دسپرادو [The Desperado]. رمانی از کلیفتون آدامز1 (1919- )، نویسنده‌ی امریکایی، که در 1950 منتشر شد. این اثر ناشی از «وسترن» است که در ایالات متحده‌ نه‌تنها نوعی سینمایی، بلکه نوعی ادبی به شمار می‌رود. ماجرا به سال 1869، در دوران جنگ انفصال در تگزاس می‌گذرد. راوی، تال کامرون2 هجده سال دارد. او که مانند ری نوواک3 پسر کلانتر، عاشق لورا4 است، رقیب خود را، که یک سرباز یانکی را سخت کتک زده است، در فرار همراهی می‌کند. ضمن فرار با پاپی گارت5 قاتلی که به شدت تحت تعقیب است، برخورد می‌کنند. ری سعی می‌کند که او را بکشد و تال زندگی او را نجات می‌دهد و پاپی هم برای تشکر دو هفت‌تیر عالی به او می‌دهد. تال، چون به خانه بازمی‌گردد، خبر می‌یابد که پدرش را، چون از افشای محل اختفای او خودداری کرده است، کشته‌اند، پس قاتل و دو پلیس را می‌کشد.

دسپرادو [The Desperado]. کلیفتون آدامز

چون در محاصره‌ی سواره‌نظام درمی‌آید، گارت نجاتش می‌دهد و او را تحت حمایت خود درمی‌آورد و به او تیراندازی و آنچه باید برای زنده‌ماندن بداند می‌آموزد. آن دو برای حمل گله استخدام می‌شوند، اما رئیسشان آنها را نزد کلانتری که دوست قدیمی گارت است لو می‌دهد و آنها مجبور می‌شوند، قبل از آنکه به سرخپوستان پناه ببرند، باز هم دست به کشتن بزنند. تال، چون به تگزاس بازمی‌گردد، پی می‌برد که لورا از او می‌هراسد و می‌خواهد با ری، که سر راه او قرار گرفته است، ازدواج کند. ری آنها را تعقیب می‌کند و گارت را می‌کشد و تال که ری را هدف گرفته است از کشتن او صرف‌نظر می‌کند و ناپدید می‌شود. تال می‌داند که همان نومیدی بی‌کسانه‌ی پاپی گارت در کمین او نیز هست و او نیز روزی آرزوی مرگ خواهد کرد. این کتاب بافتی چون «بیلی د کید»6 دارد که در آن نوجوانی، پس از آنکه دوستش به او خیانت می‌کند، ابتدا از انسان‌ها متنفر می‌شود و سپس خود به «حیوانی وحشی که بوی خون دیوانه‌اش کرده است» تبدیل می‌شود. این رمان بسیار زیبا الهام‌بخش دو فیلم بوده است: فیلم تامس کر7 در 1954، با همان عنوان کتاب، و فیلم اسپیرینگستی8 در 1958، با عنوان ششلول‌بند دشت.9

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش


1. Clifton Adams 2. Tall Cameron 3. Ray Novack
4. Laura 5. Pappy Garret 6. “Billy the Kid”
7. Thomas Care 8. Springstee
9. Cole Younger Gunfighter

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...