مدیر کاخ جهانی گلستان از ثبت کتاب قاجاری «هزار و یک شب» کاخ گلستان در جلسه شورای ثبت آثار منقول وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خبر داد.

آفرین امامی در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان این‌که چاپ سنگی کتاب هزار و یک شب با نام معروف «الف لیله و لیله» که آداب و رسوم ملت‌های شرق و نکته‌های ادبی و تعلیمات اخلاقی را حکایت می‌کند برای نخستین بار  در سال ۱۲۵۹ قمری انجام شده است، ادامه داد:‌ نسخه دوم همین کتاب در سال ۱۲۷۲ قمری، توسط «میرزا علی خویی» و شاگردانش به صورت سنگی و با ۷۰ نگاره چاپ شد.

او کتابِ «هزار و یک شب»ِ کاخ گلستان را متعلق به دوره‌ ناصرالدین در سال ۱۲۶۳ قمری یعنی زمانی که در دارالسلطنه تبریز اقامت داشته، دانست و گفت: از این کتاب برای ناصرالدین شاه قصه‌های زیادی می‌خواندند، به همین دلیل وی به آن علاقه‌مند شده و تصمیم گرفت تا اگر به پادشاهی رسید، دستور دهد بار دیگر آن را بنویسند و نگارگری کتاب انجام شود، که با به سلطنت رسیدن وی در سال ۱۲۶۴ ، دستور داد تا «هزار و یک شب» را کتاب‌آرایی کنند.

امامی با اشاره به این‌که «حسین علی خان معیرالممالک» ناظر پروژه شد تا جلدسازی، تذهیب و نگارگری این نسخه با نظارت وی انجام شود افزود: خطاط این نسخه «محمدحسن تهرانی» از خطاطان بنام دوره قاجار بود. همچنین  تصویرسازی آن به مدت هفت سال و در شش جلد توسط «صنیع الملک» و شاگردان او از ۱۲۶۴ تا ۱۲۶۹ انجام شد.

او با بیان این‌که این شش جلد در ۲۲۸۵ برگ و با ۱۱۴۲ متن و ۱۱۴۳ نگاره نوشته شده است که در مجموع ۳۶۰۰ مجلس نقاشی را در خود دارد، اظهار کرد: در حال حاضر این نسخه در کتابخانه سلطنتی کاخ گلستان قرار دارد و آخرین اثر نفیس و زیبا در کارگاه کتاب‌سازی قاجار است.

رئیس کاخ گلستان گفت:  سال ۱۳۸۷ تیشوگذاری - قرار دادن کاغذهای روغنی مخصوص با هدف جلوگیری از نداشتن ریزش و ساییده نشدن برگ‌های کتاب - در داخل کتاب انجام شد. همچنین سه جلد یک، سه و شش توسط عباس سلیمانی - مرمتگر و نقاش نسخه‌های خطی و تابلوهای نقاشی - نیاز به مرمت‌های جزئی داشتند، که انجام شد.

به گفته‌ او، در حال حاضر موافقت ثبت ملی این اثر منقول و نفیس کاخ گلستان توسط شورای ثبت انجام شده است و به زودی شماره ثبت آن نیز اعلام می‌شود.

امامی با بیان این‌که نمایش کتاب «هزار و یک شب» براساس تقویم فرهنگی کاخ گلستان در زمان مشخص خود نمایش داده می‌شود، تاکید کرد: مسوولان کاخ گلستان تلاش می‌کنند تا آثار فرهنگی و تاریخی این مجموعه‌ جهانی را هر چه سریع‌تر کارشناسی کرده و هر کدام را در قالب پرونده‌های جداگانه برای ثبت ملی پیشنهاد دهند، در واقع این روند تا ثبت ملی همه‌ آثار فرهنگی و تاریخی کاخ گلستان در فهرست میراث ملی منقول ادامه خواهد داشت.

مرقعات خطوط ناخنی، پرونده بعدی ثبت ملی از کاخ گلستان

نسرین مرجانی - امین اموال و مسئول کتابخانه نسخ خطی کاخ گلستان - نیز در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان این‌که تجدید حیات کتابخانه سلطنتی به اوایل قرن سیزدهم هجری قمری در کاخ گلستان برمی‌گردد، اظهار کرد: ناصرالدین شاه در نخستین سال‌های پادشاهی خود به فکر ساختن موزه و کتابخانه بزرگتری افتاد. در خاطرات نقل‌شده از آن دوران، نوشته‌اند: «... اتاق مخصوصی برای کتابخانه در اندرون پادشاهی ساخته شد و کتب و مرقعات خزانه شاهنشاهی و خطوط مجرب در آن نگهداری می‌شود.»

او از شاهکارهای موجود در کتابخانه خطی کاخ گلستان را «شاهنامه بایسنقری»، «مرقع گلشن» و «هزارویک شب» معرفی کرد و گفت: کار تذهیب و ترصیع شش جلد کتاب «هزارویک شب» را میرزا عبدالوهاب و میرزا علی مذهب و شاگردان او انجام دادند و جلدهای روغنی نسخه توسط «میرزا احمد» و «غلامعلی» و «آقاجانی» انجام شده است. همچنین صحافی جلدهای شش‌گانه کتاب را «میرزا علی صحاف» انجام داده است.

به گفته‌ او، براساس برنامه‌ریزی‌های انجام شده، «مرقعات خطوط ناخنی» که مجموعه‌ای از خط ناخنی محسوب می‌شود، قرار است در لیست تهیه‌ پرونده ثبت ملی آثار گنجینه‌ نسخ خطی کاخ گلستان قرار گیرد.

جلد داخلی کتاب نفیس هزار و یک شب

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...