خورشیدی که هرگز غروب نکرد | الف


واقعه‌ی کربلا چنان ابعاد گسترده‌ای داشته‌ و هر بُعد آن نیز چنان جنبه‌های متعددی را شامل می‌شود که در هر بار بازنگریِ آن، می‌توان نکات تازه‌ای دریافت و نتایجی به فراخور زمانه و موقعیت خاص خود یافت. در میان متون بی‌شماری که به این واقعه پرداخته‌اند، شاید بسیارانی بوده‌اند که به نقش بازماندگان عاشورا و حماسه‌های حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) پرداخته‌اند. همان حماسه‌هایی که مایه‌ی ماندگاری نهضت امام حسین(ع) بوده‌اند و آن را در امتداد تاریخ و علیرغم نشیب و فرازهای فراوان به امروز رسانده‌اند.

سیدمهدی شجاعی حماسه سجادیه

اما در مرور این واقعه، شاید به ابعاد مختلف زیست فردی و اجتماعی این احیاگران عاشورا در بسیاری از مواقع کم‌تر پرداخته شده است. در حالی که پرداختن به آن‌ها می‌تواند به تحلیل روشن‌تر و درک دقیق‌تری از مکتب عاشورا منجر شود. سید مهدی شجاعی در مجموعه‌ی «حماسه سجادیه» به این بخش‌های کم‌تر دیده شده از زندگی امام زین‌العابدین(ع) توجه نموده و از زوایای بسیار متفاوتی به آن نگریسته است.

نویسنده رویکردی تازه به روایت زندگی امام سجاد(ع) دارد و می‌کوشد از دو منظر خیر و شر به این موضوع نگاه کند. در منظر شر، شیطان نشسته و اوست که روایت را آغاز می‌کند. شیطان از سوابقی می‌گوید که از ازل برای تفکیک راه نیکان از شروران وجود داشته است. او از همان روزی می‌گوید که در پیشگاه خداوند سوگند یاد کرده که تمام مخلوقاتش را خواهد فریفت: «به عزتت قسم که همه‌ی خلایق را می‌فریبم». اما خداوند به او بندگان پاک‌نهادش را نشان می‌دهد و شیطان در این لحظه است که از حرفش برمی‌گردد که: «مگر بندگانی که تو خود خالص‌شان کرده‌ای و در آغوش خودت پرورده‌ای و تربیت و حفظ و صیانت‌شان را به عهده گرفته‌ای» و پس از آن است که ابلیس به امام سجاد(ع) اشاره می‌کند و او را به عنوان یکی از همان عزیزترین پاکان درگاه خداوند معرفی می‌نماید.

اما روایت از جنبه‌های دیگری نیز پیش می‌رود و لحظه به لحظه را از زمانی که عاشورا رخ داده تا آن‌جا که امام در برهه‌های مختلف تصمیم‌هایی حیاتی برای دین می‌گیرد و در جبهه‌های متعددی می‌جنگد، به تصویر می‌کشد. اما زوایای دید متفاوت‌اند و هر یک بخشی از زیست سراسر مبارزه و مجاهدت امام سجاد(ع) را نشان می‌دهند. در جلد اول که «تویی به جای همه» نام دارد، بلافاصله بعد از غیاب امام حسین(ع)، سنگینی رسالتی که بر دوش امام زین‌العابدین(ع) برای احیای دین قرار گرفته، در مرکز روایت قرار می‌گیرد. امام در کنار فقدان دردناک و عظیمی که متحمل شده، باید در جبهه‌ی مقابله با دشمنان انسانیت تمام قد بایستد و از حقانیت اولیای خدا دفاع کند و این‌جاست که جوهر نفیسِ وجود او نمایان می‌شود و درخششی که دارد چشم حرامیان را کور و مردمان غافل را به حقیقت آگاه می‌نماید.

پس از خطابه‌هایی که راهگشای انسان‌های سردرگم و در میان دوراهی مانده است و بعد از روشنگری‌هایی که پرده از چهره‌ی کریه حکام شام برمی‌دارد و سیاهی آن‌ها را به جهانیان نمایان می‌کند، دیگر وقت آن می‌رسد که امام سجاد (ع) در سنگری دیگر از تمامیت دین رسول خدا (ص) دفاع کند و آن‌ سنگر جایی جز مدینه نیست. مدینه همان‌جایی بود که دعوا بر سر حکومت و خدعه برای غصب ردای ولایت می‌توانست امت را به قهقرای جنگ و جهالت فرو ببرد. در این میانه بود که امام نقش اجتماعی نجات‌بخش خویش را ایفا نمود و کوشید دین خدا را از حواشی جنگ قدرت و حاکمیت دور نگه دارد و گمراهان را از اوهامی که قدرت‌طلبان به آن دامن می‌زدند برهاند. جلد دوم کتاب با عنوان «اگر غم لشگر انگیزد» به همین بخش از زندگی امام سجاد (ع) می‌پردازد. (باید اشاره کنیم که حماسه سجادیه جلدهای دیگری هم دارد که در آینده منتشر خواهد شد.)

نویسنده تلاش نموده در عین به کارگیری کلمات وزین، نثری روان و ریتمی متناسب با وقایع مختلف در کتابش در پیش بگیرد. کتاب در موقعیت‌های پرالتهاب لحنی حماسی پیدا می‌کند و در شرایط تراژیک وضعیتی سوگوارانه به خود می‌گیرد. گاهی وزن قصه‌گویی سنگین‌تر می‌شود و زمانی رونمایی از ابعاد مختلف شخصیتی آدم‌هاست که اهمیت می‌یابد؛ آدم‌هایی که در طیفی گسترده از خیر تا شر مطلق ایستاده‌اند. اما در هرحال نویسنده با وجود این‌ که با جزئیات و تصاویر فراوان به رویدادهای مختلف می‌پردازد، ایجاز و حفظ سرعت روایت را نیز از نظر دور نمی‌دارد.

او در عین حال می‌کوشد در کنار بدایع فرمی که در روایتش حضوری گسترده دارد، از محتوا نیز غافل نماند و زیست تاریخی، اجتماعی و فردیِ امام را توأمان در مرکز توجه مخاطب قرار دهد. زوایای دیدی که نویسنده برمی‌گزیند نیز به خوانندگان کتاب کمک می‌کند که چشم‌اندازی جامع و همه‌جانبه به مهم‌ترین دوره‌‌های زندگی امام سجاد (ع) داشته باشد. او با گزینش رویکردهای متفاوت روایی‌اش سعی در زدودن کلیشه‌ها درباره‌ی این پیشوای بزرگ دین و شناساندن هرچه بیش‌تر و روشن‌تر چهره‌ی روشنگر او برای جویندگان حقیقت دارد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...