الهام قاسمی | صبح نو
معرفی الگوهای دینی و ائمه اطهار به نوجوانان و جوانان نیازمند قالبهای مختلف فرهنگی و هنری است. کتابهایی روایی و با استفاده از زبان قصه بهترین ابزار برای شناساندن اسوههای دینی به نسل جوان است. کتاب «میثم و شهر ترسهای ممنوعه» جزو همین کتابها است که با داستانی از احمدرضا امیری سامانی و تصویرگری مرتضی محمد به دنبال شناساندن امام علی(ع) به نوجوانان است. در گفتوگو با نویسنده این کتاب، ماجرای خلق این اثر و نسبت آن با دغدغههای دینی نویسنده را بررسی کردیم:
«میثم و شهر ترسهای ممنوعه» عنوان کتاب شماست. این عنوان به چه چیزی اشاره دارد و بر چه اساسی انتخاب شده است؟
شهر کوفه قبل از اینکه مرکز خلافت شود، یک شهر و مقر نظامی بود و مردم آن شهر و حتی فرزندان آنها، خوی شجاعت و خصلت جنگاوری داشتند. در حقیقت قبایلی که در آن شهر زندگی میکردند، میدانستند که کوفه قبلا مرکز نظامی بوده که حالا تبدیل به شهر شده است پس یکسری از ترسها در این شهر ممنوع بود. میثم همراه با خانوادهاش با ترسهایی که دارد، وارد این شهر میشود و طی ماجراهایی سعی در مغلوب کردن ترسهایش دارد. در حقیقت ما میخواستیم در عنوان اثر تعلیق ایجاد کنیم، پس شهر کوفه را انتخاب کردیم و گفتیم میثم و شهری که در آن ترسها ممنوع است.
انتخاب عنوان اینگونه بود که اسم اثر در ابتدا «قهرمان من» بود، ولی با تبادلنظری که بین دو نشر مهرستان و نشر رؤیاپردازان (کمیکا) صورت گرفت، در نهایت به پیشنهاد نشر کمیکا، این عنوان انتخاب شد.
پیشنهاد نگارش «میثم و شهر ترسهای ممنوعه» چطور مطرح شد؟
تابهحال آثار کمی درباره نوجوانی حضرت ابوالفضل(ع) خلق شده بود. در واقع اثری که در آن محیط مربوط به نوجوانی حضرت عباس(ع) را ببینید تاکنون خلق نشده بود. البته کارهای روایی خوبی در این زمینه انجام شده بود که ما از آنها استفاده کردیم؛ اما رمان خلق نشده بود. پس نشر مهرستان درصدد برآمد اثری درباره زمانه و شخصیت حضرت عباس و همینطور کوفه در دوران خلافت امام علی (ع) در حوزه نوجوان خلق کند. با نظارت حسینی، مدیر نشر مهرستان و یوسفی که مسئول بخش کودک و نوجوان است، تیمی تشکیل شد و طی چندین جلسه طرح اولیه رمان نگاشته شد. درست زمانی که من تازه وارد نشر مهرستان شده بودم.
آبانماه شد و نشر برای تبدیل کردن این طرح به رمان به دنبال نویسنده بود، نویسندهای که بتواند کار را نهایتا تا آخر اسفندماه به ناشر تحویل دهد. با چند نویسنده صحبت شد و گفتند ما نمیرسیم این کار را انجام دهیم. در نهایت نگارش این اثر به من پیشنهاد شد. از آنجایی که تاکنون چه در حوزه کودک و نوجوان و چه در حوزه بزرگسال کار مذهبی انجام نداده بودم، یکی از همکاران نویسنده را پیشنهاد دادم و ناشر با پیشنهاد من موافقت کرد. خانم مرضیه مولوی کتابی به اسم «ستارههای ماهمنیر» دارند که خاطرهنگاری دفاع مقدس است و من در نشر سوره مهر در خصوص این کتاب با ایشان همکاری داشتم. تجربه خوب این همکاری سبب شد دوباره درصدد تکرار این کار برآییم. خانم مولوی درخواست من را پذیرفتند و کار نگارش اثر شروع شد.
