جنگ و خشونت و دیگر قضایا | اعتماد


چاپ دوم مجموعه داستان «سارایوو و یک چاه آب» [Sarajevo marlboro] نوشته ملینکو یرگوویچ [Miljenko Jergović] که به تازگی روانه بازار کتاب شده، اثری متفاوت از نویسنده‌ای جست‌وجوگر است. نویسنده‌ای که سایه جنگ را به ‌طور کامل بر فراز کشورش مشاهده و رگه‌هایی از آن را در آینه آثارش منعکس کرده است. در تعریفی بسیار ساده می‌توان، یرگوویچ را نویسنده‌ای برخاسته از بحران جنگ قلمداد کرد، نویسنده‌ای که با احاطه کامل بر حوزه ادبیات داستانی، توانسته برشی از تاریخ کشورش را در یادها ماندگار کند. بی‌توجهی به احساسات انسانی در جنگ توسط رسانه‌ها، نبود انسجام جهانی برای ‌ثبات صلح و چند مورد دیگر از موضوعات مختلف را هم می‌توان با کمی دقت در تار و پود داستان‌های یرگوویچ پیداکرد.

سارایوو و یک چاه آب» [Sarajevo marlboro] نوشته ملینکو یرگوویچ [Miljenko Jergović]

داستان «سارایوو و یک چاه آب» جدا از نگاه تاریخی و ثبت لحظه‌هایی از جنگ، موید این نکته هم هست که اکنون می‌توان داستان‌نویسی بوسنی و هرزگوین را کمی جدی‌تر مورد مطالعه قرار داد. نوعی داستان‌نویسی که حامل زخم‌هایی از جنگ در قالب تکنیک‌های متداول داستان‌نویسی در جهان است. هنر میلینکو یرگوویچ در داستان‌های این مجموعه این است که مستقیم به سراغ جنگ نرفته بلکه دلهره‌های جنگ را به شکلی زیرپوستی در نفس به نفس شخصیت‌ها گنجانده است. فاصله جنگ و خشونت با یک زندگی آرام در این داستان‌ها چنان مرز نزدیکی به هم دارند که خواننده هر لحظه منتظر است، سکوت دل‌انگیز محیط یک خانه با صدای یک انفجار در هم بریزد. میلینکویرگوویچ پیش از هر توانایی دیگر، داستان‌نویسی به معنای کامل کلمه‌ است. نویسنده‌ای که می‌تواند مسیر روایت و شخصیت‌پردازی‌هایش را به هر شکل دلخواه پیش ببرد. در هیچ‌کدام از داستان‌های این مجموعه شاهد دشوارنویسی‌های معمول در داستان‌نویسی نیستیم. شخصیت‌های ساخته شده در داستان‌های این مجموعه، آدم‌هایی از 3 قومیت ساکن در این منطقه جغرافیایی هستند. آدم‌هایی که به یک اندازه از جنگ آسیب دیده‌اند. جهان داستانی نویسنده در این مجموعه، جهانی متمایل به گذر از وضعیت اضطرار به وضعیت عادی و صلح است.

نکته جالب توجه در داستان‌های این مجموعه، وجه جهان‌شمول بودن آنهاست. به این معنی که رویدادهای داستانی و شخصیت‌های ساکن در محلات متعدد شهری چون سارایوو با کمترین تغییر محیطی و تغییر نام‌ها می‌توانند، نمایانگر مصیبت‌های جنگ در دیگر نقاط جهان باشند. متضرر می‌داند که این نوع نگاه در داستانی چون «فولکس غورباغه» به اوج خود رسیده و در داستان‌هایی چون «دزدی»، «ماهی قزل‌آلا»، «مزار» و چند داستان دیگر تکرار شده است. سبک مالیخولیایی نویسنده و شوخ‌طبعی بوسنیایی او در این کتاب، بیهودگی جنگ را به عنوان مفهومی که از مرزهای بالکان فراتر می‌رود، محکوم می‌کند و درک درست جنگ و صلح که در اصل کلید کامیابی او به عنوان نویسنده است را به اثبات می‌رساند. او در داستان«اسلوبودان» تصویری مشمئزکننده از نماینده یک رسانه جهانی ارایه می‌دهد که بی‌هیچ احساس مسوولیتی فقط تمایل به فیلمبرداری از اجساد کشته شده در جنگ دارد: «یکی از گزارش‌های سی‌ان‌ان از جنگ در سارایوو، اسلوبودان را نشان می‌دهد که خیلی آرام و بی‌خیال در حالی که خمپاره‌ها این طرف و آن طرف می‌افتند درشهر قدم می‌زند. دوربین فیلمبرداری او را حدود 70 متر دنبال می‌کند و گزارشگر شاید منتظر است تا لحظه‌ انفجار خمپاره و مرگ یکی از اهالی سارایوو را شکار کند...».

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...