به تازگی سایت آمازون اعلام کرده است، پیش‌فروش آخرین و هفتمین جلد از مجموعه کتاب‌های هری پاتر به سرعت و در میان ده عنوان کتاب دیگر، رتبه‌ی اول را به دست آورده است. در حالی که تاریخ چاپ، قیمت و سایر مشخصات کتاب، هنوز معلوم نیست.

مجموعه داستان‌های "هری پاتر" از چند قصه‌ی به ظاهر مجزا تشکیل شده که در اصل همگی یک داستان بزرگتر را تصویر می‌کنند. داستان پسرکی به نام هری، که پیشگویی شده می‌تواند "لرد والده مورت" سردسته‌ی جادوگران سیاه را از بین ببرد. طی چند سالی که از انتشار جلدهای اول تا ششم می‌گذرد، جذابیت و اقبال عمومی به این داستان به قدری زیاد بود که کمپانی‌های فیلم‌سازی خطر سرمایه‌گذاری برای ساخت نسخه‌ی سینمایی – و لو با حقه‌های سینمایی پر خرج – آن را هم پذیرفتند و البته از استقبال قابل تامل تماشاچیان هم سود بردند ــ "هری پاتر و جام آتش" فقط در بریتانیا و آمریکای بیش از 400 میلیون دلار فروش داشته است ــ دلیل این استقبال گسترده چیست؟

تب هری پاتر | زهره مرتجی

قصه حول یک جادوگر نوجوان  ــ هری ــ می‌گردد که با جلوتر رفتن داستان، پرده از راز بزرگی در دنیای جادوگران بر می‌دارد. خواننده در ابتدا دنیای جادوگران را در حد یک مدرسه با شاگردان و معلمانش می‌بیند که اگرچه ایده‌ی ساده و کوچکی به نظر می‌رسد، اما در عمل بسیار جذاب از کار درآمده است، به نحوی که کمتر نوجوانی ــ در بین خوانندگان کتاب ــ پیدا می‌شود که آرزو نکند در "هاگوارت" درس بخواند و زندگی کند. اما با دنبال کردن داستان، خانم رولینگ، پرده را به آرامی از روی صحنه کنار می‌زند و ما می‌بینیم که دنیای بزرگ جادوگران در واقع جامعه‌ای است در دل جامعه‌ی خود ما.

دنیای هری پاتر هم مثل دنیای ماست. دنیای او هم، همان فراز و نشیب‌هایی را دارد که ما در دنیایمان داریم. همان خوشحالی‌ها، خنده‌ها، گریه‌ها، درس خواندن‌ها و نخواندن‌ها. سربالایی‌ها و سرازیری‌ها. حتی قوانین هم در دنیای جادویی هری پاتر، همان قوانینی است که در دنیای ما حاکم است. هرکسی باید وظایفش را به بهترین نحو انجام بدهد، تا نتیجه خوبی بگیرد. در واقع خلاقیت رولینگ در عوض کردن رنگ کاغذ دیواری است و الا اتاق، همان اتاق است.

ما در کلاس‌هایمان شیمی می‌خوانیم و جبر،‌ هری و هرمیون،  معجون‌های جادویی می‌خوانند و پیشگویی آینده از روی ستارگان. ما والیبال بازی می‌کنیم و هری "کیدیچ". ما در کلاس جانورشناسی‌مان درباره‌ی ساختار بدن قورباغه می‌خوانیم و آنها درباره‌ی اژدهای آتش‌خوار. ولی در هر دوی این دنیاها، خوبی در هر حالتی برترین انتخاب است و پاداش نهایی از آن کسی است که تلاش بیشتری کرده باشد؛ همان قانونی که سالیان سال است بر کره زمین حکم فرماست.

هنر رولینگ در ترکیب مبتکرانه‌ی رنگ‌های این کاغذ دیواری جدید است. آنقدر که حتی گاهی بیننده فراموش می‌کند، در اتاق قدیمی خودش قدم می‌زند. و البته این آگاهی، چیزی از ارزش ترکیب بندی جدید و زیبای او کم نمی‌کند. کاری که رولینگ بخاطرش ثروتمندتر از ملکه‌ی انگلستان شد، همان کاری است که هر کدام از ما ناآگاهانه با دنیایمان می‌کنیم. ما زندگیمان را رنگ می‌زنیم؛ ولی بدون دقت کافی در انتخاب نوع رنگ، ترکیب بندی آنها با هم،‌ نحوه رنگ آمیزی، تطابق رنگی که به دیوارها می‌زنیم با بقیه اثاثیه اتاقمان و اینکه این اتاق را با این اثاثیه و ترکیب بندی برای چه منظوری آراسته می‌کنیم.

برای گرفتن نتیجه مطلوب، باید دقت کرد و زمان کافی صرف نمود تا نتیجه مثل اتاقی باشد که رولینگ ترسیم می‌کند. ولی غالبا ما انسان‌ها، این زمان و دقت را بکار نمی‌بریم و مسلما نتیجه آنقدر که باید، دلچسب نمی‌شود.

شاید به همین دلیل است که در مواجهه با یک رنگ آمیزی زیبا، چنان از خود بیخود می‌شویم که پیش‌فروش کتابی که هنوز تاریخ چاپ، قیمت و سایر مشخصات آن هم معلوم نیست، سر به فلک می‌گذارد. انگار قصه‌ی این همه سر و صدا، همان قصه‌ی قدیمی شکایت ما آدم‌های دنیای واقعی، از دنیای خودمان و آرزوی داشتن مرغ همسایه است. مرغی که الزاما غاز می‌پنداریمش.

اگر خوب دقت کنیم، خواهیم دید که مسائلی که روزانه هرکدام از ما باید حل و فصل کنیم، کمتر از خطر هجوم هر روزه‌ی "مرگ خواران" دنیای پاتر نیست. و اینجا هم همان قانون قدیمی تکرار می‌شود؛ هر کسی تلاش بیشتری بکند، نتیجه بهتری خواهد گرفت؛ حتی اگر در مقابلش هیولایی هول‌انگیزتر از "مرگ خواران"دنیای پاتر ایستاده باشد.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...