مقدس جاری بوده‌اند اما كمتر دیده شده یا موردتوجه قرار گرفته‌اند.

برخی از این خاطرات فوق‌العاده غمناكند و بار درد و اندوه دارند و برخی نیز دارای چاشنی طنز یا ظرافت‌هایی شوخ طبعانه هستند كه در كنار هم قطعه‌های پازلی برای شناخت کامل‌تر یك مرحله تاریخی حساس را كامل می‌کنند؛ از حضور نیروهای منافق سازمان مجاهدین خلق به‌عنوان پرستار در بیمارستان برای جاسوسی از مجروحان و فعالیت‌های تخریبی تا شركت دختری جوان در امتحان رانندگی برای گرفتن گواهینامه در زیر بمباران و فضای متشنج جنگی و از خاطره دیدار خصوصی با امام در قم تا دشواری خبردادن شهادت رزمندگان به خانواده‌هایشان كه در ماجرای تکان‌دهنده مرزوق به اوج می‌رسد.

مهم‌ترین خصوصیت كتاب ذكر مفصل جزییات از پشت پرده‌ها و شیوه كار گروه‌های انقلابی و نوع روابط زنان و مردان و كیفیت حضور جمعی از دختران جوان در صحنه جدی حضور اجتماعی و نقش‌آفرینی است و اطلاعات دقیقی كه در پیرامون حوادث مهمی چون آتش‌سوزی سینما ركس یا حصر آبادان ارائه می‌شود به دلیل حضور مستقیم راوی اهمیت فراوان دارد.

كتاب «شماره پنج» در عین آن‌که جذابیت یك داستان بلند را داراست، به خواننده كمك می‌کند تا باورها و دغدغه‌های نسل گذشته را بیشتر درك كند و حال و هوای اجتماعی و فرهنگی دوران انقلاب و جنگ را بهتر بشناسد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...