فروپاشی نرم هویت فردی | همشهری


حاشیه‌های زندگی؛ آن‌جاهایی که ممکن است اتفاق‌های روزمره کمتر به چشم بیاید، در پس ظاهر آرام و سکون کسالت‌بار‌ لحظه‌ها، معمولا بیشترین خلجان‌های روحی به افرادی که به هزار و یک دلیل موجه و غیرموجه به حاشیه‌های زندگی پرتاب شده‌اند، تحمیل می‌شود؛ دردی جانگاه و برخاسته از ورای اراده آدمی که ذره‌ذره روح و روان افراد را می‌جورد و در نهایت به تلی از خاکستر جسم و روح تبدیل می‌کند؛ آدمی را از هستی ساقط می‌کند؛ بدون اینکه ردپایی از خود بر جای بگذارد یا دلیلی برای آمدن درد و بردن آدمی به ورای زندگی روزمره در بین باشد.

«از» نوشته پژک صفری مسعود

داستان کتاب «از» نوشته پژک صفری، گوشه‌چشمی به چنین فضایی دارد. در این داستان، شخصیت «ثانی تفته» مرد جوانی است که زندگی ساده و به‌شدت معمولی‌ای دارد. تکیه‌گاه‌ محکمی در برابر توفان‌های احتمالی زندگی ندارد و بنای زندگی را بر روزها و شب‌های بی‌اتفاق گذاشته و به بیان دیگر، آمادگی چندانی برای مواجهه با بزنگاه‌های زندگی ندارد؛ برای همین با یک اتفاق به ظاهر ساده و معمولی که ممکن است برای هر کسی بیفتد؛ بیماری مادر و... تاروپود زندگی‌اش از هم می‌پاشد و دردسرهایش یکی پس از دیگری از راه می‌رسد و او مستأصل از برطرف کردن مشکلات، با هر مشکل کوچکی به سمت مشکل بزرگ دیگری کشیده می‌شود و در این کشاکش مشکلات زندگی است که شخصیت و هویت او هم دچار تزلزل می‌شود و تا آستانه فروپاشی پیش می‌رود. شخصیت ثانی در ابتدای داستان، هویت نسبتا مقبول و کم‌حاشیه‌ای دارد و یکی از عادت‌های او که تا حدودی غیرعادی جلوه می‌کند، اعتیاد شدید به بوی بنزین است که از آن خوشش می‌آید و همواره بطری کوچکی از بنزین همراه دارد که هرگاه هوس می‌کند از آن استشمام می‌کند. با توجه به اینکه او معمولا به دور از چشم دیگران بوی بنزین را استشمام کرده و خود را سرخوش حس می‌کند، این کارش آزاری به دیگران نمی‌رساند و به نوعی دغدغه فردی است که دردسرهایش را هم او به تنهایی به جان می‌خرد. لایه دیگری از شخصیت ثانی در همان فصل‌های اول رمان نمایان می‌شود که روحیه کمک به دیگران حتی موجودات غیرانسانی است.

او در همان ایام که درگیر بیماری مادر است، یک موجود غیرانسانی، سگ زخمی را در محله می‌بیند و آن حیوان را برای درمان و رسیدگی به خانه می‌آورد. با این حال، بیماری مادر که با سکته او در کهنسالی شروع شده، دامنه‌دار می‌شود و ثانی، به‌اصطلاح، یک پایش در بیمارستان است و یک پایش در خانه که باید مواظب مادر بیمارش باشد و همزمان دستورات پزشکان و کادر بیمارستان را عملی کند.

نخستین بحران جدی بعد از بیماری مادر که با طولانی شدن بیماری خود را نشان می‎دهد، هزینه‌های درمان و مشکل مالی است که روند نسبتا عادی زندگی ثانی را از مسیر اصلی خارج می‌کند و در پی آن است که مشکلات بعدی هم یکی پس از دیگری از راه می‌رسند و اساس زندگی خانواده 2نفره ثانی و مادرش را دچار چالش اساسی می‌کنند.

ثانی به‌خاطر بیماری مادر و شرایطی که باید از مادر بیمار خود در خانه نگهداری کند، نمی‌تواند به‌طور مرتب در سر کارش در کارخانه کاشی حاضر شود و در نهایت مدیریت کارخانه با ارسال نامه‌ای اخراجش در ادامه غیبت بیش از حد را به او یادآوری می‌کند. او برای رفتن به کارخانه برای توجیه غیبت خود، موتورسیکلت همسایه را امانت می‌گیرد که از بدشانسی او، در محوطه کارخانه، دزد موتورسیکلت را سرقت می‌کند.

ثانی که درآمدی از جایی ندارد و شرایط را به‌گونه‌ای می‎بیند که باید تا مدت نامعلومی از مادر بیمارش در خانه نگهداری کند، به فکر فروش خانه می‌افتد که برای این اقدام هم به سند خانه دسترسی ندارد و در نهایت معامله‌ای که طی آن بنگاه محله می‌خواهد خانه را به قیمت پایین بردارد هم صورت نمی‌گیرد.

همه اینها در حالی است که مادر از جای سند خانه و سند یک ملک 30‌هزار متری دیگر خبر دارد، اما به دلایل مختلف به پسرش نگفته و آن را به لحظه سرنوشت‌سازی موکول کرده که خودش هم از تحقق آن یقین ندارد. در ادامه داستان، به هر میزان که بیماری و ناتوانی مادر و متعاقب آن شرایط زیستی مادر و فرزند اوج می‌گیرد، رفتاری‌های ناخواسته ثانی هم برای غلبه بر شرایط موجود که هر لحظه دامنه آن بر مادر و فرزند تنگ‌تر می‌شود، افزایش می‌یابد و از کنترل خارج می‌شود... .

چاپ اول (مهرماه 1401) کتاب «از» پژک صفری در 140صفحه و شمارگان 500نسخه از سوی انتشارات بامداد نو منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...