انسان در نگاه فیلسوفان | اعتماد


فلاسفه در طول تاریخ بسته به عقاید و باورهایی که داشتند به گونه‌ای خاص به انسان می‌نگریستند و آن را تعریف می‌کردند. در حقیقت، تعریف «انسان» به ماهُو انسان یکی از وظایف فیلسوفان بود. هرچه به دوران مدرن نزدیک‌تر شدیم، به دلیل گسترش علم و شناخت تازه‌ای که از انسان پدید آمد، انسان‌شناسی نیز سمت و سوهای جدیدی پیدا کرد و حتی جزیی‌تر به آن پرداخته شد.

خلاصه کتاب انسان‌شناسی فلسفی» [Philosophische Anthropologie]  هانس دیرکس [Hans Dierkes]

«انسان‌شناسی فلسفی» [Philosophische Anthropologie] چنان‌که از نامش پیداست، نگاهی است فلسفی به چیستی انسان از نویسنده آلمانی هانس دیرکس [Hans Dierkes] که در سال 1989 منتشر شد. تکیه اصلی کتاب متمرکز بر گزینش متون عصر جدید است، بی‌آنکه از آثار مولفان «بنیانگذار» دوره باستان یا قرون وسطی به‌کلی چشم‌پوشی کند. از آنجا که مولفان بنیانگذار تا به امروز نیز علی‌رغم فترت‌های فراوان ولو به طرزی ناآشکار صاحب تاثیرند، در آثارشان خودبه‌خود مدعاهای زمان گذشته و علائق زمان حاضر به هم گره می‌خورند.

انسان‌شناسی فلسفی همان چیزی است که فلسفه‌های گوناگون درباره انسان از آن جهت که انسان است می‌گویند. هر یک از این آرای فلسفی جنبه خاصی از انسان بودن را برجسته می‌سازد و این آرا براساس همین زوایای مختلف نگرش به انسان و نیز روش‌های مختلف بررسی و محتواهای‌شان از یکدیگر متمایز می‌شوند. انسان‌شناسی فلسفی بنیادین هم نتایج حاصل از دانش‌های مربوط به انسان را موردنظر قرار می‌دهد و هم از انسان‌شناسی‌های بخشی و حوزه‌ای بهره می‌گیرد و از این راه می‌تواند بنیادی بودن خود را به شکلی مضاعف مدعی شود.

متن‌هایی که از انسان‌شناسی فلسفی برگزیده و در فصل‌های این کتاب به چاپ رسیده‌اند نمایانگر سطوح معنایی این مفهومند. فصل اول عمدتا دربرگیرنده مسائل مربوط به انسان‌شناسی بنیادین است. در فصول بعد کلا به مباحث انسان‌شناسی بخشی و حوزه‌ای پرداخته‌ شده است. معیار کلی گزینش متن‌ها عمدتا دیدگاه آموزشی بوده، نه فلسفی یا نظام‌مند. و در گام نخست خواندنی بودن متن و همچنین پیوند نزدیک‌تر آن با مسائل زندگی یا طرح پرسش‌ها و دانستنی‌های بنیادین زندگی برای دانش‌آموزان و نوآموزان فلسفه است.

هانس دیرکس در کتاب انسان‌شناسی فلسفی تلاش می‌کند انسان را از چند نظرگاه بررسی کرده و سیر انسان‌شناسی در تاریخ فلسفه را به خواننده بشناساند. به همین منظور به گونه‌ای کتابش را فصل‌بندی کرده که خواننده در هر فصل با جنبه‌ای از ویژگی‌های انسان از دید فیلسوف یا محققی بزرگ در دوره‌ای خاص از تاریخ آشنا شود.

این کتاب مشتمل از شش فصل است که به ترتیب عبارتند از:

1- انسان و حیوان
در این فصل به مباحثی نظیر درباره خاستگاه زبان، انسان و بدن، انسان و نهادها، خنده، گریه و لبخند پرداخته شده است.

2- انسان؛ موجودی روحانی
در این فصل مباحثی از قبیل هماهنگی نفس در دیدگاه افلاطون، دستگاه خود کار عاقل در فلسفه دکارت، جایگاه انسان در کیهان در نظریه ماکس شلر و همچنین طرح، تصمیم و مسوولیت در نظریه ژان پل سارتر مورد توجه قرار گرفته است.

3- انسان؛ موجودی طبیعی
در این فصل هم نظریه ماشین انسانی در دستگاه فکری پل تیری دهولباخ، انسان و اراده در فلسفه شوپنهاور و همچنین انسان یک آزمایش در تئوری اسکینر، مورد بررسی قرار گرفته است.

4- انسان؛ موجودی اجتماعی
در این فصل مباحثی از قبیل انسان موجودی حکومت‌ساز در نظریه ارسطو، انسان و شهروند در دستگاه فکری توماس هابز، پیشرفت در مقابل آزادی در‌دیدگاه ژان ژاک روسو و همچنین کار، نوع با خودبیگانگی در اندیشه کارل مارکس مورد توجه قرار گرفته است.

5- انسان؛ موجودی منفرد
مباحث مطرح شده در این فصل نیز عبارتند از: شخص آزاد در نظریه توماس آکوینی، انسان؛ غایتی نفسی در فلسفه کانت، موجود منفرد، متناهی و یگانه در اندیشه ماکس شتیرنر و همچنین فاعل خود قانونگذار در دستگاه فکری تئودور آدورنو.

6- انسان و خدا
ازجمله مباحث این فصل نیز می‌توان به بی‌قراری دل در نظریه آورلیوس آوگوستینوس، خدا به عنوان آگاهی نوعی انسان در فلسفه فویرباخ، خداناگرایی در مسیحیت در اندیشه ارنست بلوخ و نهایتا خدا به مثابه رمز وجود حقیقی در اندیشه کارل یاسپرس اشاره کرد.

[«انسان‌شناسی فلسفی» نوشته هانس دیرکس با ترجمه سیدمحمدرضا بهشتی توسط انتشارات هرمس منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...