مراسم رونمایی از کتاب «خون می‌گذشت» زندگی‌نامه داستانی مرحوم حاج محمد رسول‌زاده با حضور یعقوب توکلی؛ نظریه‌پرداز و تاریخ‌نگار، علی‌اصغر عزتی‌پاک؛ هادی لطفی نویسنده کتاب و خانواده مرحوم محمد رسول‌زاده برگزار شد.

خون می‌گذشت» زندگی‌نامه داستانی مرحوم حاج محمد رسول‌زاده

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، یعقوب توکلی؛ نظریه‌پرداز و تاریخ‌نگار درباره حاج محمد رسول‌زاده گفت: همیشه اسم ایشان و کاشان، برای من با ماجرای فداییان اسلام گره خورده است. همواره دعوای نقل این روایت وجود داشته است و می‌گفتند این روایت نقل نشود. خیلی من را اذیت کردند. ما در ایران تقریباً بعد از شکست‌هایی که داشتیم همواره با یک مشکل بزرگ مواجه بودیم و آن ترس شدید از نیروهای نظامی‌خارجی و نفوذ بیگانگان بود. نویسنده در این کتاب می‌گوید: زمانی که او را کشتند، چرا کسی مراسم نگرفت؟ چرا می‌ترسیدند مراسم بگیرند؟ این ترس و وحشت از نظامیان خارجی همیشه در ما ماندگار شده بود. در جنگ جهانی دوم ایران اشغال شد. هیچکس اعتراض نکرد به غیر از همان سه سربازی که ایستادگی کردند و شهید شدند. این ترس از استعمار تاریخی در ما ادامه پیدا کرد. شکستن این ترس باید پیشگامانی می‌داشت. کسانی بودند که بر این ترس غلبه کردند. همان‌هایی که ایمان توحیدی داشتند.

وی افزود: انقلاب اسلامی، انقلاب توحیدی بود. انقلاب رسیدن بود. انقلاب تداوم راه انبیا بود. این راه به جز شجاعت و شهادت‌طلبی، راه مبارزه دیگری نداشت. ما این شجاعت را در کسانی می‌بینیم که قهرمانانشان امام حسین (ع) و امام علی (ع) هستند. آثار امام را ببینید قهرمانشان چه کسی بود. حکومتی که در ایران در زمان رضاشاه شکل گرفت، شاکله‌هایی از بهائیت داشت و ایستادن در برابر این شبکه هم نیازمند مافیای نظامی‌سیاسی و امنیتی بود و شجاعت می‌خواست. شهید نواب صفوی و فداییان اسلام این شجاعت را بازنمایی کردند و در روزگاری که همه می‌ترسیدند، این‌ها ایستادگی و فداکاری کردند و تسلیم نشدند. در این کتاب وقتی می‌رسیم به زندگی حاج رسول‌زاده این واقعیت محقق می‌شود.

توکلی گفت: خوشحالم که این اتفاق افتاده و گزارشی از یکی از مردان شجاع تعریف شده است. در این کتاب کانون تحولات در کاشان بیان شده و فعالیت‌های رسول‌زاده و آنچه که باید می‌دیدیم را در این کتاب به دیدیم.

مرور تاریخ کاشان
علی‌اصغر عزتی‌پاک نیز در ادامه گفت: تاریخ، آنچه که اتفاق افتاده است را گزارش می‌دهد. منتها باید دید که روایت را برای چه کسی بیان می‌کنیم. داستان، ظرفیت‌های دارد و معمولاً می‌خواهند با استفاده از آن ظرفیت‌ها سرگذشت را بگویند. به همین خاطر از تولد شروع نمی‌کنند و از یک بزنگاه مهم شروع به روایت کردن می‌کنند. بعد رفته‌رفته فلش بک می‌زنند و بایدها را بیان می‌کند. وظیفه داستان‌نویس این است که دست مخاطب را بگیرد و به دل تاریخ ببرد و با توصیفات صحنه و افراد، موقعیت‌ها را به نمایش بگذارد وعلل و عوامل مؤثر در اتفاقات را بیان کند. حقیقتاً برای این کتاب تحقیقات زیادی شده و نویسنده بسیار تلاش کرده و جزئیات را هم بیان کرده است.

