برگ‌برگ | شرق


چگونه ممکن است حکومتی سیاست‌هایی را دنبال کند که مغایر با منافع و مصلحت خودش است؟ باربارا تاکمن [Barbara W. Tuchman] مورخ آمریکایی، در کتاب «تاریخ بی‌خردی: از تروا تا ویتنام» [The march of folly: from Troy to Vietnam] به همین پرسش می‌پردازد. پیروی حکومت‌ها از سیاست‌های مغایر با منافع خویش یکی از پدیده‌های مشهود سراسر تاریخ صرف‌نظر از زمان و مکان است. «خرد» که می‌توان گفت داوری بر پایه تجربه و عقل سلیم و اطلاعات موجود است، در این رهگذر کمتر به کار می‌افتد و اغلب سرخورده و ناکام می‌ماند. چرا زمامداران این همه بر‌خلاف عقل و منافع خردمندانه خویش عمل می‌کنند؟ (ص. 23).

باربارا تاکمن [Barbara W. Tuchman] تاریخ بی‌خردی: از تروا تا ویتنام» [The march of folly: from Troy to Vietnam]

تاکمن بی‌خردی را دنبال‌کردن سیاست‌های مغایر با منافع و مصالح حکومت‌ها تعریف کرده است. قوت کار تاکمن آن است که بروز بی‌خردی را از تصمیم حاکمان شهر تروا برای وارد‌کردن اسب چوبی به داخل حصار شهر تا مداخله آمریکا در ویتنام دنبال می‌کند. او در این مسیر نشان می‌دهد که چگونه پاپ‌های عصر رنسانس زمینه‌ساز مذهب پروتستان شدند و چگونه انگلستان در زمان شاه‌جورج سوم سیاست‌هایی منجر به از‌دست‌رفتن مستعمره آمریکا اتخاذ کرد.

تاکمن در بخش‌هایی از کتاب می‌گوید: «احساس کلی مسئولیت در اعمال قدرت بدین معناست که باید تا حد امکان عاقلانه در جهت منافع کشور و شهروندان حکومت کرد. ... اوج هنر حکمرانی این است که ذهن چنان باز باشد که دریابد فلان سیاست به جای سود زیاد می‌آورد و شخص اعتماد‌به‌نفس لازم را داشته باشد که به این امر اذعان کند» (ص 58).

تاکمن معتقد است «رکود یا جمود فکری –‌یعنی اینکه فرمانروایان و سیاست‌گذاران اندیشه‌ها و تصوراتی را که از آغاز داشته‌اند همان‌طور ثابت و دست‌نخورده نگه دارند‌– کشتزاری بارور است برای بی‌خردی» (ص 504). خطر بزرگ برای حکومت‌ها و شرکت‌ها این است که همه چیز را با همان مدل ذهنی که دارند ارزیابی کنند؛ مدلی که تغییری در آن ایجاد نمی‌کنند و حتی نشانه‌های مغایر با مدل خود را نادیده می‌گیرند.

اگرچه از تاکمن برای برخورد یکسانش با دیکتاتوری‌ها و دموکراسی‌ها انتقاد شده است، اما سؤال وی کماکان برای حکومت‌ها و حتی شرکت‌ها اهمیت دارد؟ مفهوم خشک‌مغزی (Wooden-headedness) ایده مهمی در کار تاکمن است. «خشک‌مغزی منشأ خودفریبی است و در حکومت نقش بسیار بزرگی دارد و عبارت از این است که اوضاع و احوال را بر مبنای تصورات ثابت و پیش‌ساخته ارزیابی کنیم و علائم و قراین مخالف را نادیده بگیریم یا مردود بشماریم و به پیروی از آرزوهای خود عمل کنیم و واقعیت‌ها را گردن ننهیم». عصاره خشک‌مغزی را یکی از مورخان در گفته‌ای درباره فیلیپ دوم، پادشاه اسپانیا و سردسته تاجداران یک‌دنده و خشک‌مغز بیان کرده است: تجربه هیچ شکستی ایمان او را به برتری ذاتی سیاست خویش سست نمی‌کرد» (ص 27).

کتاب تاکمن این جمله کیسینجر را تداعی می‌کند که «رهبران حکومت، فراسوی معتقداتی که با خود می‌آورند چیزی نمی‌آموزند و مادام که بر سر کارند از همان سرمایه فکری تغذیه می‌کنند» (ص 504). اگر چنین باشد، کتاب تاکمن را می‌توان دفاعیه‌ای از دموکراسی هم به حساب آورد؛ زیرا فقط دموکراسی است که اجازه می‌دهد سیاست‌مدارانی با مدل‌های ذهنی متفاوت بر کشورها حکمرانی کنند.

«بالاترین جولانگاه بی‌خردی هنوز حیطه حکومت است چون آنجاست که آدمی بر دیگران تسلط می‌یابد و سپس تسلط بر خود را از دست می‌دهد» (ص 503). بیم بزرگ برای تاریخ بشر آن است که حکومت‌ها بخواهند با همان خشک‌مغزی رهبران‌شان به مقابله با تغییر اقلیم، بحران محیط‌ زیست، نابرابری، افراط‌گری یا تروریسم و امنیت در جهان امروز بپردازند.

کتاب «تاریخ بی‌خردی: از تروا تا ویتنام» را نشر کارنامه با ترجمه حسن کامشاد در 678 صفحه برای اولین بار در سال 1388 منتشر کرده است. چاپ شانزدهم آن در سال 1401 به بازار نشر عرضه شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...