حانیه جهانیان | شهروند


نشر خزه در سی‌و‌چهارمین دوره از نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با ترجمه‌هایی تازه پا به میدان رقابت‌ها گذاشت و با «کتاب تندرستی و شادی»: راهنمای تغذیه و آشپزی سالم با قوانین باستانی ساتویک [THE FOOD BOOK] به قلم ساباح جین [Subah Saraf Jain] و ترجمه نغمه دانش آشتیانی مخاطبانش را غافلگیر کرد. غافلگیری خوانندگان دقیقا از همان ابتدا با موضوع کتاب و تمرکز آن بر خوراک سالم و اصلاح سبک زندگی آغاز می‌شود و در انتها با آموزش تهیه چند غذای مقوی و متفاوت می‌کوشد بشر را در مقابل تهاجم‌ خودساخته ایمن‌ می‌کند؛ در برابر ماشینیسمی که سراسر زندگی‌اش را فراگرفته است.

خلاصه کتاب تندرستی و شادی»: راهنمای تغذیه و آشپزی سالم با قوانین باستانی ساتویک [THE FOOD BOOK] به قلم ساباح جین [Subah Saraf Jain]

کتاب تندرستی و شادی به زبانی ساده پیشنهادهایی آسان و کاربردی برای تغذیه سالم پیش روی خواننده می‌گذارد تا در زندگی مدرن ماشینی بتواند تندرست و شاداب بماند؛ پیشنهادهایی که آمیزه‌ای از آموزه‌های کتاب باستانی «بهاگاواد گیتا» و دانش امروزین بشر به الهام از طبیعت است. ساباح جین، نویسنده دورگه هندی_آمریکایی این کتاب، خود از مشکلاتی مانند کم‌کاری تیرویید، ریزش مو و تنبلی تخمدان رنج می‌برد، اما توانست با الهام از طبیعت و توسل به قدرت شفابخش آن، بیماری‌هایش را درمان کند. همین اتفاق باعث شد او به‌عنوان مربی بهداشت در کشورش به مردم آموزش دهد که چگونه بیماری‌های مزمن خود را از طریق غذاها و بدون دارو مداوا کنند. تلاش‌های ساباح جین برای درمان هموطنانش او را به موسسه بهداشت بقراط در فلوریدا برد؛ جایی که مدرک مربیگری سلامت خود را گرفت. سپس در موسسات مختلف مربوط به آشپزی در کالیفرنیا تحصیل کرد و در زمینه توسعه‌ دستورالعمل‌هایی برای درست کردن خوراکی‌های شفابخش و خوشمزه به فعالیت پرداخت. ماحصل تمام دانش و تجربیات او در کتاب «تندرستی و شادی» جمع‌آوری شده است. با مترجم این کتاب (راهنمای تغذیه و آشپزی سالم به روش ساتویک) گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

خانم دانش آشتیانی! با این سوال شروع می‌کنم که این ترجمه تا چه اندازه به سبک زندگی شما نزدیک است؟

خود من به‌شخصه هیچ‌گاه گیاهخواری را به‌عنوان رژیم و سبک زندگی تجربه نکرده‌ام.

پس انگیزه شما از ترجمه چنین اثری چه بود؟

ترجمه این کتاب به‌نوعی بازنگری در درون من بود تا بفهمم چقدر به سلامت تغذیه‌ام فکر و عمل می‌کنم. همچنین آنچه به نظرم در این کتاب وجود دارد، این است که چیزی بالاتر از چه غذایی خوردن در آن گنجانده شده است و آن هم اصلاح سبک زندگی و رفتارهای ما در قبال جسم و روح خود و محیطی ا‌ست که در آن زیست می‌کنیم. هدف من از ترجمه این اثر بیان مزیت و برتر دانستن گیاهخواری و خام‌گیاهخواری نبود، بلکه بیشتر رسیدن به جهان‌بینی‌ای تازه بود که به ما کمک می‌کند در کنار داشتن جسم سالم‌تر، روح و ذهن سالم‌تری هم داشته باشیم و با جهان پیرامون خود نیز به صلح پایدارتری برسیم. آیین کتاب در دل خود فلسفه‌ای دارد که برای من حاکی از آن بود که چگونه زندگی کنیم تا آسیب کمتری به جهان بزنیم که بخشی از این روش به نوع خوراک ما برمی‌گردد.