عزتی‌پاک افزود: متأسفانه داستان‌های شهرستان‌ها بیان نشده و ناگفته مانده است. من با این کتاب تاریخ کاشان را مرور کردم. تاریخ معاصر کاشان برای من با رسول‌زاده شکل گرفت. این دو با هم عجین شده‌اند. این اتفاق خوبی است که شخصیت یک انسان با یک شهر وقتی عجین شود. کاشان شبیه رسول‌زاده شده و رسول‌زاده شبیه کاشان است. این هنر نویسنده است. به‌خصوص بعد از وقایعی که منجر به کشته شدن امیرکبیر شد. به اعتقاد رسول‌زاده همه اتفاقاتی که در کاشان می‌افتد، تاوان خون امیرکبیر است و رسول‌زاده تاوان‌خواه خونه امیرکبیر بود.

هادی لطفی نویسنده کتاب در ادامه گفت: من اسم رسول‌زاده را در داستان‌های پدرم شنیده بودم. ما شیراز ساکن بودیم تا سال‌ها بعد که به کاشان مهاجرت کردیم. من یک سال بعد از فوت رسول‌زاده به دنیا آمده‌ام. زمانی که وارد دفتر مطالعات شدم، اسم رسول‌زاده جزو اولین افرادی بود که باید روی آن کار می‌کردیم. در دفتر مطالعات دنبال فرد حرفه‌ای می‌گشتیم تا کار را به دست او بسپاریم، اما کسی پیدا نمی‌شد. تا اینکه خودم داوطلب شدم و پروژه را در سال ۹۷ قبول کردم.

وی افزود: اول لیست بلندبالایی از افراد مصاحبه‌شونده پیدا کردم. این لیست آنقدر ادامه پیدا کرد تا به جایی رسیدیم که به مدیر دفتر مطالعات گفتم این لیست قابلیت سه برابر شدن را دارد؛ همه مردم شهر از او خاطره دارند و قابلیت این را دارند که خاطراتشان در کتاب بیان شود. مجبور شدیم محدودیتی برای افراد مشخص کنیم؛ از موافقان و مخالفان و دوستان و خانواده رسول‌زاده گزینشی انتخاب کردیم و خاطرات را گردآوری کردم. تمام سعی من این بود که رسول‌زاده را چطور معرفی کنم که نسل جوان هم بتوانند خاطرات او را مستند و مستدل و به صورت داستان بخوانند.

توکلی گفت: رنج را به شیوه‌های مختلفی می‌توان خواند و می‌توان نوشت. یک سیاست کلی وجود دارد و آن داستانی کردن تاریخ است. داستانی کردن تاریخ، آن را خواندنی می‌کند. داستانی کردن تاریخ وقتی با طراحی فضا همراه می‌شود، به مخاطب کمک می‌کند تا بهتر درک کند. من در زمان مشخصی رمان‌های یونانی می‌خواندم. درمان‌های یونانی قاعده وجود داشت و آن بیان نکاتی از عثمانی بود. این نکته برایشان خیلی حائز اهمیت بود که اسم آن را در داستان‌هایشان بیان کنند.

وی افزود: در این کتاب اتفاق جالبی افتاده است. خرده‌قصه‌ها هم ماهیت داستانی دارند و تعرضی به روایت اصلی ندارد. این کار به لحاظ سیاق داستانی موفق بوده است. در این کتاب برای داستان‌هایی که بیان شده، از عناصر داستانی استفاده شده و در کنار این‌ها اسنادی را هم ارائه کردند. این امر اتقان ماجرا را بهتر و بیشتر به مخاطب القا می‌کند. این کتاب روایت واقعی بسیار دارد و درست در کنار هم قرار گرفتند، این است که مخاطب را همراه می‌کند.