بنده از همین تریبون به خانم مرضیه مولوی ادای احترام میکنم که بدون کمکهای ایشان، کتاب «میثم و شهر ترسهای ممنوعه» به نتیجه نمیرسید؛ چراکه جدیت خانم مولوی در تحقیقات و نگارش اثر قابل تحسین بود. در کتاب بخشهایی که کشمکش و هیجانات دارد و قسمتهایی که وارد بحثهای تاریخی و مذهبی میشویم، کار خانم مولوی کاملا مشهود است. بحث تاریخ خط را هم من اضافه کردم. در کل کار ما یک کار تیمی خوب بود؛ چون در ادامه خانم بنفشه رسولیان هم بهعنوان ویراستار ادبی معرفی شدند و با کمک ارزشمند ایشان، کار را جلو بردیم. نشر کمیکا هم در حین نگارش اثر با ما همفکری داشتند؛ چون طرح چندینبار روتوش خورد و بازنویسی شد. برای خلق این کتاب بالغ بر ۴۰ اثر تاریخی خواندیم و چند کتاب بهعنوان مرجع همیشه همراه ما بود، از جمله کتاب «وقعه صفین» نوشته نصر بن مزاحم که با جزئیات به موضوع وقایع جنگ صفین میپردازد.
آیا این اثر اولین اثر مشترک شما در حوزه نوجوان است؟
بله.
همکاری با نشر رؤیاپردازان (کمیکا) پیشنهاد چه کسی بود؟
این همکاری پیشنهاد خود مدیریت نشر، آقای حسینی بود.
با توجه به فرمایش شما «میثم و شهر ترسهای ممنوعه» اولین کار مذهبیتان است. بهعنوان اولینبار آیا تجربه شیرینی بود؟
بله. تجربه شیرینی بود؛ در این کتاب، ژانر حماسی و تاریخی و شخصیتی به نام میثم را وارد داستان کردم که ساخته ذهن خودم بود. آنطور بود که آزادی عمل خوبی برای ساختن زندگی میثم و خانوادهاش داشتم و دست تخیلم برای ورود به زندگی میثم و محیط زندگیاش باز بود.
پروسه نگارش این کتاب چقدر طول کشید؟
این اثر با احتساب تحقیقات در بازه زمانی ۶ ماهه بهصورت فشرده و شبانهروزی در خود مهرستان انجام شد. کار به این صورت بود که از صبح همزمان هر دو نویسنده مینوشتیم و در همان موقع تبادلنظر میکردیم و بعد از یک استراحت کوتاه، در بعدازظهر تحقیقات و چارچوببندی فصل بعد انجام میشد . کار به همین منوال تا بعد از عید پیش رفت. البته ناگفته نماند این اثر با وجود وقت کمی که تا نمایشگاه داشت، چهار بار بازنویسی شد.
وقتی اثر را خواندم، احساس کردم عادتهای نوجوانهای قصه برگرفته از تجربه زیستی نویسنده و عادتهای دوران نوجوانی اوست.
بله. یکسری از عادتهای یحیی، عادتهای خود من در دوران نوجوانی است. دوستی داشتم که به نسبت من اصطلاحا خیلی شیطانتر بود. از شخصیت ایشان در این اثر بسیار کمک گرفتم. همچنین من یک برادر بزرگ داشتم با فاصله سنی ۱۲ سال که در جنگ ایران و عراق شهید شدند. وقتی شهید شد، من در حال ورود به دوم دبستان بودم. برادرم قبل از رفتن به جبهه یک جعبه چوبی با ابعاد ۸۰ در ۵۰ به من دادند که در آن چند فشنگ، یک دفترچه یادداشت و یکسری وسایل دیگر بود. ایشان با ماژیک دور جعبه یکسری نصایح از حضرت علی (ع) و چند تن از بزرگان دیگر برای من نوشته بودند. نصایحی در خصوص شجاعت، عزت آدمی، بیعدالتی مثل: «هرآنچه که برای خودت میپسندی برای دیگران بپسند»، «از آنچه که میترسی با آن روبهرو شو» و... و نصایحی که آنموقع به سن و سواد من نمیخورد و با اینکه پسر پرخوانی بودم؛ اما معنی اکثر این جملات را بعدها فهمیدم.
من ایشان را خیلی دوست داشتم. هر وقت از خدمت سربازی میآمد، برای من خاطرات جنگ را تعریف میکرد. من را جاهای مختلف میبرد و برای من مثل رفیق بود. وقتی خبر شهادت ایشان آمد، در راه برگشت از شهرستان به تهران بودیم؛ اما در آن فاصله چند نفر از بستگان برای پیدا کردن عکس شهید و یادگاری از ایشان به خانه ما آمده بودند و در آن شلوغی، جعبه محبوب من شکست و از بین رفت. در این داستان عمو یونس مثل برادر شهید من است و جعبه میثم و یادگاریها، رقعهها، شمشیر و... همان جعبه چوبی است که برادرم لحظه خداحافظی به من دادند.
