رمان «درد نهفته» [Ingenious Pain] نوشته اندرو بروک میلر [Andrew Miller] با ترجمه منوچهر بیگدلی خمسه توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.

درد نهفته» [Ingenious Pain]  اندرو بروک میلر [Andrew Miller]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «کتابخانه ادبیات داستانی معاصر» است که این‌ناشر چاپ می‌کند. نسخه اصلی این‌کتاب در سال ۱۹۹۷ در انگلستان منتشر شده است.

داستان «درد نهفته» درباره شخصیتی به نام جیمز دایر است که با فقدان احساس درد در روستای سامرست متولد می‌شود. او در کودکی به دست یک باند بی‌رحم دوره‌گرد می‌افتد. سپس رشد کرده و تبدیل به یک پزشک می‌شود. او در ادامه با اتفاقاتی عجیب از جمله زنی‌ پری‌وار، دو خواهر دوقلوی به‌هم‌چسبیده وسوسه‌انگیز و حوادث مربوط به آن‌ها روبرو می‌شود. سفری پرحادثه به روسیه می‌کند و در بازگشت می‌آموزد که زندگی‌اش را در درد گذشته کشف کند.

بستر زمانی اتفاقات رمان «درد نهفته»‌ قرن هجدهم میلادی است و روایت داستان نیز از طریق راوی اول‌شخص که همان جیمز دایر باشد، انجام می‌شود. قرن هجدهم در اروپا، به‌ویژه انگلستان، دوره انقلاب علمی، صنعتی و فکری بود. انگلستان در حال پوست‌اندازی بود و دانشمندان بزرگی مثل نیوتن، کاوندیش، ادوارد جِنِر، برکلی و داروین ظهور کرده بودند. شور پژوهش و نوآوری، اشتیاق علم و ابداع به محافل اعیان و اشراف هم سرایت کرده بود. در عین‌حال اکثریت مردم هنوز در فقر و فلاکت زندگی می‌کردند و کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر لندن بسیار کثیف و نکبت‌بار بودند.

جیمز دایر شخصیت اصلی رمان «درد نهفته» به تعبیر منتقدانی که این‌کتاب را خوانده‌اند، تا درد را احساس نکرده، انسان نیست بلکه یک‌ ماشین جاندار بی‌احساس‌وعاطفه است. سنگدل‌ترین انسان‌ها هم تا خودشان درد و رنج را تجربه نکنند، نمی‌دانند بر کسی که رنج می‌کشد، چه می‌گذرد. اندرو میلر بدون این‌که وارد بحث‌های فلسفی شود، در لایه‌های زیرین رمانش، یک فلسفه مهم را مطرح کرده است: همین فلسفه را که اگر درد و رنج نباشد، انسان موجودی بی‌اندازه بی‌شفقت و خودخواه می‌شود.

رمان «درد نهفته» ۸ بخش اصلی دارد که هرکدام فصل‌های مختلفی را در خود جا داده‌اند. در این‌داستان، جیمز دایر پزشک که هیچ‌درد جسمانی‌ای حس نمی‌کند، وارد معرکه قیام گرجستان می‌شود و آوازه‌اش به‌عنوان پزشکی حاذق در آن‌منطقه هم می‌پیچد. او از نظر حرفه‌ای موفق است اما از نظر شخصی خودش را فردی ناکام می‌بیند. چون درد جسمانی  را حس نمی‌کند، عشق و دلسوزی را هم نمی‌تواند درک کند... . این‌رمان جایزه جیمز تیت بلک، جایزه جهانی ادبیات دوبلین، عنوان کتاب برگزیده نیویورک تایمز در سال ۱۹۹۹ و همچنین عنوان برنده ادبی گرینزانه کاوور را در کارنامه دارد.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

در نیمه ماه ژوئیه بلای تگرگ می‌آید، تگرگ‌هایی به بزرگی تخم کبوتر،‌ آن‌قدر درشت که می‌تواند گوسفندان را بکشد. یک هفته سخن از این بلای آسمانی است. سپس در گرماگرم حصاد فراموش می‌شود. آقای کنینگ، در لباس تابستانه، پنجره کتابخانه را چارتاق باز می‌گذارد، خرمگس‌ها وارد می‌شوند و در فضا وزوز می‌کنند. جیمز کتاب می‌خواند یا چرت می‌زند. دوباره دیگر با آقای کنینگ به لندن رفته و دو ناخن دیگر از دست داده است. فعلا از او چیزی خواسته نمی‌شود. توام‌ها بیمارند: استفراغ در ماه مه، تب مخملک در ژوئن. در ماه اوت، که نخستین بار پس از هفته‌ها، تکیه‌داده به بازوان مولینا به هواخوری می‌آیند، از پنجره کتابخانه به دو انسان کهن‌سال می‌مانند که با برادرزاده نورچشمی‌شان به گردش آمده باشند.
هوای فصل بهبودشان می‌بخشد، سلامت شکننده‌ای پیدا می‌کنند. به‌زودی همراهی جیمز برای چیدن گل‌های خودرو لازم می‌افتد. مولینا هرگاه می‌آید طرحشان را با هم می‌کشد و روی بعضی از این طرح‌ها با رنگ و روغن کار می‌کند: دو دختر و یک پسر، نشسته زیر درختانی که در نور شکسته آفتاب محو می‌نمایند. از میان تمام تصویرهای جیمز دایر، که چیزی نیستند بیش از طرح‌هایی رنگین، نقاشی‌هایی کم‌دقت و فاقد جزئیات، مولینا دو تصویر _ پسر عجیبو طبیب خوش‌پوش_ را ترجیح می‌دهد. دختران با سیه‌بختی‌شان به‌طور کامل نشان داده می‌شوند و پسر نشسته و به درختی تکیه داده، با همان حالت بی‌تاثیری که مجسمه‌های آقای کنینگ دارند.
چهره یک بچه قاتل، یک سلطان ابله. حتی بیننده‌ای اتفاقی اندیشناک می‌شود، خود را در مقابل معمایی حس می‌کند.
چه چیز سرانجام جیمز را به رفتن برمی‌انگیزد؟ چرا یک روز بخصوص، نه روزی دیگر؟ او در لابه‌لای چیزی گرفتار آمده است، چرخ دندانه‌های مرطوب یک ماشین. نمی‌داند به آن چه نامی بدهد. اتصالات این دستگاه را غبار خاشاک گرفته است. رویاهایش را حضور سگ‌ها آشفته می‌کند...

این‌کتاب با ۳۹۱ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۵۶ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...