رضا میرزاده | شهرآرانیوز


ششصد و پنجاه و پنجمین ویژه برنامه مجله بخارا با همکاری دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی، قطب علمی فردوسی و شاهنامه و مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد، انجمن پایندان و موسسه فرهنگی خردسرای فردوسی و با عنوان «شب محمدجعفر یاحقی» در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.

محمدجعفر یاحقی

در این مراسم که با حضور جمعی از اساتید و فرهیختگان و علاقمندان به ادبیات و به خصوص علاقمندان به «شاهنامه» میراث کهن و ماندگار زبان و ادبیات فارسی برگزارشد، سخنرانان به بررسی ابعاد مختلف شخصیت علمی و ادبی دکتر محمدجعفر یاحقی پرداختند.

اما ابتدای این مراسم به معرفی مختصر از زندگی دکتر محمدجعفر یاحقی توسط علی دهباشی سردبیر نشریه بخارا اختصاص یافت و پس از آن نیز دکتر غلامرضا حسنی درمیان رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد به رسم میزبانی در جملاتی به حاضران در مراسم خیرمقدم گفت.

اما نخستین سخنران این مراسم، دکتر علی‌اشرف صادقی زبان شناس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود که سخنان خود را درباره 3 اثر دکتر یاحقی درباره آثار ادبی قرون گذشته که در گروه فرهنگ نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی به دقت مورد تحلیل و بررسی قرار گفته است، بیان کرد.

دکتر صادقی گفت: نخستین اثر، تصحیح تفسیر ابوالفتوح رازی (روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن) است که در قرن ششم هجری نوشته شده است و دکتر یاحقی این کتاب را با همکاری دکتر محمدمهدی ناصح تالیف کرده است. بهترین تصحیح این کتاب که هم متن و هم حواشی آن قابل بهره برداری است و فوائد زبانی فراوانی دارد.

وی افزود: کتاب دیگر، یک ترجمه تفسیرگونه قرآن است که به «تفسیر شانقشی» معروف است و برخی از واژه‌های موجود در آن در هیچ کتاب دیگری موجود نیست.

دکتر صادقی در ادامه گفت: سومین اثر ایشان نیز فرهنگنامه‌ای است از تمام قرآن‌های مترجم که دارای ارزش تاریخی و زبانی است که در آن واژگان فراموش شده‌ای از زبان فارسی و تلفظ‌هایی از واژگان فارسی آمده است.

شاهنامه و تاریخ بیهقی
اما دیگر سخنران این مراسم دکتر قطب‌الدین صادقی نویسنده، مترجم و کارگردان بود. دکتر صادقی گفت: در باب دانش، نخستین کار ایشان شناخت فرهنگ کلاسیک حفظ زبان و توسعه آن است که به سهم خود به آن وزن داده است. کار دوم دکتر یاحقی، در توسعه زبان و ادبیات است که اساس آن در عدم تقلید است.

وی افزود: اما در مورد پژوهش، پژوهش‌های دکتر یاحقی 2 دغدغه دارد. دغدغه نخست، اصالت فرهنگ اسطوره‌ای ما است که به ریشه‌ها و ارزش‌های حماسی تاریخ و ادبیات این سرزمین می‌پردازد و بهترین تجلی آن در شاهنامه است. دومین دغدغه او نیز در رویکرد او به واقعیت‌ها است. واقعیت تاریخی که بهترین تجلی آن را در ابژکتیویته مثال زدنی بیهقی می‌بینیم. واقعیت تاریخی که امروز ما، تداوم آن است و اگر آن را نفهمیم، متوجه نمی‌شویم کجروی‌های امروز از کجا به ما تحمیل شده است.

دکتر صادقی خاطرنشان کرد: دکتر یاحقی به خوبی این دواثر را تفسیر و تشریح و تدریس کرده است و روح پژوهشی او در این ۲ مسیر زنده تر و تاثیرگذارتر است.

وی در ادامه گفت: اما بینش دکتر یاحقی را باید در پویایی ذهن او جستجو کرد. این که تداوم فرهنگ دیروز را چگونه به امروز منتقل کند، تنها با درس دادن میسر نیست. باید راه‌های تبدیل و زنده کردن آن را جستجو کرد. وجود و تفکر و روح پویای او در تبدیل یک اثر کهن و به روز کردن آن موثر است.