من دینی به برادرم دارم که هر وقت بخواهم کاری در خصوص جنگ ایران و عراق بنویسم، حتما در مقدمه به ایشان ادای دین میکنم.
کتاب شما یک رمان مصور است. وجه تصویری اثر چه تأثیری بر نسل نوجوان دارد؟ و چرا تصاویر را رنگی نکردید؟
اثر تصویری به تخیل نوجوان خیلی کمک میکند. ما در کار کودک و نوجوان معتقدیم که در یک سنی، تصویر یاریگر متن است. در کل زیر هفت سال اثر تصویری بر تخیل کودک خیلی تأثیرگذار است. هر چقدر بالاتر میرویم، نقش تصویر کمرنگتر و نقش نوشتار و متن قویتر میشود. در این اثر تصویر یک جاذبه جانبی برای کار جهت درک بهتر متن است؛ چون مخاطبان نوجوان در گروه سنی هستند که متن دارد کار اصلی را برایشان انجام میدهد، ولی تصویر یک جاذبه جدید ایجاد میکند و خوانش اثر شیرینتر میشود. یعنی هر آنچه در متن داریم، در تصویر هم میبینیم و تصویر باری از متن را به دوش نگرفته است.
در خصوص رنگی بودن عرض کنم که کتاب در قالب لایتناول (رمان راحتخوان) طراحی شده و سبک لایتناول همین است؛ تصاویر داخلی این سبک از کتاب معمولا سیاه و سفید یا نهایتا دو رنگ هستند.
هنگام خلق اثر برای کودک و نوجوان بیشتر به چه امر یا اموری توجه میکنید؟
همانطور که میدانید نوجوان از کتاب اثر تربیتی میگیرد. تمام نویسندگان حوزه کودک و نوجوان که در چند سال اخیر با آنها سروکار داشتهام و تجربیات خوبی به من منتقل کردهاند، روی این قضیه خیلی تأکید داشته و دارند که حواست باشد که تو (نویسنده) یک الگو و اثر تربیتی اشتباه وارد ذهن کودک و نوجوان نکنید، یک اثر بد وارد روح و روان کودک و نوجوان نکنید. در این سالها تلاش کردم حتی اگر در خلال کارهایم، اثر طنزی ارائه میدهم، در نهایت برای نسل کودک و نوجوان آموزنده باشد.
یکی از ویژگیهای برجسته کتاب، ثبت عناوین آن به خط کوفی است. انتخاب این سبک نگارش برعهده نویسندگان بود یا خود ناشر و اینکه آیا خواندن این نوع خط برای مخاطب نوجوان مشکلی ایجاد نمیکند؟
در بازخوردی که از مخاطب دریافت کردیم، مشکلی در خصوص خواندن خط کوفی ندیدیم. سعی کردیم علاوه بر اینکه مخاطب داستان میخواند و در درونمایه خودش یکسری مفاهیم مثل شجاعت و... را تجربه میکند، ما هم یکسری آموختهها را در قالب کتاب به او ارائه دهیم، پس این سبک نوشتاری را انتخاب کردیم. در حقیقت یکی دیگر از آموزههای اثر، خط کوفی بود که نوجوان بداند سبک نوشتاری خط کوفی در اوایل پیدایش به این شکل بوده و خط فارسی ما برگرفته از همین خط است. ممکن است مخاطبی درباره خط کوفی بهعنوان ریشه خط فارسی تحقیقاتی هم انجام دهد و لذت ببرد. در واقع برای مخاطب نوجوان جهت انجام دادن یکسری تحقیقات انگیزه ایجاد کردیم. حتی در انتهای کتاب با عنوان پینوشت توضیحاتی در مورد معنی کلمات به کار رفته در متن گذاشتیم که به آن مراجعه کند و معنی کلمات را یاد بگیرد.
ناگفته نماند که انتخاب عناوین با این سبک نوشتاری با همفکری دو ناشر بود که بهصورت خط کوفی نوشته شود.
اثر شما برگزیده چهاردهمین جشنواره بینالمللی «کتاب سلام» در بخش معارف شده است، تاکنون چه بازخوردهایی از مخاطبان اثر دریافت کردید؟
وقتی در فضای مجازی بازخوردها و نظرات را میخوانم، میبینم که این اثر در نظر مخاطبان امتیاز بالایی (امتیاز ۵/۴ از ۵) گرفته است و بابت این امر خیلی خوشحال میشوم؛ چراکه با جملاتی نظیر: عالی بود، خیلی چیزها یاد گرفتیم، چقدر نکات آموزشی و اخلاقی برای ما داشت و... مواجه میشوم.
