پرواز از ارتفاع ۳۰۰ متری! | الف
محور اصلی کتاب «اوجگیری» [Elevate: The Three Disciplines of Advanced Strategic Thinking اثر ریچ هورواث Rich Horwath] مفهوم تفکر استراتژیک است که گوهر کمیاب سازمانها بخصوص در کشورهای رو به توسعه است. بدیهی است که استراتژی مهم است چرا که نبود آن میتواند تاثیرات مخرب بلند مدتی بر سازمانها داشته باشد. استراتژی عالی توسط استراتژیستهای عالی خلق میشود. استراتژی از درون کاربرگها و ارائه پاورپوینت ایجاد نمیشود بلکه از درون مدیرانی میجوشد که استراتژیک میاندیشند.
استراتژی تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد هر نهاد و سازمانی دارد و تقریبا تمامی مدیران معتقدند استراتژی، عاملی ذاتی در موفقیت سازمانشان است اما تحقیقات نشان میدهد درصد کمی از مدیران فرآیند مشخصی برای تدوین استراتژی دارند. از آنجایی که بر خلاف تاکتیک، نمیتوانیم استراتژی را ببینیم یا به طور فیزیکی لمسش کنیم، اغلب آن را قربانی میکنیم و مستقیم به سراغ تاکتیکها میرویم. اکثر مدیران تعریف دقیقی از استراتژی ندارند و آن را با اهداف بلند مدت، اهداف کوتاه مدت و تاکتیکها خلط میکنند. اگر پیش از تعیین تاکتیکها، استراتژی تعیین نشده باشد، هیچ راه هوشمندانهای برای تغییر مسیر سازمان وجود نخواهد داشت. اگر پلی(استراتژی) برای عبور وجود نداشته باشد، داشتن خودرویی با عملکرد بالا(تاکتیک) نمیتواند کمکی برای رسیدن به آن سوی رودخانه بکند.
تعریف استراتژی
یکی از اصلیترین چالشهایی که در خصوص استراتژی وجود دارد، ابهام و ناواضح بودن چیستی استراتژی و تفاوت آن با برخی کلیدواژگان برنامه ریزی کسب و کار است. این ابهام فقط برای مدیران سطوح پایین سازمان وجود ندارد و مدیران ارشد نیز در تعاریفشان اهداف بلند مدت، اهداف کوتاه مدت، استراتژی و تاکتیکها را مکررا به جای یکدیگر به کار میبرند. به نظر میرسد دو تعریف با رویکرد امروزی درباره استراتژی وجود داشته باشد که از این کلمه مبهم تا حدود زیادی رمزگشایی کرده و آن را کاربردی میکند. اول، استراتژی مجموعهای یکپارچه و هماهنگ از پنج انتخاب شامل ۱.آرمان پیروزی ۲. تعیین محل بازی/ حوزه فعالیت ۳. روش دستیابی به موفقیت و پیروزی ۴. قابلیتهای اصلی ۵. سیستمهای مدیریت است. در تعریف دوم که کتاب حاضر نیز بر آن بنا شده است استراتژی تخصیص هوشمندانه منابع محدود، از طریق سیستم منحصر به فردی از فعالیتها به منظور دستیابی به عملکرد برتر در مقایسه با رقبا در خدمت رسانی به مشتریان است. منابع نیز دراین تعریف شامل زمان، استعداد و سرمایه میشوند.
کتاب چه میگوید؟
نویسنده برای آنکه به مدیران کمک کند تا به جای صرفا تاکتیکی بودن، استراتژیک تر عمل کنند، قواعد سه گانه پایهای تفکر استراتژیک را پی ریزی و معرفی میکند که شامل:
۱) فراست، که به شما کمک میکند بینشهای کلیدی کسب و کار را خلق کنید.
۲) تخصیص، که منابع را از طریق سبک سنگین کردن متمرکز مینماید.
۳) اقدام، که اجرای استراتژیک را برای دستیابی به اهداف بلند مدت میطلبد.
با استفاده ازاین چارچوب ساده، مدیران به ابزاری مجهز میشوند تا بتوانند همیشه استراتژیک فکر کنند.
۱۰ چالشی را که مدیران، آنها را به عنوان موانع ایجاد، اطلاع رسانی و اجرای استراتژی معرفی کردهاند درین کتاب فهرست شدهاند که عبارتند از زمان، تعهد (خریدار داشتن استراتژی در میان افراد سازمان)، فقدان اولویتها، وضع موجود، عدم درک چیستی استراتژی، فقدان آموزش و ابزارهای لازم برای تفکر استراتژیک، فقدان همسویی، آتش نشانی (واکنش شدید در مواجهه با هر مسالهای)، فقدان دادهها و اطلاعات با کیفیت و به موقع و جهت گیری غیر شفاف سازمان که هر کدام ازین چالشها به تفصیل در کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.
تعدادی از شاهکارهای ساخته دست بشر، مثل اهرام مصر و کاشیکاریهای مسجد شیخ لطفالله اصفهان تنها با به کار گرفتن داربست امکان پذیر شده است. داربست، چارچوبی موقت است که به افراد کمک میکند به ارتفاع بیشتری صعود کنند تا بتوانند کارهایشان را بهتر انجام دهند. پس این سازهها به انسان شانس اوج گرفتن و کارکردن در ارتفاعات را میدهند. داربستها طیف گستردهای را در بر میگیرند، از سازههای خیلی ساده برای پروژههای خانگی گرفته تا سازههای خیلی پیچیده برای اجرای پروژههای عظیمی همچون آسمانخراش ها.