دکتر صادقی خاطرنشان کرد: اما منش و روش دکتر یاحقی، بازتاب همه آنچه گفته شد، در رفتار او است. آنچه را که آموخته، در رفتار و قلم و ارتباطات اجتماعی او بروز می‌کند. انتقال دانش از نسل خود به نسل بعد را به عنوان یک تعهد اخلاقی فرهنگی در برابر آیندگان می‌داند. نجابت در قلم، روح حساس، نگاه تیزبین، تعالی بخشیدن به مطالب سطحی و چارچوب‌های همیشگی، تاکید بر وجاهت اجتماعی، روح پژوهشی او است که در قلم و رفتار او با دیگران تجلی دارد.
وی تاکید کرد: او ترجیح می‌دهد به این که به ذوق خویش، دیوانه باشد تا به میل دیگران عاقل. افزون بر این، حق برای او گرانبهاتر از صلح است و به جای سخن از صلح ظاهری، از حق سخن گفته است. چون یاحقی است.

یکی از مدرن ترین مدرن‌های ایران معاصر
دیگر سخنران این مراسم، دکتر نعمت‌الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود که از دکتر یاحقی به عنوان یکی از مدرن ترین مدرن‌های ایران معاصر نام برد.

دکتر فاضلی گفت: دکتر یاحقی دارای یک تناقض ظاهری است. او شاهنامه پژوه است، اسطوره شناس است، در روستا بزرگ شده است، ظاهری شیک و پرزرق و برق و مدرن ندارد. او ایدئولوگ نیست و برای هیچ ایدئولوژی خدمت نکرده است. او مستقل است و تفکر مستقل دارد. او در عین این که به گذشته‌ها می‌پردازد و تاریخ را روایت می‌کند، گذشته گرا نیست. او به ستایش گذشته نمی‌پردازد و آن را بازآفرینی می‌کند. این کار را انسان مدرن انجام می‌دهد. انسان‌های مدرن واقعی، انسان‌های خلاق، مستقل، متفکر، کنجکاو و خستگی ناپذیر هستند که در زمانه خودشان زیست می‌کنند و با آن نمی‌جنگند.

وی افزود: او فردیت عالی و والایی دارد. او خودش را روایت می‌کند و اصالت دارد. یاحقی انسان مدرن است. انسان‌های مدرن هزاران سال زنده هستند و نسل‌های آینده هر گاه از انسان‌های امروز ایران نام می‌برند، حتما از یاحقی نام می‌برند. او نمونه اعلای یک انسان مدرن است که مستقل و نقاد و شجاع و جسور و خستگی ناپذیر، روایت می‌کند. او خوانا و نویسا است.

دکتر فاضلی در ادامه گفت: یاحقی انسان مدرنی است که به من آموخت برای فهم فرهنگ امروز ایران، باید حافظ و فردوسی را بشناسم. یاحقی می‌آموزد که چگونه خود باشیم و این بزرگترین دستاورد دنیای مدرن است. او نمونه اعلای انسان باسواد است که فرهنگ‌های گوناگون را دیده است. او شهروند «جهان محلی است». در ایران ایستاده و با جهان سخن می‌گوید. با روستای خودش سخن می‌گوید. به دوردست‌های هزاران سال پیش می‌رود و به دوردست‌های هزاران سال آینده گاه می‌کند. او یک معلم است که می‌خواهد اندیشه مدرن را بیاموزد. عربی و انگلیسی و فرانسه می‌داند و با فرهنگ‌ها و انسان‌های دیگر همنشین می‌شود و فرهنگ مدارا را فرا می‌گیرد و گفتگو می‌کند. یاحقی‌ها در منش و روش و بینش خود مدارا می‌کنند به این معنا که چگونه فرهنگ‌ها و شیوه‌های زیست و زبان‌ها را تحمل کنند. به عبارت دیگر به استقبال آنها بروند و به عبارت بهتر، از آنها بیاموزند.

وی تاکید کرد: یاحقی معنای آزادی و تساهل و مدارا را می‌فهمد. او انسان زندگی است. با زبان شعر و نثر و ادب فارسی با جهان سخن می‌گوید.

دکتر یاحقی و افغانستان
اما دیگر سخنران این مراسم دکتر شمس‌الحق آریانفر نویسنده و پژوهشگر اهل افغانستان و رئیس سابق رادیو و تلویزیون ملی این کشور بود که نکاتی را درباره دکتر یاحقی و افغانستان بیان کرد.
دکتر آریانفر ضمن اشاره به سوابق آشنایی خود با دکتر یاحقی گفت: از نگاه ما کارهای استاد، همه کارهای دقیق و ماندگار و نه کارهای تفننی و ذوقی بوده است. کارهای او بیان هویت ایرانی است. ما را با تاریخ و هویت ما پیوند می‌دهد تا در جامعه و جهان امروزی احساس استواری داشته باشیم و حتی برتری‌های خود را احساس کنیم. علاوه بر این، آثار استاد در عرصه زبان و فرهنگ، به ما آموزد که حرفی برای گفتن داشته باشیم. آثار استاد در عرصه اسلام و قرآن نیز جزئی از هویت ما است که ما را به نکات جدید می‌رساند.

