در جستجوی مسیحیت مدرن | الف


رودلف بولتمان [‎Rudolf Bultmann] یکی از فیلسوفانی است که اگرچه اندیشه‌های وی، کلیسا را به مقابله واداشت، اما از منظر خود او، کاری که انجام می‌داد چیزی جز خدمت به کتاب مقدس و مسیحیت نبود. مسأله‌ای که ذهن بولتمان را به خود مشغول کرده بود، تفسیرهای تاریخی از مسیحیت و جستجوی عیسی در تاریخ بود. از منظر وی چنین تفاسیری، نفع چندانی نداشت، او می‌گوید: «بر فرض که بتوانیم عیسای تاریخی را اثبات کنیم این امر هیچ فایده‌ای ندارد. غالب کسانی که معاصر عیسی بودند و عیسای تاریخی را می‌دیدند به او ایمان نیاوردند. بنابراین به فرض که بتوانیم این عیسی را به تصویر بکشیم معلوم نیست وضع مردم این زمان بهتر باشد.» لذا جستجوگری برای بازسازی شخصیت عیسی، کاری بیهوده است که نتیجه‌ای در بر ندارد.

رودلف بولتمان [‎Rudolf Bultmann]  ایان هندرسن [Ian Henderson]

به نظر بولتمان فاصله گیری متون دینی از گفتار، مشکلی را برای بشر نوین به بار آورده است. عهد جدید برای مخاطبان شفاهی خاصی بوده و آن مخاطبان جهان بینی خاصی داشته‌اند. مخاطب امروزی عهد جدید، یعنی بشر نوین جهان بینی دیگری دارد و به کلی از جهان بینی مخاطبان شفاهی عهد جدید دست شسته است. جهان بینی خاص مخاطبان شفاهی جزو مختصات فکری آنان بوده است و بشر نوین مختصات فکری جدیدی دارد.

تفسیر عهد جدید باید به گونه‌ای باشد که آن را از مختصات فکری قدیمی به مختصات فکری بشر نوین انتقال دهد، چرا که این دو نوع مختصات با یکدیگر همخوانی ندارند. از این‌روست که بولتمان، نقادی کتاب مقدس را می‌پذیرد. وی معتقدست، جهانی که عیسی در آن می‌زیست، جهانی آمیخته با اساطیر بود. اسطوره‌ها برای مردم جذاب بودند و اساسا مطالب بگونه‌ای فرا مادی مطرح می‌شد. تولد عیسی از دختری باکره، سخن گفتنش در گهواره، زنده کردن مردگان، شفای بیماران با لمس بدن آنها همگی اسطوره‌هایی هستند که اگرچه برای مخاطب آن عصر قابل پذیرش بود، اما مخاطب امروز کتاب مقدس، براحتی آن‌ها را نمی‌پذیرد و اساسا چنین چیزهایی را غیرمعقول می‌پندارد. شاید این پرسش مطرح شود که با این دیدگاه باید به کلّی کتاب مقدس را به کناری نهاد و بدان به چشم یک کتاب تاریخی نگاه کرد؟ پاسخ بولتمان منفی است.

وی معتقد است که برخورد یک مورخ با مقولات تاریخی، مانند مواجهه‌ی یک طبیعی‌دان با طبیعت نیست؛ یعنی همانگونه که یک عالم علم تجربی، طبیعت را بدون هیچ پیشفرضی مورد مطالعه قرار می‌دهد، یک تاریخدان نمی‌تواند تاریخ را بدون پیشفرض بنگرد. تاریخ بسان موجود زنده‌ای است که می‌توان با آن ارتباط برقرار کرد و نوع نگرش ما در تفسیر تاریخ و ـ در بحث اخیرـ کتاب مقدس بسیار حائز اهمیت است. مثلا وی تأکید می‌کند که اتفاق افتادن یا نیفتادن رستاخیز مسیح مهم نیست، مهم تأثیری است که بر زندگی ما دارد.

از نظر بولتمان «آنچه لازم است، اسطوره‌زدایی پیام مسیحی، یعنی تفسیر و اصلاح مجدد اسطوره‌های متناقض است به طوری که بتوان پیام ناب انجیل را عرضه نمود. وقتی این کار را انجام می‌دهیم به این نتیجه می‌رسیم که هبوط هیچ ربطی به حضرت آدم ندارد و اساسا تصویری از تحقق یافتن انسان است.»

از نظر او رستاخیز مسیح ممکن نیست یک حقیقت تاریخی باشد، زنده شدن یک جسد، یک واقعه اسطوره‌ای باور نکردنی است. او در قسمتی از کتابش (عهد جدید و اسطوره شناسی) در این مورد آورده است: «غیر ممکن است که از لامپ الکتریکی و بی‌سیم استفاده کنیم... و همزمان به جهان ارواح و معجزات که عهد جدید آن را به تصویر می‌کشد باور داشته باشیم... اسطوره ترسیم تصویری عینی از جهان آنگونه که هست، نیست؛ بلکه مقصود بیان ادراک آدمی ‌از خویشتن در جهانی است که وی در آن زندگی می‌کند.»

پس کلیدواژه‌ی بولتمان برای مواجهه با کتاب مقدس و اعتقادات مسیحی(متعلقات ایمان مسیحی)، اسطوره‌زدایی است. مطالبی که در قالب اسطوره بیان شده‌اند، در پی انتقال معانی و حقایقی هستند که حجاب اسطوره نمی‌گذارد بدان دست یازیم. طبیعی است که آن معانی را در هزاران سال پیش باید در چهره‌ی اسطوره بیان می‌کردند چراکه جهان در سیطره‌ی اسطوره قرار داشت، اما جهان امروز در سیطره‌ی علم تجربی قرار دارد، لذا باید با اسطوره‌زدایی، حجاب معانی را کنار زد و بدنبال حاق معنا گشت و اگر معنایی نیافتیم آن را به کناری می‌نهیم.

کتابی که ایان هندرسن [Ian Henderson]، با عنوان «رودلف بولتمان» نگاشته است، بسیار مختصر و برای مخاطب ناآشنا با اندیشه‌ی بولتمان، مبهم است. گویی دأب نویسنده ساده‌گویی برای دانشجوی علاقه‌مند به حوزه‌های فلسفی نبوده است. از طرفی اختصار و اجمال مطالب نیز بر دیریاب بودن کتاب افزوده است. در مقابل، این کتاب برای مخاطب آشنا با سنت فلسفی غرب مفید است و اگرچه مطالعه‌ی کتب مفصل، انسان را بی‌نیاز از چنین اجمالی می‌نماید، اما می‌تواند رهاوردی برای بازگویی و انتقال مطلب از استاد به دانشجو باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...