رونمایی از خون می‌گذشت هادی لطفی

به تاریخ وفادار بودم
عزتی پاک در ادامه گفت: نگاه من همواره داستانی است و در هر اثری دنبال بازنمایی ادبی و می‌گردم. مهمترین عنصر داستانی، طراحی داستان و روایت آن است. در طراحی داستان، روایت‌ّها به بازی تبدیل می‌شوند. از همان ابتدا که یک سوال درباره شخصیت مطرح می‌شود، بازی شروع شده و ادامه پیدا می‌کند. به نظر من دقت‌نظر و لطفی در این نقطه وجود دارد و آن وفاداری به تاریخ است. البته نویسنده در این وفاداری به سمت طراحی داستان نرفته است.

وی افزود: اتفاقات این کتاب زیاد است و حتی نویسنده گاهی دست‌وپایش را گم کرده و از داستانی کردن روایت صرف‌نظر کرده و به ارائه گزارش اکتفا نموده است. به اعتقاد من باید در بخش دیدار با امام هم به سمت داستانی شدن می‌رفت اما به دلیل فشردگی اتفاقات، به بیان گزارش بسنده کرده است. حجم کتاب می‌توانست بیشتر از این باشد تا فرصت طراحی و بیان داستان‌ها پیش می‌آمد.

عزتی پاک گفت: من فکر می‌کنم شخصیت بدون رتوش رسول‌زاده در این کتاب آمده است. ویژگی داستان این است که به خلوت شخصیت‌ها می‌رود. طبق گزارشات رسیده، جزئی‌ترین رفتارهای عبادی و خلوت او در داستان بیان شده است. از نظر سیاسی، عبادی، سلوک و همه‌چیز را مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. به نظر من این کتاب همه چیز تمام بوده و نویسنده موفق عمل کرده است. رسول‌زاده به‌عنوان یک بازاری بسیار مقبول است و بسیار محافظه‌کاران رفتار می‌کند. داستان‌ها معمولاً آدم‌ها را در درون خود پرورش داده و به مقصد می‌رساند. به عبارت دیگر خود ارجاع هستند. در این کتاب از ارجاعات بیرونی زیادی داریم که از حیث مواجهه داستانی کار از دست رفته است.

هادی لطفی افزود: بعد از تحقیقات، فضای نوشتن دو حالت داشت؛ در وهله اول قرار بود روایت باید بنویسیم. به یک ماکت اصلی و اولیه هم رسیدیم. حقیقتاً این روش مطلوب من نبود و نتیجه نداد. من اتفاقات را نساختم و تلاش کردم تا تصویرهای حداقلی را هم برای مخاطب نشان دهم. چارچوب داستان را حفظ کردم و به تاریخ وفادار بودم.

فرزند مرحوم رسول‌زاده در ادامه نشست گفت: نقدهای خوبی صورت گرفت زحمت زیادی برای این کتاب کشیده شده است. مرحوم رسول‌زاده در جوانی پاک و مهذب بوده است. ایشان به شدت ولایتی بودند و تحت هیچ شرایطی حاضر نبودند پرچم امام حسین (ع) زمین بماند. ایشان دوستان و یاران زیادی داشتند. شجاعت و شهامت ایشان زبانزد خاص و عام بود و در برابر ظلم کوتاه نمی‌آمدند. کمک‌های ایشان به مردم قطع نمی‌شد. همواره از کار مردم گره‌گشایی می‌کردند. همه زندگی‌شان وقف اسلام و انقلاب شده بود. ایشان در همه موضوعات اثرگذار بودند. این مجموعه به صورت داستان نوشته شده است روایت‌های صحیح زیادی دارد که برای نسل جوان قابل استفاده است. زمانی که خبر انتشار این کتاب به گوش مردم رسید، خاطرات دیگری هم به ما رسانده شد و مردم اعلام کردند که ما هم از رسول‌زاده خاطرات داریم.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...