وی افزود: تمامیت استاد می‌تواند تبلور تمامیت فرهنگ و معنویت ایران باشد. او از یک جامعه روستایی و با استعداد و توانمندی خود به این سطح می‌رسد.

سیدمهدی زرقانی محمد جعفر یاحقی

یاحقی هزاران سال خواهد ماند
دیگر سخنران این مراسم، دکتر محمدحسین پاپلی یزدی جغرافیدان، محقق و نویسنده بود.
دکتر پاپلی یزدی ضمن اشاره به بخشی از وقایع گذشته دانشگاه فردوسی مشهد گفت: یاحقی در دانشگاه فردوسی اندیشه تولید می‌کرد و به دنبال اندیشه همزیستی مسالمت آمیز و مدارا و زیستن برای آینده بود.
وی افزود: ما و یاحقی از دنیا می‌رویم و آنچه در دنیا باقی می‌ماند، اندیشه است که قدرتمندترین چیزی است که می‌ماند.
دکتر پاپلی یزدی تاکید کرد: امثال دکتر یاحقی فرهنگ و زبان ما را پالایش کردند. اگر زبان تحول پیدا نکند، انقلابی اتفاق نمی‌افتد. اگر زبان فراسی متحول نمی‌شد، مشروطیت اتفاق نمی‌افتاد. زبان ابزار کار مردم شد . یاحقی‌ها به زبان مردم صحبت کردند. یاحقی هزاران سال خواهد ماند، چون اندیشه او است که باقی خواهد ماند.

یاحقی انسانی «سنت مند» است
دیگر سخنران این مراسم، دکتر سیدمهدی زرقانی استاد و عضو هیات علمی قطب علمی فردوسی و شاهنامه دانشگاه فردوسی مشهد بود. دکتر زرقانی در ابتدای سخنان خود و به رسم مسئولیت در گروه ادبیات دانشکده، از همه حاضران در مراسم و افردی که در برگزاری این مراسم همت گماردند، قدردانی کرد.

وی در ادامه و در بخش دیگری از سخنان خود با بیان تعابیری از سنت و تجدد خاطرنشان کرد: یاحقی نه سنت گرا و نه سنت ستیز است. بلکه او سنت مند است.
وی افزود: شرط رسیدن به سنت مندی، رسیدن به خود آگاهی نسبت به چیزی است که نام آن را سنت گذاشته ایم. از سوی دیگر، سنت مندی به معنای ادای احترام به سنت و با تغییر سنت است. شاید این نکته پارادوکسیکال به نظر برسد. اما باید بدانیم تنها در صورتی سنت زنده می‌ماند که از طریق بازخوانی انتقادی و بازبینی و بازآفرینی، در آن قبض و بسط ایجاد کنیم و انسان سنت مند، انسانی است که می‌تواند این قبض و بسط را ایجاد کند. یاحقی سنت مند است و این برای مردی که صفت و خصلت او یک عمر معلمی است، بس است.

دکتر یاحقی از نگاه همسر
اما سخنران پایانی این مراسم، دکتر خدیجه بوذرجمهری دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد و همسر دکتر یاحقی بود که در سخنانی از جنس و با زبانی متفاوت، ضمن تشکر از بانیان و برگزارکنندگان مراسم، با زبانی متفاوت و آمیخته با طنز، از برخی از خصوصیات فردی و اجتماعی دکتر یاحقی سخن گفت.

گفتنی است در این مراسم، ویدئوهایی شامل پیام‌های اساتید زبان و ادبیات فارسی در نقاط مختلف دنیا، گفتگوهایی از فرزندان دکتر یاحقی درباره شخصیت ایشان و نیز پیام ویدئویی دکتر «عبدالغفور آرزو» شاعر، نویسنده، بیدل‌شناس، دیپلمات و استاد دانشگاه اهل افغانستان و پیام صوتی دکتر «ژاله آموزگار» پژوهشگر فرهنگ و زبان‌های باستانی به سمع و نظر شرکت کنندگان در این مراسم رسید.

آن «یاحقی» که شما می‌گویید، من نیستم
دکتر محمدجعفر یاحقی نیز در سخنانی کوتاه در این مراسم گفت: ابتدا از همسرم تشکر می‌کنم که از زبان من، از همه شما مهمانان تشکر کرد. او ضمن قدردانی از حاضران و برگزارکنندگان مراسم و در کمال تواضع و فروتنی گفت: نمیدانم این همه حرف‌ها و تعریف و تمجیدها راجع به چه کسی بود. آن «یاحقی» که شما می‌گویید، من نیستم.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...