خود من از این منظر که زیست و سبک زندگی نوجوان قصه برای مخاطب نوجوان قابل درک و ملموس بود، خیلی لذت بردم و از خودم در این قضیه خیلی راضی هستم؛ آن کشمکشها، تعلیقها و ...
از منظر شما وجود جوایز و جشنوارههایی همچون جشنواره «کتاب سلام» که با هدف جریانسازی و تقویت ادبیات دینی کودک و نوجوان برگزار میشود، چگونه میتواند به آگاهی کودک و نوجوان از ادبیات دینی منجر شود و از تحریف تاریخ اسلام جلوگیری کند؟
ممکن است جشنوارههای زیادی در طول سالهای متمادی برگزار شود. اگر من (نویسنده) ذهن خودم را محدود به این کنم که اثرم در جشنوارهای برنده شود، ممکن است کیفیت کارم پایین بیاید و دستخوش ضعف شود. من باید نهایت فکر و تلاش خودم را بدون هیچ چشمداشتی روی اثر خودم پیاده کنم.
ضمنا از متصدیان اینگونه جشنوارهها درخواست دارم که در عصر کنونی توجه ویژهای به تأثیرات عملی معنویت در زندگی فردی و اخلاقیات داشته باشند. در مورد تحریف تاریخ اسلام، نمیتوانم نظر کارشناسانهای ارائه دهم؛ اما به سهم خودم بهطور کلی در مورد تاریخ باید بگویم که خداراشکر منابع خوب و قابل استنادی از مورخین معتبر به جا مانده است، خصوصا آن منابعی که به خود حوادث تاریخی نزدیکتر بودند و رجوع به آنها روش خوبی برای استفاده از تاریخ است.
شناخت فضای تاریخی و دینی اهلبیت (ع) چه تأثیری در اثبات حقانیت آنها برای نسل کودک و نوجوان دارد؟
میدانیم که سیره اخلاقی، اجتماعی و... اهلبیت (ع) و بزرگان دین ما و همچنین پندها و نصایح آنها در زندگی بشر در تمامی سطوح تاریخ، اصولی و کاربردی است. بهعنوان نمونه بسیاری از امامان ما مثل امام رضا (ع) و امام صادق (ع) در علم طب هم سرآمد بودند. حال با توجه به این امر، اگر کودک و نوجوان ما سیره اخلاقی اهلبیت (ع) و بزرگان دین را بیاموزند و پندها و نصایح آنها را در زندگی خودشان به کار ببرند، آن زمان که به نتیجه درست و منطقی در زندگی برسند، به حقانیت بزرگان دین پی خواهند برد. اگر نگاه سادهای به سخنان و پندهای امام رضا (ع) داشته باشید، منظور من را خواهید فهمید؛ سخنانی از این دست که دوست هرکس عقل او و دشمنش جهل اوست یا بخیل را آسایشى نیست و حسود را خوشى و لذتى نیست، زمامدار را وفایى نیست و دروغگو را مروت و مردانگى نیست، یا مثلا این گفته که بعد از انجام واجبات، کارى بهتر از ایجاد خوشحالى براى مؤمن، نزد خداوند بزرگ نیست و صدها نقل قول معتبر از این دست که در کتابهای قابل استناد به جای ماندهاند.
چرا در آخر کتاب، منابع را ثبت نکردید؟
بالغ بر ۳۰-۴۰ منبع تحقیقاتی برای نگارش این اثر مطالعه شد و اتفاقا پیشنهاد دادیم که این منابع به آخر کتاب اضافه شوند؛ اما فکر کنم ناشر به دلیل محدودیت در تعداد صفحات و حجم کتاب و محاسبات مربوطه این کار را انجام نداد.
قصد ندارید اثر را به زبانهای دیگر در اختیار مخاطبان غیرایرانی بگذارید؟
این تصمیم برعهده ناشر است و اگر این اتفاق رخ دهد، قطعا اتفاق مبارکی خواهد بود.
درباره فعالیتهای قلمی و پژوهشی که این روزها مشغول آن هستید، توضیح دهید؟
در حال حاضر مشغول نگارش یک کار در قالب رئالیسم جادویی هستم، کاری که تاکنون ۹ ماه زمان برده و قرار است در نشر مهرستان چاپ شود. همچنین اثر دیگری در خصوص جنگ و دفاع مقدس در دست نگارش دارم. اثری در مورد زندگی یکی از سرداران جنگ که از عشایر کوههای بختیاری و جنوب غربی اصفهان است. این کار که تاکنون حدود ۶ ماه زمان برده، با همکاری حوزه هنری انجام خواهد شد.