برای اینکه مدیران سطح تفکر خود را به قدری بالا برند که بتوانند عناصر بنیادین کسب و کار را از نقطهای بالاتر و کلی نگرانه تر ببینند، چارچوبی درین کتاب با عنوان قواعد سه گانه تفکر استراتژیک پیشرفته ایجاد شده است که عبارتند از:
۱) اتحاد بخشیدن: متحد کردن بینشها با یکدیگر برای خلق یک مدل کسب و کار نوآورانه.
۲) رقابت کردن: خلق سیستمی از استراتژی برای دستیابی به مزیت رقابتی.
۳) پشتیبانی کردن: رهبری دیگران برای اینکه استراتژیک فکر کنند و استراتژیک عمل نمایند تا استراتژی اجرایی شود.
قواعد سه گانه تفکر استراتژیک پیشرفته مفاهیم نوینی را برای رهبران فراهم میسازد تا ذهنیت و ابزارهای عملی خود را تغییر دهند و بتوانند رفتارهای خود را به گونهای ارتقا دهند که پتانسیل رهبری استراتژیکشان حداکثر شود.
تسلط بر این سه قاعده نیازمند آن است که قادر باشیم در سطحی بالاتر فعالیت کنیم. داربست استراتژی به مدیران کمک میکند تا با بهره گیری از فهرستی تک برگی، عناصر بنیادی کسب و کارشان را بنا نهند. ضروری ترین شایستگی برای مدیران عامل، معاونان عملیاتی و مالی، کسب شناختی جامع از کسب و کارشان است. داربست استراتژی، چارچوبی برای شناخت عناصر بنیادی کسب و کار و ارتباطشان با یکدیگر را فراهم میسازد؛ به علاوه میتواند کمک کند تا مشکلات اساسی کسب و کار را که تا به حال از نظرها پنهان بوده و میتوانند عامل به سقوط کشانیده شدن کسب و کار شوند را مشخص نمایند.
داربست استراتژی از سه بخش زیر تشکیل شده است:
۱) مقصود: نیت کسب و کار که شامل عناصر زیر است:
• ماموریت: مقصود کنونی؛ بیانیه روشن ، موجز و دیرپایی که دلایل وجودی سازمان را توضیح میدهد.
• چشم انداز: مقصود آتی؛ ارائه تصویری ذهنی از آرزویی که سازمان در جهت تحقق آن تلاش میکند.
• ارزش ها: مقصود؛ راهنما، ایده آلها و اصولی که اندیشه هاو فعالیتهای سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد و مشخصههای آن را تعریف میکند.
۲. مدل کسب و کار: به چگونگی خلق و ارائه ارزش توسط سازمان میپردازد.
خلق:
• شایستگیهای محوری: حوزه اصلی تخصص
• قابلیت ها: فعالیتهایی که با استفاده از منابع کلیدی انجام میگیرد.
• پیشنهاد ارزش: منطق پیشنهاد ( مشتری، نیاز، رویکرد، منفعت)
ارائه:
• زنجیره ارزش: پیکربندی قابلیتها برای فراهم سازی ارزش
• کانال ها: جایی که آن را پیشنهاد میکنید.
کسب:
• جایگاه قیمتی: مبلغی که مشتریان در مقایسه با گزینههای دیگر میپردازند.
۳. برنامه: جهت گیری استراتژیک کسب و کار.
• اهداف بلند مدت: آنچه در تلاشید به دست آورید (عمومی)
• اهداف کوتاه مدت: آنچه در تلاشید به دست آورید (خاص)
• استراتژی: چگونه به اهداف بلند مدت یا کوتاه مدت دست مییابید (عمومی)
• تاکتیک ها: چگونه به اهداف بلند مدت یا کوتاه مدت دست مییابید (خاص)
مسلط شدن بر این قواعد، مستلزم صرف زمان است. نیازمند سرمایهگذاری معنادار در زمان، انرژی و تعهد است. طبیعی است که این امور، آسان به دست نخواهند آمد و خالی از ریسک نیز نیستند. اگر کسی چنین توانایی فکری و چنین جراتی داشته باشد که بتواند مسائل را سبک سنگین کند، آنگاه سزاوار لقب رهبر استراتژیک است.
سخن پایانی
ارزشمندترین مهارت رهبر امروز، تفکر استراتژیک است. این کتاب ابزارها و تکنیکهایی کاملا کاربردی در اختیار مدیران در سطوح مختلف قرار میدهد که با استفاده از آنها میتوانند قابلیتهای تفکر استراتژیک را کسب کرده و به یک مدیر استراتژیک واقعی تبدیل شوند. خواندن این کتاب با ترجمه بسیار روان و دلچسبی که دارد تا انتها شما را به دنبال خود میکشاند. از دیگر مزایای کتاب «اوج گیری» مثالهای فراوان آن است در باب موضوعات ارائه شده که همگی مربوط به شرکتها و سازمانهای صاحب نام و چالشهای این روزهای آنهاست. در پایان هر فصل خلاصه جذابی از مباحث با عنوان «منظر ۳۰۰ متری» آورده شده به منظور دیدن چالشها از ارتفاعی که بتوان آنها را راحتتر و واقعبینانهتر تحلیل کرد. با توجه به کمبود منابع ترجمه شده درباره مفهوم «تفکر استراتژیک» خواندن اثر حاضر در کنار کتاب دیگری از همین ناشر با نام «استراتژی برد» نگاه شما را نسبت به مبحث استراتژی کاملا متحول خواهد کرد.
................ تجربهی زندگی دوباره ...............