«نویسنده نباید دروغ بگوید. حتی اگر به نظر برسد که نمی‌توانید تأثیر بگذارید، نباید دروغ بگویید. می‌توانید فرمی از روایت را پیدا کنید که با آن از گفتن حقیقت طفره بروید، اما این کاری است که باید بکنید.» این پاراگراف از مصاحبه‌ی ماگدا سابو [Magda Szabó] نویسنده مجاری، فراتر از یک اصل حرفه‌ای، دعوتی است به اصالت در بیان و وفاداری به واقعیت، حتی در قالبی که شاید مصلحت‌اندیشانه نباشد.

ماگدا سابو [Magda Szabó] رمان در» [The Door یا Az ajtó]

این رویکرد، در تضاد با «پوزیتیویسم روایی» برخی آثار است که واقعیت را به شکلی سطحی و ابزاری بازنمایی می‌کنند، و در عوض، بر حقیقت ریشه‌ای و تأثیر وجودی هنر در مواجهه با واقعیت اصرار دارد.

این وفاداری به حقیقت، در تار و پود رمان «در» [The Door یا Az ajtó] به وضوح تنیده شده است. سابو، برخلاف جریان غالب در بسیاری از جوامع جهان سوم که گاهی به سمت آرمان‌سازی یا فرافکنی در ادبیات سوق داده می‌شوند، به بافتار اجتماعی-تاریخی و واقعیت ملموس زندگی انسان‌ها پایبند می‌ماند. قهرمانان او، نه موجودات ایده‌آل، بلکه انسان‌هایی با پیچیدگی‌ها و کاستی‌هایشان هستند که در بستر زندگی واقعی به کنش می‌پردازند.

رمان «در»، اثری است که در آن سابو از فنون شخصیت‌پردازی روانشناختی بهره برده و شاهکاری ماندگار خلق کرده است. شخصیت «اِمِرِنس»، نه تنها یک جنگ‌زده، بلکه تجسمی از مقاومت اخلاقی و خودبسندگی وجودی در دل جهان پس از جنگ است. او نمادی از انسان وارسته است که در جامعه‌ای در حال فروپاشی، اصالت و کرامت خود را حفظ می‌کند. این شخصیت، با اتکا به «عقلانیت عملی» و «اخلاق کانتی» (تأکید بر وظیفه و عمل اخلاقی فارغ از پیامد)، جهانی را در درون خود بنا نهاده که برآمده از خودآگاهی اوست.

"آزادگی» در جهان‌بینی سابو و در رمان «در»، نه یک مفهوم سیاسی صرف، بلکه «آزادی درونی» و «استقلال اراده» است. اِمِرِنس، با وجود تندخویی و حتی فحاشی، هرگز به «ذلت» تن نمی‌دهد، که این خود اوج «تعهد به اصول اخلاقی"است. این تضاد میان «قدرت اراده» و «تجدیدناپذیری اصول»، هسته اصلی درام اخلاقی رمان را تشکیل می‌دهد.

اما چگونه جوامع با چنین شخصیت‌هایی برخورد می‌کنند؟ اینجا است که «جامعه‌شناسی تطبیقی» وارد بحث می‌شود. در جوامعی که «فرهنگ مصرف‌گرایی»، «تکریم ظاهر» و «ارزش‌گذاری کالایی» بر فرهنگ حاکم است، افرادی چون اِمِرِنس، که منافع شخصی و مادی را فدای اصول اخلاقی می‌کنند، نه تنها مورد تقدیر قرار نمی‌گیرند، بلکه غالباً به حاشیه رانده می‌شوند. این جوامع، به جای ارج نهادن به فضیلت‌های ناب، به واقع‌گرایی پراگماتیستی و مصلحت‌گرایی گرایش دارند.

در مقابل، فرهنگ‌های لیبرال و جامعه مدنی پویا ، این قابلیت را دارند که شخصیت‌های مستحکم اخلاقی را نه تنها بپذیرند، بلکه آن‌ها را به «الگوهای اسطوره‌ای» تبدیل کنند. این جوامع، بر پایه‌های «حقوق شهروندی» و «کرامت انسانی» بنا شده‌اند و درک عمیق‌تری از «سرمایه اجتماعی"و «سرمایه اخلاقی» دارند.

تأکید سابو بر «حقیقت» و «اصالت»، ما را به سمت بازاندیشی در نظام ارزش‌گذاری خودمان سوق می‌دهد. پرسش این است: تا کجا در پذیرش مسئولیت اخلاقی خود در قبال دیگران و در قبال جامعه کوشا هستیم؟ آیا فرهنگ ما، ظرفیت پذیرش و ارج نهادن به «آزادگی» و «صداقت» را – حتی در صورت تلخ بودن – دارد؟

رمان «در»، نه تنها یک اثر ادبی، بلکه یک تأمل فلسفی-اجتماعی عمیق است که با واکاوی در اعماق روان انسان و ساختارهای اجتماعی، ما را به مواجهه با حقیقت وجودی و اخلاقی خویش فرا می‌خواند. این اثر، ما را بر سر دوراهی انسان بودن و بقا یافتن در جوامعی که ارزش‌ها در آن‌ها گاهی وارونه جلوه می‌کنند، قرار می‌دهد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...