فلسفه‌ای برای سلفی | الف


برای علاقمندان به هنرهای تصویری این کتاب [«پرتره‌ها و اشخاص» Portraits and persons : a philosophical inquiry اثر سینیتا فریلند  Cynthia Freeland] یک اثر خیلی جالب است. بعید می‌دانم در زبان فارسی مشابهی داشته باشد. علت جالب بودن کتاب این است که یک اثر فلسفی درباره‌ی موضوعی غیرفلسفی است. منظور از فلسفی نبودن موضوعش صرفاً این است که تاکنون فیلسوفان به طور جدی و مفصل به آن نپرداخته‌اند، وگرنه فلسفه به‌خودی‌خود این توانایی را دارد که هر چیزی را به موضوع خود بدل کند. در این کتاب نیز نویسنده پرتره‌ها را به موضوع یک تحقیق فلسفی بدل کرده است. لذا می‌توانیم اسم کتاب را بگذاریم فلسفه‌ی پرتره. اما نویسنده چرا چنین موضوعی را برای تحقیق فلسفی خود انتخاب کرده است؟

«پرتره‌ها و اشخاص» Portraits and persons : a philosophical inquiry اثر سینیتا فریلند  Cynthia Freeland

این سؤال مهم است؛ زیرا امروزه مد شده که هر چیز اجق‌وجقی را بفلسفند و فلسفه‌های اجق‌وجق ببافند. این کتاب از آن نوع لن‌ترانی‌ها نیست؛ برعکس، یک بررسی کاملاً جدی و فلسفی-علمی است. در واقع، مسئله‌ی نویسنده انسان‌شناسی است؛ یعنی شناخت افراد انسانی. یک شخص را چگونه می‌توان شناخت یا شخصیت فرد چگونه آشکار می‌شود؟ دیدگاه بدیع نویسنده این است که پرتره‌ها می‌توانند شخصیت افراد را آشکار کنند. این حرف خیلی نامتعارف است، زیرا کاملاً در تقابل با دیدگاه‌های رایج قرار می‌گیرد. نظر رایج را با مثالی توضیح می‌دهم.

فرض بگیریم که آقای «جی. گتسبی» یک شخصیت واقعی است. حال اگر بخواهیم او را بشناسیم چه باید بکنیم؟ پاسخ طبیعی یا حتی بدیهی این است که اسکات فیتزجرالد زندگی‌اش را روایت کرده و ما با خواندن ماجراهای گوناگونش در شرایط متنوع زندگی‌اش آن آدم خاص را خواهیم شناخت. خلاصه‌ی این دیدگاه چنین می‌شود که «روایت» معرف شخصیت است. نویسنده این دیدگاه را قبول ندارد و در عوض این دیدگاه را مطرح می‌کند که پرتره‌ها چنین کارکردی دارند.

ادعای نویسنده این است که پرتره حاوی امکانی منحصربه‌فرد است؛ یعنی می‌تواند چیزی را از خود حقیقی شخص آشکار کند که چیزهای دیگر امکان آشکارسازی آن را ندارند. اصلاً هدف از خلق پرتره‌ها چیست؟ اگر خوب دقت کنیم، می‌بینیم که خالقان پرتره‌ها می‌خواستند شخصیت‌های مربوطه را در پرتره‌ها بازنمایی کنند. بنابراین پرتره‌ها بازتاب‌دهنده‌ی سویه‌های سوبژکتیو سوژه‌هایشان هستند.

ممکن است کسی اعتراض کند که پرتره‌ها همه چیز را درباره‌ی شخص آشکار نمی‌کنند و چیزهای بسیاری ناگفته می‌مانند. بله؛ اما مگر روایت‌ها همه چیز را می‌گویند؟ آیا روایت‌ها سرشار از ناگفته‌ها نیستند؟ آیا روایت‌ها تحریف نمی‌کنند و تغییر نمی‌دهند؟ به همین دلیل نویسنده به نقد دیدگاه «روایت‌محور» هم می‌پردازد و از جنبه‌های مختلف آن را زیر سؤال می‌برد، همان‌گونه که برای دفاع از دیدگاه مختارِ خود مباحث متنوعی را به خدمت می‌گیرد.

