تجدید چاپ رمان «به فردا فکر نمی‌کنم» نوشته مرسده کسروی در 332 صفحه رقعی از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر و روانه بازار کتاب شد.

به فردا فکر نمی‌کنم مرسده کسروی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، رمان اجتماعی در ایران قدمتی صدساله دارد. از ابتدای مشروطه‌خواهی در ایران و به دنبال ایجاد اندیشه‌ها و جنبش‌های رفرمیستی و اصلاح‌طلبانه اجتماعی در ایران و با ترجمه و ورود آثار داستانی مدرن غرب به ایران، داستان‌نویسان ایرانی نیز تلاش در خلق آثاری داستانی کردند که هدف آنها بازنمایی و یا خلق زاویه‌دیدی تازه از اجتماعی بود که در آن به زندگی مشغول هستند و سعی دارند به زبان کلمه و داستان، سیاهی‌‌های آن را بازگو و یا راهی را که به آن منتهی شده است را بازنمایی کنند و در نهایت نیز یا راه صواب برای زیستن در چنین چهارچوبی را پیشنهاد دهند و یا سرنوشت ماندن در چنین موقعیتی را بازنمایی کنند.

رمان «به فردا فکر نمی‌کنم» اثر مرسده کسروی نیز به تأسی از سرشت رمان اجتماعی در ایران و فراز و فرودهایش، روایتی است از بازنمایی زندگی انسان‌هایی در شرایط زیستی امروز جامعه ایرانی که اکنون در موقعیت راوی، داستان زندگی خود و آنچه از زاویه دید خودشان می‌گذرد را بازگو می‌کنند.

راوی این رمان یک زن است؛ زنی محکوم به اعدام؛ زنی که در انتظار اعدام در زندان، خرده‌روایت‌هایی از زندگی خود و زنانی چون خود - که در زندان، در انتظار مرگ و یا فردای نامعلوم زندگی هستند- را بازگو می‌کند. ضدقهرمان راوی داستان او هنگامی که زندگی خود را در معرض نیستی می‌بیند در قالب نامه‌ای به مخاطبی نامعلوم، سعی می‌کند راه زندگی خود و خواسته‌هایش در اندک روزهای باقی‌مانده را به شکلی بازگو کند.

مرسده کسروی در رمان خود به زیبایی توانسته به موقعیت خاص محل رخداد رمان و فضاسازی روایی و نیز استخدام زبانی که راوی ضدقهرمانش را باورپذیر می‌کند، دست پیدا کند. رمان او رمانی است که در آن بازی‌های زبانی و شخصیت‌پردازی‌ها با اعتدال و بدون هر نوع زیاده‌روی به چشم می‌خورد و همین مساله مخاطب را به‌سادگی برای دنبال‌کردن سرگذشت راوی ترغیب می‌کند.

مرسده کسروی -در مقام داستان‌نویس- پیش از این رمان «نفر هفتم» را در همین انتشارات منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...