«تویی به جای همه» به قلم سیدمهدی شجاعی داستان امامی است که به او ظلم کردیم؛ مردی که بیمار و نحیف و رنجور شناساندیم و بعد در میان سطور تاریخ، گمش کردیم.

تویی به جای همه سیدمهدی شجاعی امام سجاد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، «تویی به جای همه» جدیدترین اثر سیدمهدی شجاعی ست که با زیرعنوان کتاب اول حماسه سجادیه در 428 صفحه رقعی منتشر شده است.

ولی چرا این بار سیدمهدی شجاعی به دامان حضرت سجاد علیه السلام پناه برده است؟

از آنجائیکه ما به سجاد ظلم کردیم!
او را بیمار و نحیف و رنجور شناساندیم و بعد در میان سطور تاریخ، گمش کردیم.
تنها مرد یک قبیله را، که یک تنه و دست تنها اما عالمانه و امیدوارانه، صدها داغدیده و مصیبت چشیده را اداره کرد و ده‌ها واقعه‌ی خصمانه و فتنه‌گرانه را مدیریت، ندیدیم و نشان ندادیم.
چطور شکوه مردانه‌ و عاقلانه‌ی سجاد را میان ویرانه‌های مدینه ندیدیم؟
چطور سکوت مدبرانه و خردمندانه‌ی پسرِ علی را بیرونِ گودِ حرّه نشنیدیم؟

چطور حضور جانانه و فداکارانه‌ی دردانه‌ی زهرا را میان جماعت اناث باقی مانده از کربلا حس نکردیم؟
چطور نفهمیدیم و ندانستیم آنکه شجاعانه از پس چندین و چند تلاش مذبوحانه، سربلند و روسفید خودش و اهل خیمه‌اش را بیرون آورد سجاد بود؟
ما نفهمیدیم پسر حسین، آن تشنه لبِ غلتیده در خون، سی و چهار سال بعد از آن کشتارِ ددمنشانه و وحشیانه‌ کجا بود، چه کرد و چگونه زیست؟
ما ندانستیم.... اما راه دانستن همیشه و هنوز باز است.

اکنون سجاد اینجاست.
میان سطورِ همین کتاب
سجاد است به جای ِ همه
هیچ کس به جای او نیست

هر برگی از درختِ این کتاب را که نگاه می‌کنیم، جنگلی انبوه از منابع و کتب دیگر را می‌بینیم که سیدمهدی شجاعی با وسواس و دقتی شگفت‌انگیز وقایع را از میان آنها بیرون کشیده و در قالب عبارات و جملاتی دلنشین و داستانی پر تعلیق و کشش در چهارضلعیِ این کتاب جا داده.

معلوم است شجاعی تاریخ را نخوانده، زندگی کرده.
اشک‌هایش هنگام نوشتن روی سطر سطر کتاب جا انداخته و احساس غرور و تفاخرش به سلاله‌ی پاکش بر ورق ورق کتاب سایه انداخته.

"تویی به جای همه" را بخوانید
نه برای اینکه کتاب خوانده باشید
برای اینکه زیستن آموخته باشید

«تویی به جای همه» به قلم سیدمهدی شجاعی در 428 صفحه و با قیمت 230هزار تومان توسط انتشارات نیستان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...