چرا «تندرستی و شادی» را از کتاب‌های مشابه متفاوت می‌دانید؟

نگاه ساباح جین به‌عنوان نویسنده و توجه او به محیط زیست نظر مرا جلب کرد. در واقع، آموزه‌های این کتاب به‌نوعی خواننده را به جهان‌بینی‌ای تازه می‌رساند. به اعتقاد من، عادات غذایی ما با خودش روحیات و خلقیات خاصی به همراه می‌آورد. در این کتاب، شخصی که مدنظر نویسنده است سرانجام در برابر جهان هستی و محیط پیرامونش صبورتر، آرام‌تر و مسئولیت‌پذیرتر می‌شود؛ چیزی که فکر می‌کنم جهان امروز ما به آن نیاز دارد. در دستور تهیه‌ها و توصیه‌های کتاب «تندرستی و شادی»، نویسنده پیش از آنکه صرفا به دنبال ارائه چند روش پخت باشد، تلاش می‌کند اهمیت مراقبت از جهان هستی و طبیعت را مدنظر قرار دهد.

در نگاه اول، کدام قسمت کتاب توجه شما را به خود جلب کرد؟

نویسنده در قسمتی از کتاب به روند تهیه شیر و لبنیات می‌پردازد و خواننده همچنان از خود می‌پرسد که با این کار چه ضرر و آسیبی به دام وارد می‌شود، چه سرنوشتی در انتظار گوساله‌های این دام خواهد بود و جهانی از عذاب وجدان پیش روی خواننده قرار می‌گیرد. البته که ممکن است چنین زاویه دیدی متاثر از رادیکال بودن فضای کلی اثر باشد. من به‌عنوان مترجم، ساباح جین را نویسنده‌ای می‌دانم که در دیدگاهش درباره تهیه و پخت مواد غذایی خیلی همه چیز را در انتهای طیف قرار می‌دهد و به همین دلیل شاید در مواجهه نخست با اثر، توصیه‌های آن چندان اجرایی به نظر نرسد. در نگاهی کلی، برای اینکه بتوانیم شبیه انسانی باشیم که نویسنده پیشنهاد می‌دهد، باید به رفتارهای بسیاری «نه» بگوییم!

فکر می‌کنید ترجمه این کتاب تاثیری هم روی شما داشته است؛ یعنی فرد متفاوتی پیش و پس از ترجمه این کتاب اکنون مقابل ماست؟

هنگام خواندن متن اصلی و آغاز دور نخست ترجمه با پرسش‌هایی مواجه بودم، اما حالا تصور می‌کنم برای هر تغییر مثبتی در این زمینه آماده‌ترم. البته همین حالا هم از فضای کنونی کتاب که به مراقبت از محیط زیست توجه ویژه دارد، دور نیستم و همواره طبیعت و محافظت از آن برایم اولویت دارد.

کتاب تندرستی و شادی در گفت‌وگو با نغمه دانش آشتیانی

آیا تاثیرات کتاب فقط معطوف به خودتان بود یا از زمان انتشار کتاب تا به امروز بازخوردهایی هم از خوانندگان توجه شما را جلب کرده است؟

جالب است که بدانید محسن فرجی که ناشر همین اثر در نشر خزه هستند هم به این مساله که بخش‌هایی از کتاب وجدان خواننده را هدف قرار می‌دهد، اشاره کردند و گفتند که در بخشی از رفتارهای خودشان هم تغییر ایجاد کرده‌اند. به‌طور مثال، بعد از خواندن کتاب «تندرستی و شادی» نوشیدن آب هنگام غذا خوردن، قبل و پس از آن را کنار گذاشته‌اند.

در قسمت‌هایی از کتاب، مقابل متن، بارکدهایی نیز وجود دارد. آیا این بارکدها در متن اصلی هم وجود داشتند؟ نظر شما درباره استفاده از بارکد در متن کتاب چیست؟ آیا احساس نمی‌کنید که ممکن است خواننده از فضای مطالعه فاصله بگیرد یا اصلا به این بارکدها توجهی نکند؟

استفاده از بارکد در صفحات کتاب برای شرح بیشتر برخی مباحث ا‌ست. تمامی بارکدها در متن اصلی وجود دارند و متن اصلی تا آنجایی که ممکن بود اصالتش را حفظ کرده است. از سوی دیگر، تغییر سبک زندگی و رویارویی ما با جهان مدرن اجتناب‌ناپذیر است و دیگر باید بپذیریم که حین خواندن نسخه کاغذی کتاب هم چیزهایی از جهان مجازی به کمک ما بیاید. دیگر نمی‌توانیم ابزار جهان مدرن را رد کنیم. فکر می‌کنم استفاده از این بارکدها به انتقال بهتر مطالب و فهم آن کمک بسیاری می‌کند.