به طور کلی، نویسنده برای نوشتن این کتاب از دانش‌های گوناگونی بهره‌برداری کرده است؛ بیش از همه فلسفه، تاریخ هنر، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، زیست‌شناسی – به‌ویژه زیست‌شناسی تکاملی – علوم شناختی و عصب‌شناسی. در همین راستا، خوانندگان نیز می‌توانند از این کتاب در زمینه‌های گوناگونی از این اثر بهره ببرند. برای مثال، می‌توان در سلفی گرفتن از خود و در تماشای سلفی دیگران به نکات مطرح‌شده توجه کنیم! یعنی از این کتاب می‌توانیم بیاموزیم که خودِ حقیقی‌مان را در عکس‌های سلفی‌مان بهتر به نمایش بگذاریم ‌و خود حقیقی دیگران را در عکس‌های سلفی‌شان بهتر ببینیم. البته نویسنده به عکس‌ها هم پرداخته و این‌طور نیست که فقط به تابلوهای نقاشی پرتره توجه کرده باشد.‌

فراموش نکنیم که ما امروزه خودمان و دیگران را از طریق نوعی پرتره معرفی می‌کنیم و دیگران را نیز به همان شکل می‌شناسیم. روشن است که سهل‌انگاری می‌تواند باعث سوءتفاهم شود. برای معرفی و شناخت بهتر لازم است که فهم دقیق‌تری از پرتره و چگونگی کارکردها و دلالت‌هایش داشته باشیم. در این صورت، می‌توان روی بعد معرفتی پرتره‌ها و سلفی‌ها حساب کرد. هرچند آسان نیست، کار غیرممکنی نیست و تحت شرایطی خاص قدرت پرتره‌ها آشکار می‌شود. برای نمونه، نویسنده می‌گوید:

«هنرمندان چگونه می‌توانند اشخاص را به‌مثابه‌ی سوژه‌ها تصویر کنند؟ به این منظور، آن‌ها باید در پرتره‌های‌شان از برخورد شیء‌گونه و ابزاری با مدل‌ها حذر کنند و چنان رفتار نکنند که گویی مدل‌ها صرفاً وسیله‌هایی‌اند در خدمت اهداف. سوژه‌سازی در بازنمایی‌هایی به دست می‌آید که مدل‌های‌شان را به‌مثابه‌ی موجودات مستقل و تصاحب‌نشدنی نشان می‌دهند. آن‌ها بی‌همتا و تعویض‌ناپذیر، پویا و خودمختارند، با مرزهای فیزیکی دست‌نخورده. در برخی موارد، ممکن است هنرمند تنها برخی از شروط سوژه‌سازی را برآورده کند و نه همه‌ی آن‌ها را؛ در این صورت من خواهم گفت که پرتره‌های آنان تا اندازه‌ای هم مبیّن سوژه‌سازی است و هم شیء‌سازی.»

مزیت کتاب به همین‌جا ختم نمی‌شود. مباحث گوناگون و پیچیده‌ی آن می‌تواند الهام‌بخش چیزهایی متعددی باشد. برای مثال، به نظرم می‌رسد که به‌راحتی می‌توان از مباحث این کتاب برای فهم یا ارزیابی دیگر هنرها استفاده کرد؛ مثلاً مباحث این کتاب برای خواننده‌ی ریزبین توشه‌ای فراهم می‌کنند که می‌تواند به وسیله‌ی آن به نقد هنری فیلم‌های سینمایی بپردازد. ولی ارزش غایی کتاب در این نکته است که مباحث این کتاب نوعی خودشناسی هم هست. در واقع، همه‌ی مطالب نهایتاً در یک نقطه جمع می‌شوند و آن هم شناخت خود حقیقی انسان است.

[این کتاب نخستین بار در ایران با عنوان «نگاره‌ها در تکاپوی خویش (بررسی فلسفی، تاریخی و هنری)» با ترجمه علی حیاتی و توسط نشر کتاب آبان به چاپ رسیده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...