سرود کریسمس [A Christmas Carol]. معروف‌ترین قصه‌ی عید نوئل چارلز دیکنز1 (1812-1870)، نویسنده‌ی انگلیسی، که در 1843 منتشر شد. اسکروج2 پیرمردی خسیس، شب قبل از عید نوئل (کریسمس)، به دیدار شبح مارلی3 شریک سابق خود، نائل می‌شود. شبح به او می‌گوید که تعدادی از اتفاقات زمان گذشته و حال و آینده را خواهد دید: و این هشداری است که اگر زندگی خود را هرچه زودتر تغییر بدهد، چگونگی مرگ خود را نیز خواهد دانست.

سرود کریسمس [A Christmas Carol] چارلز دیکنز

اسکروج بلافاصله عوض می‌شود و صبح روز نوئل کاملاً مرد دیگری از آب درمی‌آید: بوقلمونی برای کارمند خود باب کراچیت4 که همواره با او بدرفتاری کرده است، می‌فرستد و از شرکت در امور خیریه، به مناسبت عید نوئل، اظهار خوش‌وقتی می‌کند و رفتار پیرمردی مردم‌دوست و باسخاوت در پیش می‌گیرد. قصه، نوعی افسانه‌ی اخلاقی است و نتیجه‌ای که از آن گرفته می‌شود در سخنان شبح نهفته است: «از هر انسانی خواسته شده است که روحی که در بدن اوست پشت سر همنوعانش در گشت و گذار باشد، و اگر این روح، در زمان حیات خود به این شکل از بدن خارج نشود، محکوم است که این کار را بعد از مرگش انجام دهد. مجبور است که در تمام جهان سفر کند -ای وای بر من!- و چیزهایی را که دیگر نمی‌تواند در آنها شرکتی داشته باشد، ولی بر روی زمین می‌توانست در آنها شرکت کند و خوشبخت باشد، ببیند». کتاب سرود کریسمس در واقع پیام برادری است.

[این رمان کوچک تا به امروز دست‌کم سی بار به فارسی ترجمه شده است.]

سیروس ذکاء. فرهنگ آثار. سروش


1. Charles Dickens 2. Scrooge
3. Marley 4. B. Cratchit

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...