چالش‌های ما به‌عنوان خواننده و شاید کسی که در آینده بخواهد به توصیه‌های این کتاب عمل کند، چیست؟

بخشی از کتاب به تهیه و استفاده از مواد جایگزین اختصاص یافته، اما این موضوع برای خواننده ایرانی با چالش‌هایی همراه است. به‌طور مثال، بعضی از میوه‌ها، سبزی‌ها، غلات و… که معرفی می‌شوند تا آنها را در جدول غذایی جایگزین کنیم، یا در ایران کشت نمی‌شوند و تهیه آنها برای ما دشوار است یا پرهزینه‌اند. همین اتفاق باعث شد حین ترجمه این کتاب با خودم بگویم ای کاش یک متخصص تغذیه ایرانی متناسب با امکانات و عادات ما و زیست‌بوم حاکم در این سرزمین، کتاب مشابهی تنظیم و تدوین کند. از آنجا که ساباح جین نویسنده کتاب «تندرستی و شادی» دورگه هندی – آمریکایی است، کار ما برای عمل مو‌به‌مو به دستورات کتاب دشوارتر هم می‌شود. هرچند با این همه، نمی‌توان از تنوع و تکثر مواد اولیه و دستورهای پخت‌ هندی چشم پوشید.

این چالش‌ها در ترجمه هم خودش را نشان داد؟

تمام تلاشم را کردم تا در ترجمه امانت‌دار باشم، اما ترجیح دادم یکی، دو مورد را که معرفی شده، در ترجمه نیاورم. دلیلم ناآشنایی با جایگزین آنها یا ناتوانی از ترجمه آن واژه‌ها نبود، اما وقتی دیدم استفاده از پی‌نوشت‌ها و پاورقی هم به فهم بیشتر خواننده کمکی نمی‌کند، از ترجمه همان یکی، دو واژه هم خودداری کردم.

در زندگی روزمره ممکن است همچنان گیاهخواران و سایر گروه‌ها با یکدیگر بر سر حقانیت سبک زندگی‌شان به نتیجه نرسند و یکدیگر را به صفاتی متهم کنند که شاید شما هم با نمونه‌های آن مواجه شده باشید. موضع شما در این‌باره چیست؟

معتقدم تغییر سبک زندگی و انتخاب روش خاص تغذیه نباید باعث شکل‌گیری نگاه‌های از بالا به پایین یا برتردانستن خود نسبت به افراد دیگر شود. وقتی معتقدیم سبک زندگی و خوراک ما پیشنهاد برتری برای جهان است، پس باید بدانیم رفتار و خلق‌وخوی ما نیز به‌نوعی خروجی آن سبک زندگی و انتخاب‌مان است. به هر ترتیب، چه بخواهیم، چه نخواهیم سایر افراد از ما به‌عنوان نماینده‌ای از گروهی که در آن عضویت داریم، یاد می‌کنند. رفتارهای آرامش‌بخش ما و صلحی که در روابط‌ و مواجهه با جهان هستی از خود نشان می‌دهیم حتی می‌تواند باعث شود افراد بیشتری به انتخاب این مسیر و اصلاح الگوهای زیستی علاقه‌مند شوند و به‌نوعی خلق‌وخوی ما مشوق سایر افراد شود. یکی از ویژگی‌های این کتاب این است که صرفا به اعلام مواضع و نفی رفتارهای ناسالم بسنده نمی‌کند. در فصل آخر با توجه به آموزه‌های صفحات گذشته، چندین دستور تهیه پیش غذا، غذای اصلی و انواع دسر را ارائه می‌دهد. البته در کتاب اصلی، تصاویر به‌صورت رنگی چاپ شده‌اند که در تشویق ما برای تهیه این غذاها تاثیر دارد، اما به دلیل گرانی کاغذ در ایران عملا انتشار نسخه رنگی کتاب فیزیکی برای ناشر خصوصی و مستقل تقریبا غیرممکن شده است.

در انتها، اگر قرار باشد این کتاب را به ساده‌ترین شکل معرفی کنید، چه می‌گویید؟

این کتاب پیشنهادی ا‌ست برای نسل تازه‌ای که علاقه بسیاری به اصلاح و بهترشدن دارد؛ چه از نظر مراقبت از جسم و روح برای سالم‌ ماندن و چه از نظر مراقبت از محیط زیست در این روزها.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...