سرگردانی | شرق


رمان «منظر پریده‌رنگ تپه‌ها» [A pale view of hills] در میان آثار ایشی گورو، بیشترین نقد را به خود اختصاص داده و این نقدها معمولا بررسی‌های روان‌شناختی شخصیت‌های آن است که نیاز به نگاهی موشکافانه دارد. رمان در دو زمان در حال رخ‌دادن است. زمان اول که همان زمان حال است، سرگذشت مادری به نام اتسوکو همراه با دخترش نیکی است که در انگلیس ساکن هستند و روایت آنها پیرامون سالگرد کیکو دختر بزرگ خانواده که چند سال پیش خودکشی کرده است می‌گذرد.

خلاصه رمان منظر پریده‌رنگ تپه‌ها» [A pale view of hills] در میان آثار ایشی گورو

اتسوکو مادر نیکی و کیکو راوی قصه است و در دو زمان قصه‌اش را روایت می‌کند. زمان دوم یعنی گذشته، به دوران بعد از جنگ جهانی دوم برمی‌گردد؛ زمانی که اتسوکو، کیکو دختر اولش را باردار بوده. هر دو قصه به‌ موازات هم پیش می‌روند و در این دو قصه ما شاهد جهان‌بینی اتسوکو و سرنوشتش هستیم. در زمان حال قصه در حوالی سالگرد دختر بزرگ خانواده می‌گردد و دختر کوچک‌تر یعنی نیکی به انگلیس آمده تا به مادرش سر بزند و در این روزها اتسوکو مدام از گذشته یاد می‌کند. این گذشته و بررسی آن کلید حل این رمان نیست، چراکه ما با قصه‌ای مدرن روبه‌رو هستیم و نیازی به پایان‌بندی بسته‌شده یا روایتی سرراست نداریم.

درواقع یکی از شاخصه‌های قصه‌های مدرن که نگاه خاص به زمان است، در این رمان به‌ خوبی ارائه می‌شود. قصه حال در مدتی کوتاه روایت می‌شود، اما گذشته با زمان خطی قصه پیش نمی‌رود. اشاره به این نکات صرفا به این خاطر است که یک دورنمای کلی نسبت به روایت این رمان پیدا کنیم و بدانیم تفسیرهای مختلف درباره این رمان شامل برداشت‌های اشتباه هم هست. با این حال بهتر است یک‌ بار دیگر به شکل دقیق‌تری پلات زمان حال و گذشته را بررسی کنیم. در زمان حال شاهد دو شخصیت هستیم؛ اتسوکو (مادر) که راوی است و نیکی (دختر کوچک) که بزرگ شده است و برای سالگرد خواهرش که چند سال پیش خودکشی کرده، به انگلیس آمده است. در زمان گذشته اتسوکو را داریم که کیکو (دختر بزرگ) را باردار است و شاهد آمدن مادر (ساچیکو) و دختربچه‌ای (ماریو) از شهری دیگر به همسایگی آنها است. قصه گذشته در کشور ژاپن و بعد از جنگ جهانی دوم در حال روایت است. اساسا در زمان گذشته اتسوکو، مدام رفتار آن مادر و دختربچه مورد توجه اتسوکو است. از آنجا که قصه در حوالی بعد از جنگ جهانی دوم می‌گذرد پس می‌توان نتایج تروماهای بعد از جنگ را در روایت گذشته با رفتارهای آن مادر و دختر‌بچه تطبیق داد. ساچیکو رفتار بی‌تفاوتی نسبت به دخترش دارد. در طول زمان گذشته مدام می‌خوانیم که دخترش ماریکو گم می‌شود و از آنجا که ساچیکو کسی را ندارد مدام از اتسوکو برای امور زندگی‌اش کمک می‌گیرد. پایان قصه در زمان حال باز است، به این معنی به کشف و شهودی نمی‌رسیم و همچنین پایان قصه در زمان گذشته با مهاجرت ساچیکو و دخترش ماریکو به اتمام می‌رسد. وجه تشابه هر دو قصه زمان حال و گذشته در این است که کیکو دختر بزرگ اتسوکو کلا وجود عینی ندارد. در زمان گذشته که هنوز به دنیا نیامده است و در زمان حال هم مرده است.

