کتاب «سنگ‌هایی در جیبم» [Des pierres dans ma poche] نوشته کئوتر(کوثر) ادیمی [Kaouther Adimi] از سوی انتشارت نیستان منتشر شده است. گفتگوی ایبنا با آذر نورانی مترجم این کتاب را در ادامه می‌خوانید:

سنگ‌هایی در جیبم» [Des pierres dans ma poche] نوشته کئوتر(کوثر) ادیمی [Kaouther Adimi

قالب و موضوع کتاب «سنگ‌هایی در جیبم» چیست؟‌
قالب سنگ‌هایی در جیبم رمان کوتاه است. این کتاب در مورد دختر جوانی است که در آستانه ۳۰ سالگی قرار دارد. وی الجزایری است و چند سالی است که در فرانسه زندگی می‌کند. شبی مادر این دختر زنگ می‌زند و خبر ازدواج خواهر ۲۶ ساله‌اش را به او می‌دهد و این تماس دغدغه‌هایی برای شخصیت داستان ایجاد می‌کند. در این کتاب نشان داده می‌شود که چطور تفکر سنتی الجزایری در مورد ازدواج تمام موقعیت شغلی، تحصیلی و استقلال یک دختر را نادیده می‌گیرد. مادر نگران مجرد بودن دخترش است و مدام به او می‌گوید اگر تنها بماند و تنها بمیرد چه می‌شود؟ ذهن دختر با نگرانی و تماس‌های مادر درگیر می‌شود و مسائلی در این کتاب با طنز تلخ بیان می‌شود.

مخاطب این کتاب چه کسانی هستند؟
همه به‌ویژه دختران می‌توانند این کتاب را بخوانند چراکه فرهنگ جامعه ایرانی با الجزایر همخوانی‌هایی دارد و خواننده به‌خصوص خواننده خانم با این کتاب همذات‌پنداری می‌کند. هر دختر ایرانی که این کتاب را بخواند آن را به‌راحتی درک خواهد کرد.

ترجمه این کتاب چقدر طول کشید؟
حدود ۶ ماه طول کشید تا بتوانم سنگ‌هایی در جیبم را ترجمه کنم. این کتاب را چند سال قبل ترجمه کردم اما به‌تازگی منتشر شده است.

برای ترجمه کتاب سنگ‌هایی در جیبم با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
این کتاب زبان خودمانی دارد؛ از زبان اول شخص صحبت شده است و مخاطب را با خود همراه می‌کند. در جاهایی شخصیت داستان خاطره‌ای برایش تداعی می‌شود و به گذشته می‌رود. مشکلی که خیلی با آن در ترجمه این اثر درگیر بودم پرش‌های زمانی از حال به گذشته بود. مجبور بودم زمان‌ها را به گذشته ترجمه کنم چون خاطرات مربوط به گذشته است. درنهایت فصل‌ها را جدا و نظم‌بخشی کردم و در کل می‌توانم بگویم کتاب سختی نبود.

مهم‌ترین پیام این کتاب چیست؟
این کتاب نشان می‌دهد که چطور تفکر سنتی در الجزایر همه چیز را در ازدواج می‌داند و دستاوردهای اجتماعی، شغلی، فرهنگی و تحصیلی دختران را نادیده می‌گیرد .این تفکر باعث می‌شود دختر با وجود موفقیت‌هایش، خود را با بقیه به‌خصوص افراد متاهل مقایسه کند و دچار نگرانی و دغدغه شود. دختر این کتاب، دختری معمولی و مستقل است در آن برهه‌ای که هم‌سن و سال‌هایش به فکر مسائل دیگر بودند، او به تحصیل فکر کرده و با گفته‌های مادرش که موفقیت‌هایش را نادیده می‌گیرد و فکر می‌کند بعد از ۳۰ سالگی دیگر پیر می‌شود و فرصتی برای تشکیل خانواده ندارد مخالف است. در واقع این کتاب نشان می‌دهد با اینکه دختر مهاجرت کرده است اما هنوز تحت تاثیر فرهنگ کشورش قرار دارد.

کتاب «سنگ‌هایی در جیبم» چندمین اثر ترجمه شماست؟ آیا اثر دیگری از کوثر عظیمی ترجمه کردید؟
این کتاب، سومین کار ترجمه‌ام است و بعد از آن دو سه کتاب دیگر ترجمه کردم. کتاب دیگری از نویسنده با عنوان «آن روی دیگران» ترجمه کردم که به‌زودی از سوی انتشارات نیستان منتشر خواهد شد. این کتاب فوق العاده جالب و خواندنی در مورد یک خانواده الجزایری است که تمام شخصیت‌های خانواده بررسی می‌شوند. از دیگر کتاب‌هایی که ترجمه کردم می‌توانم به «سفید خشک» اثر آندره برینک اشاره کنم. این کتاب در سال ۱۹۵۰ نوشته شد و کسی آن را ترجمه نکرده بود با اینکه از روی آن فیلمی هم ساخته شده است. کتابی هم با عنوان «کشور کوچک» نوشته گئل فی را ترجمه کردم که این کتاب داستان واقعی نویسنده آفریقایی است که شاعر و خواننده هم هست. در این کتاب نسل‌کشی دو قوم به تصویر کشیده شده و رنج و دردی که مردم از جو حاکم بر کشور و نسل‌کشی می‌کشند، بیان شده است.

با توجه به اینکه دو اثر از ادیمی را ترجمه کردید، نظر تان درباره قلم و آثار این نویسنده چیست؟
ادیمی یکی ازبهترین نویسندگان فرانسوی زبان است که به‌شدت نوشته‌هایش را دوست دارم. کوثر عظیمی حدود ۳۶ سال دارد، الجزایری است و در فرانسه زندگی می‌کند. این نویسنده همچنان دغدغه کشورش را دارد و فرهنگ و مردم خود را فراموش نکرده است و در تمام نوشته‌هایش این مسئله واضح دیده می‌شود. مخاطب ایرانی با تمام کتاب‌هایش همذات‌پنداری می‌کند. فرهنگ الجزایر را در کتاب ادیمی می‌بینیم. قلم وی زیبا و روان است و مخاطب را با خود همراه می‌کند. معتقدم نویسندگان آفریقایی قلم زیبا و جملات عمیقی دارند؛ آنها راحت و صمیمی می‌نویسند طوری که انگار مخاطب روبه‌روی آنها نشسته و به‌راحتی با او حرف می‌زنند. این نویسندگان در محیطی بزرگ شدند که نسل‌کشی و تبعیض نژادی وجود داشته و رنگ و بوی نوشته و آثارشان در مورد مسائل کشورشان است. در کتاب‌های آنها رنج و غم و درد وجود دارد که درس‌های زیادی به خواننده می‌دهد. بیشتر کتاب‌های فرانسوی که در ایران ترجمه شده کتاب‌هایی بودند که جایزه کسب کردند. کتاب‌های زیادی از نویسندگان آفریقایی هستند که در فرانسه ساکن هستند و لازم است که این کتاب‌ها ترجمه شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...