«قانون قزوینی: انتقاد اوضاع اجتماعی ایران در دوره ناصری به همراه رساله پیشنهادی برای اصلاح امور مملکت» اثر میرزا محمدشفیع قزوینی توسط انتشارات امیدفردا منتشر شد.

قانون قزوینی: انتقاد اوضاع اجتماعی ایران در دوره ناصری به همراه رساله پیشنهادی برای اصلاح امور مملکت

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات امیدفردا کتاب «قانون قزوینی: انتقاد اوضاع اجتماعی ایران در دوره ناصری به همراه رساله پیشنهادی برای اصلاح امور مملکت» اثر میرزا محمدشفیع قزوینی را در ۹۴ صفحه و بهای ۴۰ هزار تومان منتشر کرد.

در این مجموعه دو رساله خطی منتشر شده است. نخست کتابچه قانون که به نام مؤلف آن «قانون قزوینی» نام گذاشته شده و دیگری کتابچه‌ای است حاوی پیشنهادهای اصلاح‌طلبانه یکی از دیوانیان اهل قلم که از جمله اندیشمندان و نظریه‌پردازان پیشامشروطه به حساب می‌آید.

برشمردن سرفصل‌ها و عناوین بخش‌های مختلف این کتاب می‌تواند، در حد خود، خواننده را هم به دیدگاه اجتماعی و نظام ارزشی و عقیدتی نویسنده و هم به نمونه‌هایی از مسائل و مشکلات جامعه آن‌روز ایران آگاه سازد: فصل اول کتاب شامل ۶ بخش است در باب قحطی پول ایران، عدم توازن واردات و صادرات، شرحی از وضع مالیات و مواجب سپاهی در خارجه، در بیان اهل صنایع در ایران و تنزل آنان و افول شهرهای صنعتی چون اصفهان و یزد و کاشان، در پریشانی رعیت و نامعموری مملکت، در باب اشیا پر پوچ دول خارجه، در بیان انتظام دولت روس و رفع نحوست فرنگ از مملکت خود و در بیان گمرک دولت‌های خارجه من باب قوام معدلت و رفاهیت رعیت خود.

فصل دوم در بیان تنگی نان است در بعضی بلاد ایران و خباثت خبّاز به حد افراط. در این فصل‏ میرزا شفیع پیشنهاد می‌کند که «اگر نرخ را بردارید کار نان درست می‌شود.» این فصل ۵ بخش دارد به این شرح: دلیل جزئی بر ثبوت پریشانی رعیت است که چرا ایران این‏قدر گدا دارد، در باب‏ خالصه پادشاه، در باب املاک وقف که باعث اندراس مملکت شده است، در بیان حکام ولایات‏ هنگام مأموریت و بلاهایی که بر رعیت می‌آورند و شرح عملیات شلتاق حکمام ولایات.

فصل‏ سوم در باب ورشکستگی اهالی است مشتمل بر ۶ بخش شامل ورشکستگی در تهران، در کیفیت گمرک و قطع دزدی در ممالک محروسه. فصل چهارم از کتابچه قانون اعمال احتساب‏ است و مشتمل است بر: آداب کم‏‬ فروشی، قرار هر نرخی، قرار عملیات محارسین از روی قواعد معروض، صفا و تمیزی ولایات، رفع تلخی نان، دستور العملی خبازی، رفع تعدی فرا از خلق، رفع تعدی دراویش از خلق، قطع نقالی و معرکه گرفتن دراویش، رفع نحوست جماعت لوتی از محروسه، قطع تردد جنازه از بازار، قطع وضع جنازه از یدک و کتل و چاووشی و دراویش، نوحه‏خوان، سینه‏‬ زن، طوق، بیرق، خوانچه… رفع تعدی عمله موت و تعدی ایشان نسبت به‏ اغنیا و فقرا که از حد گذشته است. برطرف کردن اماکن غسل از معموره و برقرار کردن در خارج‏ خلوت شهر، تعدد در اماکن دفن، دفن وضع قلابی روغن‌فروش‌ها، قطع شستن اشیا کثیف در آب‌های جاری، نشانیدن اشجار بید و عناب در عموم خانه‌ها و نیز شرحی در باب قلع دزدی از ممالک محروسه و...

فصل پنجم در بیان اعمال تنبیهات سارقین و مغضوبین است و عمل باروتخانه‏ شامل در باب رفع نحوست بعضی رسومات، شرح در باب پسرامردهای تهران، قرار رفع نحوست‏ طایفه‬ جهودیه که شامل بحث جالبی است درباره موقع و روابط اقلیت‌های دینی و قومسی در ایران‏ آن زمان، و سرانجام شرحی درباره طبیب‌های ایرانی.

انگیزه تألیف این رساله فراهم آوردن پاسخی بوده است به‏ نظرخواهی امیر کبیر از مردم تا معایب امور و نظرات اصلاح‏‬ طلبانه خودشان را به آگاهی حکومت‏ برسانند. این رساله در سال ۱۸۶۶/۱۲۸۵ به وسیله محمد شفیع قزوینی که دکان‏ کلاهدوزی داشته تهیه و به امیر تقدیم می‌شود. آن‏گاه امیر او را احضار می‌کند و به‏ خدمت خفیه‏‬ نویسی می‌گمارد.

نگارش چنین رساله‏ای به قلم یکی از کسبه بازار اهمیتی خاص‏ دارد چه نشان می‌دهد که بازاریان با روشن‏بینی مسائل و مشکلات سیاسی و اجتماعی را می‌دیده‌اند و مردمانی آگاه و صاحب درد و صاحب نظر بوده‏اند و اگرچه بیشتر به توزیع رساله‌های اجتماعی روشنفکران و توضیح و بحث درباره مسائل مطروحه در آنها می‌پرداخته‌اند اما گاهی نیز خود دست به قلم می‌برده‌اند و آثاری درباره این مسائل تألیف می‌کرده‌اند.

کتاب «قانون قزوینی» گذشته از ارزشی که در زمینه انتقاد اجتماعی دارد از لحاظ اقتصادی و شرح مسائل و مباحث مربوط به جریان پول رایج، گمرکات، صنایع، فقر عمومی نیز حائز اهمیت است. «قانون قزوینی» پیشتر در دهه ۷۰ با تصحیح و مقدمه مرحوم ایرج افشار به توسط انتشارات طلایه منتشر شده بود.

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...