در بیشتر بررسی‌های صورت‌گرفته بر رمان «منظر پریده‌رنگ تپه‌ها» این‌طور عنوان می‌شود که دو شخصیت ساچیکو و ماریکو، این‌همانی راوی اتسوکو و دخترش است و از آنجا که اتسوکو دخترش را از دست داده توانایی ارائه قصه خودش را نداشته و با خلق دو شخصیت دیگر قصه‌اش را به شکل دیگری بیان می‌کند، در بیشتر این بررسی‌ها شاهد این‌طور نکاتی هستیم و حتی بسیاری از منتقدان اعتقاد دارند راوی رمان، راوی‌ای غیرقابل اعتماد است. نکته اصلی و مهم قصه هم دقیقا همین است که آیا ما با راوی غیرقابل اعتماد روبه‌رو هستیم، چراکه اصل قصه پیچیدگی ندارد و اتفاقا با رمانی سرراست و جذاب طرف هستیم که همه چیز به‌ اندازه و به شکل درستی ارائه می‌شود. اگر راوی (اتسوکو) راوی غیرقابل اعتمادی باشد و فرض را هم بر این بگذاریم که دو شخصیت ساچیکو و ماریکو این‌همانی راوی است، بسیاری از قسمت‌های رمان نقض می‌شود، این پارادوکس در جهت فهم به قصه کمک نمی‌کند، بلکه قصه را در بسیاری از وقایع ساقط می‌کند. اصل جزئیات رمان خود گویای این است که راوی، یک راوی ساده است که دارد زندگی خودش را با یکی از اتفاقات مهم زندگی‌اش در گذشته تطبیق می‌دهد.

در مصاحبه‌ای با خود نویسنده کتاب، کازوئو ایشی گورو درباره همین نکته که راوی غیرقابل اعتماد است پاسخ می‌دهد: «واقعا اتسوکو درباره خودش صحبت می‌کند، مفاهیمی که او نسبت به زندگی ساچیکو نسبت می‌دهد واضح است که معانی مربوط به زندگی اتسوکو است، حقایق هرچه که در مورد اتفاقی که برای ساچیکو و دخترش اتفاق می‌افتد، اکنون مورد توجه راوی قرار می‌گیرد». اگر هم به صحبت‌های ایشی گورو استناد نکنیم و فقط به خود اثر رجوع کنیم، متوجه می‌شویم که چیدمان جزئیات و حتی نحوه رفتارهای شخصیت‌های این رمان، عملا شباهتی با یکدیگر ندارند. درواقع سؤال دیگری که پیش می‌آید این است که چرا اتسوکو بعد از یادآوری مرگ دخترش، متوجه زندگی و نحوه زندگی دوست قدیمی و همسایه گذشته‌شان ساچیکو می‌افتد؟ قصه ساچیکو خود نیاز به بررسی جدایی دارد؛ مادری که یکدفعه سروکله‌اش در شهری غریب پیدا می‌شود و دختربچه بازیگوش‌اش هم مدام در حال درست‌کردن دردسر است. ساچیکو بعد از ارتباط با مرد آمریکایی که بعد قالش می‌گذارد می‌خواهد به آمریکا مهاجرت کند و عملا این اتفاق به هر طریقی شده رخ می‌دهد، اما نحوه رفتار مادر با ماریکو در این قصه بسیار برجسته و مهم است.

باید گفت رمان «منظر پریده‌رنگ تپه‌ها» ‌مانند دیگر آثار ایشی گورو بازهم به اثرگذاری گذشته و حال می‌پردازد. اما در این رمان مقدار اثربخشی گذشته بر آینده کمتر است، در رمان «وقتی یتیم بودیم» این اثرگذاری بیشتر و در رمان «بازمانده روز» به‌کلی گذشته و حال با هم ملغمه می‌شود. تنوع آثار در کارنامه ایشی گورو سبب شده برای بررسی و تحلیل هریک از آثار ایشی گورو نیازی به مطالعه دیگر آثارش نیست، چراکه هر رمان او قائم به ذات است و در پرونده ادبی برنده نوبل ادبیات دو اثر یک شکل دیده نمی‌شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...