داستان ایستادگی و مقاومت | جام جم


درمیان کتاب‌های خاطرات و تاریخ شفاهی دفاع مقدس، حمله رژیم بعثی به خرمشهر و اشغال آن ازجمله موضوعات برجسته‌ای به‌شمار می‌رود که در آثار متعددی به آن پرداخته‌ شده است. «پسرهای ننه‌عبدالله» که مستندی نیمه‌داستانی از خاطرات جانباز محمدعلی نورانی است، ازکتاب‌هایی است که بخش مهمی از آن به روزها و ماه‌های ابتدایی جنگ اختصاص دارد.

پسرهای ننه‌عبدالله

کتاب به شیوه اول‌شخص مفرد روایت می‌شود و قلم سعید علامیان که از نویسنده‌های توانمند ادبیات دفاع‌مقدس است، آن را به شکل دفترچه خاطراتی جذاب تصویر کرده. او در این اثر تلاش کرده است با استفاده از خاطرات راوی موضوع اشغال خرمشهر و اتفاقات مربوط به قبل و بعد آن را از زوایای مختلف بازگو کند. این کتاب تنها داستان ننه‌عبدا... و پنج پسرش نیست. داستان ایستادگی و مقاومت خرمشهر است، تنها داستان محمد و برادرانش نیست، داستان شهادت محمد جهان‌آرا و عبدا...موسوی و دیگران هم هست.

نویسنده در میان نقل داستان خرمشهر از اشغال تا آزادسازی، به خاطرات قبل از انقلاب هم گریزی می‌زند و از آشنایی محمد با جهان‌آرا و دیگر بچه‌هایی که بعدها سپاه خرمشهر را تشکیل دادند می‌گوید. گاه در میان خاطرات جنگ به کودکی راوی سرک می‌کشد و خواننده را با آداب و رسوم و شیوه زیست مردمان خونگرم جنوب کشورمان قبل از انقلاب و قبل از جنگ آشنا می‌کند. خواندن این خاطرات برای نسل‌های جوان‌تر که هرگز تجربه زیست آنها را پیدا نخواهند کرد، جذاب و شیرین است.

عنوان کتاب اما حکایت از این دارد که نقش یک زن، یک مادر در این روایت از جنگ و مقاومت پررنگ است. مادری که تحمل دوری پسرانش را ندارد و در کنار آنها می‌ماند. شرح روزگار این مادر که مجبور می‌شود از خرمشهر به آبادان برود، مدتی به شیراز کوچ کند ولی بازهم هرطور شده خود را به پسرانش در دل میدان‌های نبرد می‌رساند از بخش‌های مهم و تاثیرگذار کتاب است.

این کتاب که آن را می‌توان در شمار آثار برتر دفاع‌مقدس به‌شمار آورد، شامل ۱۹فصل است و در بخش آخر با عنوان «بعدها»، راوی به اختصار به اتفاقات بعداز آزادسازی خرمشهر ازجمله شهادت برادر کوچک‌تر و ازدواجش پرداخته است. پانوشت‌های اثر به تکمیل اطلاعات مخاطب کمک می‌کند، علاوه بر این‌که صفحات آخر کتاب هم به عکس‌هایی از خانواده ننه‌عبدا... و برخی از شهدای خرمشهر اختصاص دارد.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...