اشعار خوشمزه | الف


متفاوت بودن، اغلب باعث دیده شدن می‌شود، اما وقتی کسی بدترین راه ممکن را انتخاب می‌کند، اگر به بدنامی ماندگار نشود، بی‌شک به ماندگاری توأم با خوش‌نامی هم نخواهد انجامید. اما برخی متفاوت بودنشان چنان با خوش‌ذوقی همراه است که نه‌تنها به چشم می‌آیند، بلکه ماندگار می‌شوند آن هم در طول تاریخ؛ اگر هم به هر دلیل، اوج و فرودی در شهرتشان پیش آید، ارزش کارشان کتمان ناپذیر است. گاه این ماجرا با ایده ای ساده اما جالب‌توجه اتفاق می افتد؛ همانند اشعار مولانا ابواسحاق حلاج شیرازی.

دیوان اطعمه وصف طعام ابواسحاق حلاج‌شیرازی که به بُسحاق اطعمه

او که در قرن نهم می زیسته، اعتبارش در شعر به دلیل سرودن اشعاری است غنی که از احاطه‌اش بر شعر و زبان فارسی حاصل‌شده اند، اما شهرتش مدیون سرودن اشعاری خوشمزه است. دیوانی دارد مزین به سفره‌های رنگین روزگار خود، معطر به بوی خوش اغذیه ایرانیان آن روزگار و گوارا به اشربه ای که مردم در دوره حیات او می‌نوشیده‌اند.

تداوم کار او در سرودن چنین اشعاری، شهرتی برایش به همراه آورده که اغلب تذکره نویسان وقتی گذرشان به قرن نهم قمری رسیده یادی هم از او کرده‌اند. بااین‌حال ماندگاری اشعارش تنها به دلیل طعم خوش غذاهایی که در اشعارش از آن‌ها یادکرده نیست، چراکه دیگر شاعرانی هم بوده‌اند که تقریباً همزمان با او چنین تجربیاتی داشته‌اند؛ اما به دلیل اینکه شعرشان فاقد قوت و لطافت اشعار ابواسحاق بوده، نتوانسته‌اند از اعتباری همپای او برخوردار شوند، چه‌بسا حتی برخی اشعار خوبی هم که داشته اند به اشتباه به ابواسحاق نسبت داده‌ شده است.

درباره زندگی ابواسحاق حلاج شیرازی اطلاعات چندانی در دست نیست، جز یک سری کلیات که در تذکره‌های موجود به آن‌ها پرداخته اند. تنها نکته‌ای که اغلب روی آن اتفاق‌نظر دارند، کوتاهی عمر او بوده، ظاهراً پیش از آنکه سن او به پنجاه سال برسد مغضوب حاکم وقت می شود و چشمانش را کور می‌کنند و یک سال بعد ابواسحاق با زندگی وداع می‌کند. با همه‌ی این‌ها زندگی او و اشعارش با ابهاماتی روبه‌روست که تا چند دهه پیش محل اختلاف میان پژوهشگران بود و نوشته‌هایی درباره او در گاهنامه‌های ادبی آن روزگار منتشر کرده‌اند.

کتاب حاضر که با ویرایش محسن آزرم و به همت نشر چشمه وارد بازار کتاب شده، در اصل نزدیک به ۱۳۳ سال پیش توسط میرزا حبیب اصفهانی در استامبول به چاپ رسیده است. میرزا حبیب یکی از چهره‌های صاحب‌نام ادب ایرانی است که با ترجمه سفرنامه حاجی‌بابای اصفهانی اثر جیمز موریه و سرگذشت ژیل بلاس، سهمی درخور اعتنا در نهضت ترجمه در بطن جریان تجدد ادبی در ایران داشته است.

صرف‌نظر از ارزش‌های هنری و ادبی این اشعار، اهمیت تاریخی و فرهنگی آن‌ها نیز با توجه به نشان دادن آداب غذایی مردمان آن روزگار فراوان است. به‌خصوص که ابواسحاق حلاج شیرازی بیشتر به سفره‌های توده مردم نظر داشته تا به‌رسم تاریخ نویسان که محو شوکت حکومت سلاطین و مشغول ثبت و ضبط بساط حکمرانی ایشان بوده‌اند. همچنین باید به طنازی زبان ابواسحاق حلاج شیرازی اشاره کرد که در حلاوت اشعارش تأثیر بسیار داشته است.

