هنر و ادبیات به روایت روانکاوی | هم‌میهن


یکی از مهمترین نحله‌ها و پارادایم‌های نقد در حوزه هنر و ادبیات، رویکرد روانکاوانه است و در این میان بدون شک ژاک لکان یکی از مهمترین روانکاوانی است که هم خودش دراین‌زمینه صاحب‌نظر و تحلیل است و هم دیدگاه و نظریه‌پردازی‌های او در نقد و تحلیل‌های هنری و متون ادبی مورد استفاده قرار می‌گیرد. ناتاشا محرم‌زاده که داستان‌‌نویس، مترجم و پژوهشگر قلمرو روانکاوی و هنر است، در کتاب «حد تقریر» که این عنوان را از این مصرع حافظ وام گرفته که «ورای حد تقریر است شرح آرزومندی»، از منظر لکانی به قلمرو هنر و ادبیات وارد شده و آن را با نظرگاه روانکاوی لکانی مورد تحلیل قرار داده است.

ناتاشا محرم‌زاده حد تقریر لکان، هنر و ادبیات لاکان

از زمان فروید به‌این‌سو رابطه هنر و روانکاوی، رابطه‌ای توأمان تنگاتنگ و معضل بوده است. همه‌کس می‌داند که هریک از این حوزه‌ها رهاوردهای بی‌نظیری برای دیگری داشته، اما گاهی روانکاوی متهم شده که چنان به شرح احوال هنرمندان پرداخته و نظریات بالینی خود را بی‌محابا بر آثار هنری و ادبی اعمال کرده که لاجرم از درک مفهوم اثر هنری یا نسبت آن با دغدغه‌های اساسی حوزه زیباشناسی درمانده است. آیا چنین است؟ به‌راستی، لکان که بی‌تردید شیفته هنر آوانگارد است، اما هم‌زمان در دل نظریه‌ای کار می‌کند که به‌‌رغم انقلابی بودن روحی کلاسیک دارد، در باب تلقی جدید از اصطلاح «اثر هنری» چگونه می‌اندیشد؟ مهم‌تر از آن، اساساً وجه اشتراک پرسش‌های نظریه هنر و پرسش‌های بالینی روانکاوی چیست و این دوعرصه در کدام نقاط به یکدیگر می‌رسند و اصلاً چرا؟

نویسنده بی‌آنکه درصدد تحمیل این پرسش‌ها به روانکاوی باشد، با شوروشوقی وافر به عالم شگرف نظریات فروید و لکان سفر کرده و سفرنامه او اینک مقابل روی دانشجویان هنر، رهروان روانکاوی و هنرمندان علاقه‌مند قرار گرفته است. درواقع کتاب «حد تقریر؛ لکان، هنر و ادبیات»، نقشه راهی برای گام‌های بعدی نیز ارائه می‌کند. به‌ این‌ امید که خوانندگان در انتها به‌راحتی دریابند، برای مطالعه دغدغه‌های پژوهشی خود دقیقاً به کدام متن یا سمینار مراجعه کنند.

نویسنده ذیل چهار فصل به جست‌وجوی پاسخ می‌‌پردازد: در طریق آرزومندی، نسبت تصعید و اثر هنری، نسبت اثر هنری با برخی مفاهیم حوزه زیباشناسی و اثر هنری به‌منزله سنتُم. تکیه اصلی نویسنده در این پژوهش به نظریات روانکاوی فروید و لکان است. او نخست مباحث‌اش را حول دو اصطلاح خاص حوزه روانکاوی یعنی «تصعید» و «سمپتُم» گردآوری می‌کند، سپس با نزدیک‌ کردن عالم روانکاوی و هنر به یکدیگر به بررسی انواع هنر ازجمله هنرهای تجسمی، ادبیات و موسیقی می‌پردازد و از هنرمندان بسیاری چون جاکومتی، ونگوگ، بلاسکِس، مارسل دوشان، مارگریت دوراس، آندره ژید و جویس یاد می‌کند. ‌نویسنده کتاب معتقد است، از زمان فروید به‌این‌سو رابطه هنر و روانکاوی رابطه‌ای همواره تنگاتنگ و درعین حال معضل بوده است؛ زیرا روانکاوی به‌رغم رهاوردهای گران‌بهایش برای نظریه هنر، غالباً متهم بوده که در بررسی آثار هنری چندان به تاریخچه شخصی هنرمند پرداخته که از بذل‌‌توجه به شرایط اجتماعی‌تاریخی حاکم بر تولید این آثار غفلت کرده است. او کتاب حاضر را با نگاهی به این انتقادها شکل داده و به بازخوانی برخی مکتوبات و سمینارهای لکان می‌پردازد. نویسنده این نکته را یادآور می‌شود که اظهارنظرهای لکان درباره آثار هنری در میان مکتوبات و سمینارهای شفاهی او پراکنده‌اند و این پرسش را مطرح می‌کند که لکان روانکاوی اثر هنری را چگونه چیزی می‌‌پندارد و نسبت به دغدغه‌‌های حوزه زیباشناسی چه موضعی اتخاذ می‌کند.

کتاب حاضر در فصل سوم به بررسی نسبت اثر هنری با حقیقت می‌پردازد و به مفاهیم بنیادین حوزه فلسفه هنر ازجمله «امر زیبا»، «محاکات» و «کاتارسیس ارسطویی» اشاره می‌کند و درنهایت در باب نقطه تلاقی گفتاره هنر و گفتاره روانکاوی سخن به میان می‌آورد.

در پایان باید به طرح جلد کتاب هم اشاره کرد که تصویر مجسمه «مردی که راه می‌‌رود» از آلبرتو جاکومتی، مجسمه‌ساز و نقاش مشهور ایتالیایی است که درحال‌حاضر در گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری می‌شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...