رمان «شب افسون» [Enchanted night] نوشته استیون میلهاوزر [Steven Millhauser] با ترجمه‌ی جواد همایون‌پور توسط نشر ثالث منتشر شد.

شب افسون» [Enchanted night]  استیون میلهاوزر [Steven Millhauser]

به گزارش کتاب نیوز، استیون میلهاوزر (1943- ) داستان کوتاه‌نویس و رمان‌نویس آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر برای داستان در سال ۱۹۹۷ است.

نشر ثالث در معرفی این اثر آورده است:

یک شب گرمِ تابستانی، با ماهِ پُر و هاله‌ی جذبه و الهام. مانکن در ویترین و عروسک‌ها در زیرشیروانی به جنبش درمی‌آیند. بچه‌ها از نوایی در دوردست از خواب برمی‌خیزند. دختری در حیاط با محبوب شبح‌وارش دیدار می‌کند. نویسنده‌ی درمانده‌ای که بَداحوال است و به مهتاب بد می‌گوید... جادویی دیگر از استیون میلهاوزر.
شمایی که اصلاً دلش را ندارید تنها زندگی کنید، دیگر نباید دلتان به حال من بسوزد. ماهایی که تنها زندگی می‌کنیم، عادت‌های بامزه‌ای هم پیدا می‌کنیم چون کسی نیست که چیزی را به ما گوشزد کند. گاهی فقط یک لنگه جوراب می‌پوشیم، در شب‌های تابستان با صدای بلند حرف می‌زنیم. چقدر خوب است در چنین شبی در حیاط قدم زدن و تازگی چمن را بوییدن. مطمئناً هیچ قانونی این را ممنوع نکرده.

«شب افسون» نوشته استیون میلهاوزر در 168 صفحه و قیمت 42 هزارتومان در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...