دیوان اشعار او تا زمان تصحیح میرزا حبیب اصفهانی، او بارها به‌صورت خطی یا سنگی‌ چاپ شده بود، اما آن نسخه‌ها به دلیل نقصان و اغلاطی که داشته‌اند چندان قابل‌استفاده نبوده‌اند؛ اما میرزا حبیب چنانکه در مقدمه بسیار کوتاهش بر این دیوان نوشته در استامبول دو نسخه از دیوان ابواسحاق حلاج شیرازی را به دست آورده، دو نسخه‌ای که اگرچه آن‌ها نیز ضعف‌هایی داشته‌اند اما با کنار هم قرار دادن آن دو، نسخه‌ای قریب به کامل تدارک دیده است. میرزا حبیب در همین مقدمه اشاره‌ای به دیوان البسه مولانا نظام‌الدین محمود قاری هم کرده و آرزو می‌کند فرصتی برای تصحیح آن نیز بیابد تا دچار فراموشی نگردد؛ چراکه به‌زعم او همانند این کتاب که منبعی برای اصطلاحات اطعمه است، آن دیوان نیز فرهنگی است کارآمد برای کسب اصطلاحات البسه.

ابواسحاق حلاج شیرازی در قالب‌های مختلف شعر سروده، از رباعی گرفته تا قصیده در دیوان او یافت می‌شود. در پاره‌ای موارد به اشعار دیگران که به اطعمه پرداخته‌اند پاسخ داده و موارد بسیاری نیز به استقبال شعرای بزرگ پیش از خود رفته است.

در ارزش و جذابیت این کتاب برای علاقه‌مندان شعر کلاسیک شکی نیست اما در این زمینه از حسن کار محسن آزرم نیز نباید غافل شد که مثل همیشه اگر کاری را برعهده‌گرفته، با دقت بوده و حسن توجه. هرچند که آزرم در حوزه‌های دیگری صاحب‌نام و دارای اعتبار است، نه در متون این‌چنینی؛ اما بی‌اغماض این آزمون را با سربلندی پشت سر گذاشته است.

میرزا حبیب با تصحیح خود و همچنین با تدارک فرهنگ لغات دشوار دیوان اطعمه ابواسحاق حلاج شیرازی که برای درک اشعار و چگونگی اطعمه نام‌برده شده اشعاری را برای ما گردآوری و قابل‌فهم کرده که نشان از فرهنگ و آداب و سلایق غذایی نیاکانمان دارد. از سوی دیگر محسن آزرم نیز با ویرایش خود، کتاب را برای خواننده امروز خواناتر کرده و از برخی ابهامات و کهنگی‌ها رهانیده. همچنین به باید به افزوده‌های ارزشمند محسن آزرم نیز اشاره کرد که در ابتدای کتاب درباره زندگی ابواسحاق شیرازی و میرزا حبیب اصفهانی به نکاتی مهم و درخور تأمل اشاره‌کرده است. همچنین با مؤخره خواندنی‌اش درباره رابطه اهل فرهنگ و هنر و تفکر با غذا و نگاهی متفاوت به این مقوله داشته که غالباً با عنوان شکم، به‌تحقیر بدان پرداخته می‌شود به‌این‌ترتیب زمینه‌ای فراهم‌شده که مخاطب نه‌تنها چنین مقوله‌ای را کم‌اهمیت نپندارد بلکه نسبت به اهمیت کار ابواسحاق نیز درک بیشتری پیدا کند.

«وصف طعام» کتابی ست درخور اعتنا و جذاب به‌ویژه برای آن‌ها که ذوق شعر دارند و گویای این واقعیت که شاعران به‌عنوان پاسداران کلمات و زبان، در هیئت پاسداران فرهنگ و تاریخ این دیار نیز گام‌های بس مهم برداشته‌اند که بسیار از دیده ما پنهان مانده.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...