کابوس‌ها | آرمان ملی


راوی غیرقابل اعتماد بارزترین مولفه‌ رمان «زخم بوتیمار»ِ ناصر قلمکاری است. راوی گرچه از همان ابتدا با منگی و سردرگمی ظاهر می‌شود، که می‌تواند اعتماد مخاطب را از همان ابتدای کار سلب کند، اما با حس همذات‌پنداری که برمی‌انگیزد، می‌تواند این مانع ارتباطی را تا حدی پوشش دهد. اما آنچه بیش از اینها ‌گونه‌ خاص روایت را در این رمان درخور تأمل می‌کند، در خدمتِ ژانربودن است. جهان کابوسی، تقابل شخصیت اصلی با چنین جهانی و عصیانی که از آن ناشی می‌شود، خصوصیات ژانر نوآر را با خود دارد.

زخم بوتیمار ناصر قلمکاری

غیرقابل اعتمادبودن راوی در رمان نوآر، توجیهی منطقی دارد و درواقع بخشی از فلسفه‌ وجودی شخصیت است. راوی اغلب همانی است که گرفتار جهانی تیره‌وتار است. همانی که آنقدر گرفتار بلا شده که با دنیای واقعی قطع ارتباط کرده و از آن کَنده شده است. دنیای واقعیات در یک جناح و او در جنگی نابرابر در جناح مقابل ایستاده تا یک‌تنه با آن مبارزه کند. بخشی از مبارزه در چنین مصافی، یارکشی شخصیت اصلی از دنیای پیرامون به نفع خود است. در این چالش است که عیار واقعیت سنجیده می‌شود.

در «زخم بوتیمار» این کشمکش چنان تنگاتنگ و پرافت‌و‌خیز اتفاق می‌افتد که اغلب تمایز میان حقیقت و مجاز ناممکن به نظر می‌آید. حتی نمی‌توان شخصیت را به اسمی ثابت صدا زد. او هر لحظه اسمی دارد و به رنگی است. هرکدام از آدم‌های دوروبر هم او را به شکلی می‌بینند؛ زنی وابسته به برادر و ساده‌دل، دختری فراری از خانه و همچنان در قیدوبندهای خانوادگی، کارمندی متعهد، مشتری‌ای گریزپا، دوستی هم‌پا، زنی فریبکار، با نام‌های پریچهر، پریسا، پریوش، پری... اینکه کدام‌یک از اینها برساخته‌اند و کدام حقیقی تا اواخر داستان مشخص نمی‌شود. هریک از آنها آنقدر ملموس و عینی به چشم می‌آیند و تکه‌ای از دنیای واقعی را به گرو می‌گیرند که در هر قدمِ داستان بر بی‌اعتمادی مخاطب می‌افزایند.

اما فقط توصیف راوی از خود نیست که دیوار بی‌اعتمادی را میان او و خواننده داستان بالا می‌برد. تصویری که او از آدم‌های دوروبرش می‌سازد نیز در این راه به او کمک می‌کند. در «زخم بوتیمار»، تصویر احمد، برادر راوی و شادی، دوست او هم به شکل‌های متفاوت و گاه متناقضی به مخاطب عرضه می‌شود. در ابتدا آنها بسیار همراه و حامی‌اند. احمد همیشه در مواقع خطر به داد خواهرش می‌رسد و او را از مهلکه می‌رهاند. شادی با تمامی خصوصیات جامعه‌ستیزانه‌ای که دارد، به راوی راه‌های گریز و دورزدن مخاطرات را می‌آموزد. اما بعد ورق برمی‌گردد و آنها طور دیگری می‌شوند. بااین‌حال، همواره تا اواخر داستان، شاهد راوی بر مصائبی که می‌کشد و حجت موجه او بر واقعیتِ دنیایش هستند. پری می‌خواهد مثل آنها باشد؛ تکیه‌گاهی که اگر تمامی دنیا جلو او بایستند، باز می‌تواند سراغ‌شان برود. چهره‌ روشن و واضح آنها علیرغمِ اعوجاجی که بعدا دچارش می‌شوند در فریبِ مخاطب بسیار کارساز است.

مولفه‌ دیگری که از اعتبارِ راوی این رمان می‌کاهد، کابوسی‌بودن جهانی است که در مقابل او قرار گرفته. هرچه این جهان ناامن‌تر و پایه‌های آن متزلزل‌تر باشد، راوی با شدت بیشتری در برابر آن قدعَلَم می‌کند. این واکنش نتیجه‌ افزایش اضطراب شخصیت است. مخوف‌تربودن جهان کابوسی، او را بیشتر به میانه‌ این معرکه‌ بی‌امان می‌کشاند. این عنصر کشمکش‌ساز آنقدر در این رمان اهمیت دارد که مطلع قصه و دقیقا نقطه‌ ورودِ شخصیت اصلی به دامان ماجراها با آن شکل می‌گیرد. پری در آغاز از سقف و دیوارهایی می‌گوید که می‌چرخند، فضای خانه‌ای که آشناست و ناآشناست، صدای عبور قطاری که همراه‌اش زلزله‌ای دنیا را می‌لرزاند و عن‌قریب است که همه‌چیز فروبریزد و او زیر آوار بماند. آدم‌ها پری را می‌شناسند و نمی‌شناسند. بیگانگی‌اش با عناصر این جهان پر از تناقض است و موقعیتی گروتسک می‌سازد که پری مدام از آن دور می‌شود و به آن برمی‌گردد. این دریای مواج کابوس‌وار است که جرقه‌ آتش جنگِ حقیقت و مجاز را روشن می‌کند و بعد به آن دامن می‌زند. دریایی که تهدیدهایش در جزرومدی به شخصیت اصلی نزدیک می‌شود و از آن فاصله می‌گیرد. این جهان از میانه‌های داستان به بعد، برای خدشه‌دارکردن چهره‌ راوی، تمام حرف‌های او و باورهایی را که برای مخاطب ساخته زیرسوال می‌برد.

راوی غیرقابل‌اعتمادِ «زخم بوتیمار»، همچون جنینی است که از ناامنی دنیای پیرامون خود تغذیه می‌کند. هرچه سلامت و امنیت این دنیا بیشتر خدشه‌دار می‌شود و از تعادل فاصله‌ بیشتری می‌گیرد، درجه عدم اطمینان آن بالاتر می‌رود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...