کتاب داستان «دره انجیر» نوشته فرشته نوبخت با روایت زندگی زنی گرفتار در عشق و بیماری، توسط نشر پیدایش منتشر شد.

دره انجیر فرشته نوبخت

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر پیدایش، کتاب داستان «دره انجیر» نوشته فرشته نوبخت را در مجموعه داستان‌های فارسی خود منتشر کرده است.

کتاب، روایتگر داستان زنی است که با بیماری سخت و عشقی که همزمان با آن به سراغش آمده، دست‌وپنجه نرم می‌کند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

هنوز آفتاب نزده که مسافر از جلوخان عبور کرده و وارد هشتی بزرگ اقامتگاه می‌شود. به دو سوی هشتی نگاهی می‌اندازد و چون در ابتدا کسی را نمی‌بیند، از پله‌های سمت چپ هشتی پایین می‌رود و پشت یکی از میزهای کوچک می‌نشیند. نگاهش در اطراف می چرخد و برای چند لحظه محو فضا می‌شود. به سنگ‌فرش آجری، پرده‌ها، پنجره‌های چوبی و آبی رنگ و گلدان‌های پر از شمعدانی‌های باطراوت نگاه می‌کند. انار سرخی که در دست دارد را بو می‌کند و می‌گذارد روی میز. بعد منتظر می‌ماند تا کسی پیدا شود و به او خوشامد بگوید. کمی بعد سروکله پیش‌خدمتی خواب‌آلود پیدا می‌شود. «این ماشین سفید مال شماست؟»

فرشته نوبخت، نویسنده، روزنامه‌نگار و منتقد ادبی، فارغ‌التحصیل دانشگاه علوم پزشکی ایران است که فعالیت حرفه‌ای ادبی خود را از سال ۱۳۸۴، با نوشتن داستان‌های کوتاه، مقالات و یادداشت‌های ادبی در حوزه اینترنت آغاز کرد. کتاب «مرغ عشق‌های همسایه روبرویی» اولین مجموعه داستان اوست و «از همان راهی که آمدی برگرد» اولین رمان او.

«دره انجیر» به قلم فرشته نوبخت توسط نشر پیدایش در ۱۳۶ صفحه و با قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...