شصت و هفتمین شماره از مجله «نقد و بررسی کتاب تهران» منتشر شد.

شصت و هفتمین شماره از مجله نقد و بررسی کتاب تهران

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این شماره از مجله با بخش ویژه «داستان چنارهای تهران» نوشته ناصر تکمیل همایون (دکترای علوم اجتماعی و تاریخ و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) همراه است.

همچنین در این شماره از «نقد و بررسی کتاب تهران» در بخش مقالات، «شمشیر من» نوشته سیمین بهبهانی، «آذربایجان و شاهنامه عامل یکپارچگی دوباره ایران» نوشته امیر شفقت، «نامه مهم عارف قزوینی به رعدی آذرخشی»، «معما چو حل گشت...»، «پیر تو کیست...؟» نوشته محمد استعلامی، «ارزیابی جایگاه شارل بودلر در جهان شعر و دامنه تاثیرپذیری او از ادگار آلن پو» نوشته پل والری، «از کله منار تا آسمانخراش؛ تداوم اسطوره قدرت در تاریخ» نوشته محمدرضا مهدیزاده و «موقعیت جغرافیایی، ریشه و معنی «ماذرایا» زادگاه مزدک» نوشته اردشیر سگوند آمده است.

بخش «کندوکاو» نیز با «نشریه‌شناسی کاوه‌نگارانه» نوشته سیدفرید قاسمی، بخش شعر با آثاری از نیما یوشیج، منوچهر آتشی، عمران صلاحی، ناصر گلستان‌فر و حسین اکبری، و بخش داستان با «زمانه بی‌زمان» نوشته فرشته کوثر همراه است.

در بخش سفرنامه هم «سفر کردستان» نوشته لیلا نیک‌زاد را می‌خوانیم.

«کهنه کتاب‌ها»ی این شماره «نقد و بررسی کتاب تهران» به «از میان کهنه کتاب‌ها، نشریه‌ها، مدارک و عکس‌های قدیمی» نوشته محمدحسین عزیزی اختصاص دارد.

همچنین «نام بعضی نفرات»، «خاطرات فرهنگی»، «کتاب‌های خارجی»، «کتاب‌های فارسی»، کتاب‌ها و نشریه‌های تازه»، «معرفی کوتاه»، «خواندنی‌ها و نکته‌ها» و «گزارش‌ها» از دیگر بخش‌های این شماره از مجله هستند.

شصت و هفتمین شماره از مجله «نقد و بررسی کتاب تهران» با صاحب‌امتیازی و مدیرمسئولی هرمز همایون‌پور و با همکاری حامد نیری عدل در ۱۸۴ صفحه با قیمت ۲۵هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...