سوءتفاهم‌های ادبی به روایت رمان‌نویس | اعتماد


رمان کوتاه «مریخی»، روایت زندگی مهرداد بهرامی 39 ساله و نامزد او پروانه 36 ساله است. رمانی که از زبان اول ‌شخص روایت می‌شود. راوی - که همان مهرداد است- به طعنه و طنز خودش را مریخی معرفی می‌کند. چون فکر می‌کند کسی زبان و حال و روز او را درک نمی‌کند. مهرداد به داستان‌نویسی علاقه‌مند است ولی تا به حال داستانی ننوشته است.

خلاصه رمان مریخی فرهاد کشوری

اگر هم نوشته، منتشر نکرده است. دوستی دارد به نام غلامی. غلامی او را با شخص پرمدعایی به نام باقری که کلاس داستان‌نویسی دارد، آشنا می‌کند. باقری گفته است که آثار من را پس از مرگم چاپ کنید.
بعد از اینکه راوی، دو بار استاد باقری را می‌بیند، باقری تصادف می‌کند و می‌میرد. وقتی که به خانه باقری می‌روند تا گاوصندوق او را جلو خانواده و شاگردانش باز کنند، با صحنه غیرقابل باوری روبرو می‌شوند.

غلامی که به نوعی از مریدان استاد باقری است و هر روز از آثار مشعشع سوررئالیستی و رئالیسم جادویی استاد گفته، سه دفتر 200 برگ از توی گاو صندوق بیرون می‌آورد که هر سه سفید است و کلمه‌ای در آنها نوشته نشده است.

غلامی که این‌همه استاداستاد می‌کرد و کارهای باقری را تحسین و تمجید می‌کرد، حالا نمی‌داند چه کار باید بکند. خانواده باقری و شاگردان او به غلامی مشکوک می‌شوند و نگرانند که نکند توسط او سرقت ادبی صورت گرفته است. او هم که به‌دنبال شریک جرم می‌گردد! چه کسی بهتر از مهرداد بهرامی؟

داستان که با رگه‌هایی از طنز ملیح نوشته شده است. درونمایه‌های دیگری هم دارد؛ مثل تفاوت بین شخصیت قصه‌ها و شخصیت‌های داستانی که شخصیت قصه، بدونِ رابطه علت و معلولی در هر زمان و هر مکان می‌تواند حاضر شود و هر کار محیرالعقول را انجام بدهد؛ در صورتی که شخصیت داستانی اینگونه نیست و حتما باید اعمال و کارهای او بر اساس منطق خاص و قول و قرار نا نوشته‌ای که نویسنده- راوی با مخاطب می‌بندد، دنبال شود تا برای مخاطب باورپذیر باشد.

از متن کتاب:
«پروانه گفت: فکر می‌کنی هیچ رمانی ننوشته بود؟»
گفتم:« نه؛ اگر نوشته بود شلوار مارکز و یوسا و فوئنتس را از پای‌شان در می‌آورد.»
غلامی گفت: «هی منم منم می‌کرد. من هم اشتباه کردم و فریبش را خوردم.»
گفتم:« ببین، عرصه کارهای ادبی میزی به وسعت دنیا دارد. هر کس کتابی به چاپ می‌رساند، آن را روی میز می‌گذارد. تو می‌خواستی باقری را با هیچ و پوچ و با زبان‌بازی بیاوری پشت این میز. حالا هم مسوول و جوابگویش خودت هستی.»

رمان کوتاه «مریخی» را نشر نیماژ منتشر کرده است.
از دیگر نکاتی که می‌توان در مورد رمان «مریخی» فرهاد کشوری به آن اشاره کرد، واقع‌نمایی او در ارتباط با نشان دادن زیست پردردسر نویسنده‌ای است که برای اجرای آنچه در ذهن دارد با مشکلاتی به ظاهر ساده اما بسیار آزاردهنده روبه‌رو است. تمهیدی که او برای نشان دادن این وضعیت به کار بسته، از این قرار است: راوی در خانه نشسته، می‌خواهد پشت میزش بنشیند و مشغول کارش یعنی خواندن یا نوشتن داستان شود؛ اما مدام زنگ خانه یا زنگ تلفن، مثل خروس بی‌محل به صدا درمی‌آید و تمرکزش را به‌هم می‌ریزد و از کار دورش می‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...