«ملاقات‌های زمان جنگ» اثر گئورگ گورجیف [George Gurdjieff] و ترجمه رؤیا منجم توسط انتشارات تمدن علمی منتشر شد.

ملاقات‌های زمان جنگ گئورگ گورجیف [George Gurdjieff]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این کتاب با شمارگان ۵۵۰ نسخه، ۲۸۸ صفحه و بهای ۱۱۵ هزار تومان منتشر شده است. این ترجمه پیشتر توسط نشر علم روانه کتابفروشی‌ها شده بود.

گئورگ گورجیف، متفکر و عارف معاصر است که به سال ۱۸۸۶ در الکساندروپل (گیومری، ارمنستان امروز) به دنیا آمد، که در آن زمان بخشی از امپراطوری روسیه بود. مادرش ارمنی و پدرش یونانی بودند. او پس از مدت‌ها به یک آموزه عملی رسید و نام آن را «کار» نهاد که به نام «راه چهارم» هم مشهور است.

«کار» در جوهر خود، آموزشی در تکامل آگاهی است. گورجیف در زمان زندگیش روش‌ها و دست‌مایه‌های متفاوتی را در این راه به کار می‌برد که ملاقات، موسیقی، حرکات (رقص مقدس)، نوشته، سخنرانی و شکل‌های نوآورانه‌ای از کار گروهی و فردی را دربرمی‌گرفت. بخشی از کارکرد این روش‌های گوناگون برای از دور خارج کردن و از کار انداختن الگوهای عادتی ذهن و آوردن «آن» هایی از بینش بوده است.

گورجیف در دوران زندگی خود بارها برای آموزش «کار» کلاس‌هایی در کشورهای مختلف جهان بنیاد نهاد. خود او جایی گفته است که آموزه‌ای را که از تجربه‌ها و سفرهای آغازین خود به باختر برده بیانگر حقیقتی است که در دین‌های باستانی و آموزه‌های خرد و فرزانگی یافته که به آگاهی از خود در زندگی روزمره مردمان و جایگاه مردمیت در عالم مربوط می‌شود.

با شروع جنگ جهانی دوم، شاگردان امریکایی و انگلیسی گورجیف به دلیل اشغال پاریس به دست نازی‌ها، دیگر نمی‌توانستند به پاریس باز گردند، با این حال گورجیف با وجود سختی و خطرناکی شرایط جنگ به آموزش ادامه داد. در ۱۹۳۸ ژان دو سالزمن، گورجیف را به گروه کار خود معرفی کرد و در سراسر دوران اشغال، گرجیف جلسات هفتگی منظمی در آپارتمان پاریس برگزار می‌کرد و به پرسش‌های شاگردان درباره کار در زندگی روزمره در قالب جلسه‌های پرسش و پاسخ، پاسخ می‌داد و پندها، رهنمودها و تمرین‌های خاصی به آنان ارائه می‌کرد. در این کتاب ۳۲ جلسه از این دست ملاقات‌های گورجیف ارائه شده است.

گورجیف همچنین کتابی دارد با عنوان «ملاقات با مردمان برجسته» که این نیز توسط لیلا رؤیا منجم به فارسی برگردان شده است. این کتاب در اصل، زندگینامه خودنوشت گورجیف است. پیتر بروک کارگردان معروف و ماندگار تاریخ تئاتر و سینما با اقتباس از این اثر فیلمی به همین نام ساخت. آثول فوگارد، نمایشنامه‌نویس مشهور اهل آفریقای جنوبی و سامی تحصنی، بازیگر و طراح صحنه فقید ایرانی در این فیلم بازی کرده‌اند. دراگان ماکسیموویچ، ترنس استامپ، وارن میچل، میکیکا دیمیتریه‌ویچ، دانلد سامپتر، بروس پرچیس، آرت مالیک و گریگوری اصلان، از دیگر بازیگران این فیلم هستند. جالب است که طراح صحنه این فیلم را نیز ملک‌جهان خزاعی، طراح صحنه و لباس پیشکسوت ایرانی، بر عهده داشته است.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...