کتاب خاطرات و اسنادِ مبارزات آیت الله مصباح یزدی جدید ترین اثر محمد حسن روزی طلب توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.

به گزارش مهر، کتاب خاطرات و اسنادِ مبارزات محمد تقی مصباح یزدی اثر محمد حسن روزی طلب در قطع رقعی و ۴۱۶ صفحه منتشر شد.

محمد حسن روزی‌طلب فرزند سردار شهید محمدجواد روزی طلب و فعال رسانه‌ای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است که در کارنامه خود تألیف کتابهای «تکیه گاه» با موضوع بررسی نقش و عملکرد اکبر هاشمی رفسنجانی در ایام فتنه ۸۸، پرونده مسکوت (بررسی اسناد و اسرار انفجار ۸ شهریور ۱۳۶۰ در نخست‌وزیری) و «تاریخ شفاهی جنبش دانشجویی مسلمان»، صخره سخت و عملیات مهندسی را دارد، این بار با نگارش کتاب خاطرات و اسناد مبارزات آیت الله مصباح یزدی، کتابی که به مقطعی از زندگی و خاطرات استاد از تولد تا سال ۱۳۶۸ برمی گردد فتح بابی در حوزه تاریخ نگاری انقلاب و شخصیت‌هایی که جز عناصر مهم انقلاب بوده اند می‌نماید.

آیت الله مصباح یزدی، مجتهد، استاد فلسفه اسلامی، مفسر، بنیان‌گذار و مدیر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و رئیس شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت است.

آیت الله مصباح تحصیلات ابتدایی خود را در هفت سالگی آغاز کرد. سپس وارد حوزهٔ علمیهٔ یزد شد و دورهٔ مقدمات و سطح یک را همان‌جا به اتمام رساند، سپس در سال ۱۳۷۱ ه‌.ق عازم نجف شد، و پس از یک سال برای ادامهٔ تحصیل به قم هجرت کرد و حدود ۸ سال به‌طور مداوم در درس فقه حسین طباطبایی بروجردی شرکت کرد.

وی در سن ۲۵ سالگی به درجهٔ اجتهاد رسید؛ اما با این حال تا ۸ سال در دروس فقه و اصول روح‌الله خمینی و تا ۱۵ سال در درس فقه محمد تقی بهجت و تا ۲ سال در درس محمد علی اراکی شرکت می‌کرد. وی از شاگردان درس تفسیر و فلسفهٔ محمدحسین طباطبایی نیز به‌شمار می‌رود و با پایه‌گذاری مدرسه حقانی توسط علی قدوسی و محمد حسینی بهشتی استاد و عضو هیئت مدیره این مدرسه می‌شود

پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران او در تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و در جهت تحول و بازسازی نظام حوزه نقش فعالی ایفا کرد. او بنیاد علمی پژوهشی باقرالعلوم و سپس مؤسسهٔ آموزشی پژوهشی امام خمینی را در قم پایه‌گذاری نمود.

برشی از کتاب:
تابستان سال ۱۳۹۲، دغدغه قدیمی من را به ساختمان مؤسسه امام خمینی رضوان الله علیه در بلوار امین شهر مقدس قم کشاند تا روایتگر زندگی پرفراز و نشیب رئیس این مؤسسه باشم. پس از مذاکراتی کوتاه، حجمی از گفتگوهای آیت الله مصباح یزدی با آقای قطبی، رئیس دفتر وقت ایشان که در سال‌های ۱۳۷۰-۱۳۶۹ انجام شده بود، در اختیار اینجانب قرار گرفت. این گفتگو ها مبنای متن پیش رو شد. همچنین در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳ جلسه گفتگو (بدون تاریخ) با ایشان موجود بود که با متن اصلی مطابقت داده شده است.

همچنین دو گفتگو از آیت الله مصباح یزدی در نشریه وزین یادآور به اهتمام محمد رضا کایینی منتشر شده بود که به خصوص گفتگوی مربوط به گروه فرقان بسیار کارآمد بود. چند گفتگوی پراکنده در توصیف شرح حال استاد نیز در مجلات دیگر منتشر شده بود که بخش‌هایی از آن در متن کتاب قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...