در چند سال اخیر، موضوع «توسعه ملی» کانون اندیشه‌ورزی و عملگرایی علی لاریجانی شده است. او در این اثر با اشاره به رکن بودن عدالت اجتماعی در نظام اسلامی به دنبال تبیین و تفسیری روشن از عدالت اجتماعی و ربط آن با توسعه ملی است. در چهار فصل کتاب «عقل و سکون در حکمرانی» به آرای فیلسوفان غربی، ابن سینا، علامه طباطبایی و استاد مطهری در حکمرانی و عدالت اجتماعی می‌پردازد و البته مؤدبانه نقد می‌کند. او در انتهای مقدمه کتاب، انتظار مجلدات بعدی را هم ایجاد می‌کند که قرار است در آن به آرای امام خمینی(ره)، آیت‌الله خامنه‌ای و شهید سیدمحمدباقر صدر پرداخته شود.

خلاصه کتاب عقل و سکون در حکمرانی علی لاریجانی

کسانی که علی لاریجانی را از نزدیک می‌شناسند به ترکیب دانش و تجربه در مدل حکمرانی - مدیریت او واقف‌اند. کمتر مسئولی در جمهوری اسلامی است که سطح و دامنه مدیریتی لاریجانی را تجربه کرده باشد: وزارت فرهنگ، ریاست سازمان صدا و سیما، عضویت در شورای عالی امنیت ملی که چند سال دبیری شورا را نیز به عهده داشت، ریاست مجلس که به لحاظ کمّی نیز رکوردشکن بوده است (سه دوره) و یک چهره‌ی اجماع‌ساز و به همین جهت مورد عناد خالص‌سازان.

ویژگی‌های یادشده را به‌علاوه کنید با خاستگاه علمی خانوادگی که «نشان از دو سو دارد این نیک‌پی» و تهذب و فراست و سطحی نبودن و نگاه راهبردی و دایره‌ی واژگانی و هوش ذاتی و پُرخوان بودن. جمع چنین ویژگی‌هایی از او چهره‌ای نادر ساخته است. او اصالتا فرهنگی است، با این وجود کمتر مسئولی در جمهوری اسلامی به اندازه او در سطوح عالی تصمیم‌گیری بوده است. از این رو نگاهش به مسائل، نه سطحی و شعاری و تکراری و نه فقط از زاویه تئوریک بلکه کاملاً عملگرایانه و رهجو است.

نویسنده می‌گوید متاسفانه حکمرانی در ایران نه از منظر ساختار حکومت و نه از جهت روابط سایر نهادهای مدنی و مسئولیت آن‌ها در پیشرفت کشور، بر یک مبنای فلسفی منسجم استوار نشده است. قانون اساسی فعلی از هر دو جنبه (مبنای فلسفی و وضوح کافی برای ملت و دولت) رنجور است. مثلاً در اصول مختلف بر عدالت اجتماعی تاکید شده اما مراد از عدالت اجتماعی روشن نیست و جایگاه آن در توسعه ملی مدون نشده؛ گاه تصور بر این بود که با دولتی کردن کارخانجات به عدالت اجتماعی نزدیک‌تر شده‌ایم و گاه رقابت اقتصادی را عنصر اصلی عدالت اجتماعی پنداشتیم و گاه توزیع یارانه را! او ضمنا با نقد شاخص‌های بانک جهانی در حکمرانی خوب، نبود شاخص عدالت اجتماعی در عداد چند شاخص دیگر را ضعف اصلی می‌شمارد.

وجه تسمیه کتاب اشاره به بیتی از شیخ اجل دارد: «سال‌ها رفت مگر عقل و سکون آموزد / تا چه آموخت کز آن شیفته‌تر باز آمد» که می‌تواند حدیث نفس نویسنده باشد. مطالعه این کتاب به همه تصمیم‌سازان، تصمیم‌گیران و علاقمندان اندیشه سیاسی پیشنهاد می‌شود. حتی اگر فرصت نمی‌کنید کل این کتاب ۲۰۰ صفحه‌ای را بخوانید، لااقل مقدمه عالمانه و جامع آن را مرور کنید.

قابل توجه مسئولان محترمی که کتاب‌هایشان زینت‌بخش کتابخانه‌های دولتی است: کتاب لاریجانی نوشته خودش است!

[کتاب «عقل و سکون در حکمرانی» نوشته علی لاریجانی توسط انتشارات دانشگاه تهران در قطع رقعی و ۲۲۶ صفحه منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...